گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ از همان کودکی، مثل خیلی از بچه های دیگر که دلشان بزرگ شدن می خواهد و شبیه بزرگترها شدن برایشان قشنگ است، عاشق این قاب شکیل مشکی شدم. یکی دو متر پارچه کافی بود تا قد و قواره ی کوچکم را بپوشاند و بشود یار و همراهم، هر جا که می رفتم. آن روزها شاید چادر را به خاطر شبیه شدنم به خانم بزرگ ها می پوشیدم و با سر کردنش، حس بزرگ شدنم تقویت می شد.
در مقطع راهنمایی و توی مدرسه، به تعداد انگشتان دست دختر چادری دیده می شد. آن هایی هم که چادری بودند، صبح سرشان بود و عصر مچاله شده توی کیفشان. روزهای خاص مثل روزهای اردو، کلا نمی پوشیدندش و دست و پاگیر بود برایشان. بقیه هم – حتی معلم ها و کادر مدرسه- این چند متر پارچه را دست و پاگیر می دانستند و خطرناک! حتی یک بار هم چادرم به در سرویسمان که مینی بوس بود گیر کرد و چند متری به خاطرش روی زمین کشیده شدم و فهمیدم بله! چادر هم می تواند خطرناک باشد! آن روزها چادر را دیگر نه فقط به خاطر شبیه شدنم به خانم بزرگ ها، که به خاطر یک حس ناشناخته می پوشیدم.
دبیرستانی که شدم، اوضاع سخت تر شد. دیگر بچه ها جسارت اظهارنظر پیدا کرده بودند و بی ادب ترها، مستقیما توهین می کردند. بعضی های دیگر هم که خودشان را دلسوز می دانستند، توصیه می کردند که این قاب مشکی به هیچ کس نمی آید و زشتش می کند و زیبایی ها را از آدم می گیرد. یادم می آید یک روز که با یکی از بچه های بد کلاس دعوایم شد، موقع زنگ تفریح چادرم را برداشت و به جای پرده از پنجره آویزان کرد و از آن به بعد هر بار مرا می دید می گفت باز پرده ی مشکی پوشیدی؟!
وقتی سر کلاس های فوق العاده که معلمانشان مرد بودند می نشستم و چادر سر می کردم، مرا به خاطر چادرم «حاج خانم» خطاب می کردند. هر بار این اتفاق می افتاد تا پنج دقیقه کلاس پر می شد از خنده و حرف های مسخره که خیلی وقت ها شنیدن خیلی هایشان بغض می آورد در گلویم.
آن روزها پرده ی مشکی ام را دیگر نه به خاطر شبیه شدنم به بزرگتر ها و نه به خاطر حسی ناشناخته، که به خاطر ایستادن سر حرف و عملی که تا به حال انجامش داده بودم، می پوشیدم.
روزهای دانشگاه، روزهای سختی برای من و چادر بود. شاید دیدن دانشجوهای بزک کرده و خودنما و حتی مسخره کننده ی پوشش این و آن آنقدر سخت نبود که دیدنِ تغییر وضع پوشش خیلی از دوستان هم پوششم. کسانی که اول سال یک طور بودند و آخر سال، به خاطر فشارها مجبور به تغییر وضع پوشش می شدند و همرنگ جماعت. آن روزها زیبایی ام را در پنهان شدن در این صدف مشکی می دانستم و مقابل چشمانم می دیدم کسانی را که زیبایی را چطور غلط معنی می کنند.
آن روزها دیگر پوشیدن صدف مشکی، دلایل قبل را نداشت. چادرم را «انتخاب» کرده بودم و به خودم قول داده بودم پای همه چیزش بایستم.
اولین باری که «کلاغ سیاه» خطاب شدم، زمانی بود که بدون راهنما زدن پیچیدم توی یک کوچه و راننده ی پشت سری از دستم عصبانی شد. وقتی از کنارم می گذشت تا کمر از شیشه آمد بیرون و این عبارت حکیمانه را گفت و رفت. بعد از آن هم در شرایط مختلف با همین صفت خطاب شدم و به کلاغ سیاه بودن عادت کردم.
چند روز پیش، با دختر جوانی صحبت می کردم که به خاطر یک سوءتفاهم کوچک در صف تاکسی، با یک زن بدحجاب دعوایش شده بود. دعوا به زد و خورد کشیده شده بود و زن بدحجاب که گویا رزمی کار هم بوده، حسابی از خجالت دختر درآمده بود. دختر جوان چادری غصه می خورد، خیلی.ناراحتی اش نه به خاطر آسیب جسمی که به او وارد کرده بودند، بود و نه به خاطر شکسته شدن غرورش بین آن همه آدم. غصه اش از توهینی بود که آن زن به «چادر» کرده بود و با همین لفظ خطابش قرار داده بود. اتفاقی که برای ما چادری ها تقریبا تکراریست و البته همچنان آزاردهنده.
من و همه ی کلاغ سیاه های سرزمینم تا به حال بهای سنگینی برای انتخابمان داده ایم. در خیلی جمع ها تحویل گرفته نشدیم، در خیلی مکان های فرهنگی و هنری و حتی تفریحی انگشت نما بوده ایم، در خیلی از فروشگاه ها و مراکز خرید معذب بوده ایم، برای خیلی از کارها محدودیت داشته ایم و خلاصه پا به راهی گذاشته ایم که خیلی ها تحملش را نداشته اند و از آن راه برگشته اند. اما ما همچنان هستیم و همه مان «کلاغ سیاه» باقی خواهیم ماند؛ با افتخار!
