به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»؛ سیدفرید حاج سیدجوادی در وبلاگ طلوع نوشته است: 5 بهمن ماه 1358 نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار شد؛ نتیجه این انتخابات برای مردمی که اولین انتخابات آزاد را پس از چند دهه انتخابات فرمایشی تجربه میکردند، اهمیتی کمتر از اصل حق مشارکت در سرنوشت سیاسیشان داشت. اما این نتیجه چنان بود که کشور را به دوران پرتنش و اضطرابی، در ارتباط ارکان نظام وارد کرد؛ اگر رکن ولایت فقیه با درایت و هوشمندی حضرت امام خمینی (ره) نبود، سرنوشت امروز انقلاب مصر برای ما دور از انتظار نبود؛ بنیصدر که با رأی اکثریت قاطع مردم به ریاست جمهوری برگزیده شده بود، دارای صفات شخصیتی و پایگاه فکری بود، که زودتر از انتظار به رویارویی و مجادله با دیگر قوا و حتی مخالفت با رهبر کبیر انقلاب دست زد.
بنیصدر فرزند یک عالم روحانی همدانی بود و بدین واسطه از فرهنگ مذهبی سنتی و نیز مناسبات جامعه ایرانی با روحانیت آگاهی داشت؛ همچنین سابقه فعالیت سیاسی وی در چارچوب جبهه ملی به دوران دانشجویی باز میگشت؛ در سالهای حضور در اروپا نیز در تعامل ناپایدار با دانشجویان فعال ایرانی، به ایراد سخنرانی و تألیف کتاب مبادرت میورزید.
یک از تالیفات مشهور وی کتابی است به نام «کیش شخصیت»، که به پدیده چهره سازی و خودشیفتگی نخبگان در جوامع میپردازد؛ شاید آن روز که در حال نگارش این کتاب بود، گمان نمیکرد از نماد برجسته این انحراف در جامعه ایرانی خواهد شد.
بنیصدر به همراهی امام (ره) و با پرواز انقلاب به ایران آمد و از همان ابتدا چهره روشنفکری همنوا با انقلاب، امام (ره) و متخصص در اقتصاد اسلامی از خود ارائه کرد؛ با توجه به انباشت مشکلات اقتصادی در طبقات متوسط و محروم جامعه، تحصیلات و سوابق علمی وی فرصت مناسبی برای تبلیغات انتخاباتی وی فراهم آورد؛ از سوی دیگر اعتماد به نفس و مهارت کلامی، وی را در جلب آراء و اذهان مردم توانمند ساخته بود؛ به مرور زمان ابعاد خودشیفتگی و کیش شخصیت بنیصدر زمینه ساز روابط متکبرانه با دیگر مسئولان نظام شد.
ای کاش! بنیصدر قدرشناسانه اندرز حکیمانه امام خمینی (ره) را به جان میشنید و خیرهسرانه خود را از توصیههای اخلاقی آن اسوه درایت و تدبیر محروم نمیساخت؛ مهمترین نصیحت حضرت امام خمینی (ره) در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، تحذیر از فریفتگی به مقامات ظاهری بود:
«توجه داشته باشند همه کسانی که برای بشر خدمت میکنند، کسانی که دارای مقامی هستند، دارای پستی هستند، که مقام آنها را مغرور نکند؛ مقام رفتنی است و انسان در حضور خدای تبارک و تعالی ماندنی است؛ من از آقای بنیصدر میخواهم که مابین قبل از ریاستجمهور و بعد از ریاستجمهور در اخلاق روحیشان تفاوت نباشد؛ تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است.
و من از همه کسانی که در مقامی هستند، چه مقامهای کشوری و چه مقامهای لشکری میخواهم که به مقامات خودشان مغرور نباشند، و در راه اعتلای اسلام و اعتلای ملت مسلمان و اعتلای کشور ایران کوشا باشند و اینطور نباشد که به واسطه تقدم و تأخر یک نفر یا چند نفر موقتاً اسباب این بشود که کنارهگیری کنند و یا خدای نخواسته، مخالفت و کارشکنی.»