از مادرمان کمک بخواهيد!
اما چون خودم کشيدم مي گم .
تو اين جامعه ، مذهبي بودن و معتقد بودن به حجاب خيلي سخت و درد آور شده .
نمي دونم چقدر تمسخر شديد بخاطر مذهبي بودن .
اما يادمه مدرسه ابتدايي بودم روم نمي شد بگم ما خانواده مذهبي هستيم .
حتي روم نمي شد تو مدرسه نماز بخونم .
بخاطر اينکه مسخره مي شدم .
روزي ميرسد که ديگران حسرت بخورند که چرا چادر نداشتند...
همه ما مي دونيم که هيچ طلافروشي طلاهاي با ارزشش رو تو ويترين نميذاره و اونا رو تو گاو صندوق نگه ميداره. پس خودنمايي چيزي جز بدل بودن و بي ارزش بودن نيست.
همه چادريها زير سايه حضرت زهرا مستدام باشيد
فقط يه نکته رو دوست دارم به همه يادآور بشم:
آخرين مد کفن است.
تا بوده همين بوده و تا قيام مولا همين جور خواهد بود .
و چه زيبا تناسب دارد اين آيه قرآن که مي فرمايد :
((«يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»
افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايت آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مىكردند! (30)
هم پيامبران و هم آموزه هاي پيامبران و کدام آموزه بالاتر از حجاب .
خواهرم کاش اجر يک لحظه صبرت را خدا به من مي داد .
همنشين حضرت زهرا باشي ان شا الله
جام بلا بيشترش مي دهند...
شرف بر درودت
حفظ دين در آخرالزمان از حفظ گلوله آتش بر کف دست سخت تر است.
ثابت قدم باشيد و عاقبت به خير شويد ان شاء الله
.
.
.
.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ان شاالله بتونيد لذت با خدا بودن رو درک کنيد.
با توجه به چيزي که بيان کرديد بايد به عرضتون برسونم که ما در اسلام (قرآن) دو نوع حجاب داريم:
1-حجاب حداقلي : لباسي که پايين تر زانو باشد ، حالت اندام مختلف را نمايان نکند ، روسري اي که موها را بپوشاند و روي شانه ها را ، شلواري که حالت پا را نمايان نکند
2-حجاب حداکثري: همان چادر که در قرآن با واژه ي "جلابيب" آمده است. و همه ي ما با اين پوشش آشنا هستيم.
خوب . حالا با توجه به اين دو نوع حجابي که اسلام براي ما مجاز اعلام کرده قضاوت کنيد چند درصد مانتويي هاي ما حجاب حداقلي دارند؟
اين چه متن تاريک و غم آلوديه که تصوير مفلوکي از چادري ها نمايش ميده
يه کم خودتون رو دست بالاتر ببينيد....
حق هميشه مظلومه حتي وقتي در موضع قدرت باشه، مثل علي بر کرسي خلافت...
افراد معتقد بايد قدرتي اشته باشن تا بتونن اعتقادشون رو ترويج بدن
شهيدچمران بهترين روش رو پيشنهاد دادن:
"خدايا من بايد از نظر علمي از همه برتر باشم تا ناپاکان به دليل علم کمم، اعتقاد درستم را زير سوال نبرند"
اينطوري هيچ کس از افرادي که شما رو ميشناسن جرات توهين و تمسخر نخواهند داشت و حتي به سمت اعتقاد شما هم جذب ميشن...
اينها (مومنان) کساني بودند که (بعضي از) مردم، به آنان گفتند: «مردم براي (حمله به) شما اجتماع کردهاند؛ از آنها بترسيد!» اما اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافي است؛ و او بهترين حامي ماست.»
بگذار مجاهدان و شهيدان راه خدا آرزو کنند که اي کاش پاداش يک روز چادر به سر کردن در اين زمان را داشتند
بگذار بهشتيان به مقامت نزد خدا غبطه بخورند
تو دلت خوش باشد به شباهتت...
شباهتت به زهرا (س)
اساســـــــــــي...
تيکه و نگاه چپ چپ و پشت چشم نازک کردن و جواب سربالا دادن و خلاصه از اينجور چيزا هم زياد ديدم.
خب نوش جونمون
اصلا شيريني و قند تو دل آب شدن داره اين حرفا!
آخه هنوز که به "گرفتن آتش در دست"نرسيديم!
هنوز خيلي راه داريم
اين بندگان خدا هم بايد بيان تو سنگر خودمون، نه اينکه طرد بشن!
پاينده باشين
خواهش ميکنم در اعتراض به رفع فيلتر کردن فيس بوک هر کاري از دستتون برمياد بکنيد ، اين دولت ديگه وقاحت رو از حد گذرونده .
خوبه همين دوروز پيش رهبر به مسئولان فرهنگي هشدار دادن.
خدا ريشه اينا رو از رو زمين بردار.آمين
خدا قوت به همه ميراث داران ارثيه حضرت زهرا(سلام الله عليها)
الان حتي از اين توهين ها خوشحال هم ميشوم چون اين معني را ميدهد که همرنگ جماعتي که دچار جاهليت مدرن گشته اند، نشده ام!
الحمد الله رب العالمين
يا فاطمه الزهرا(سلام الله عليها) ادرکني
اما همه ميدونن حرف که باد هواست
شکر خدا دعوا هم که نداريم
اون بندگان خدا هم که معاند نيستن
حالا اگه ما راجع به يه چيزي با جهل نظر بديم، بعد بيان با توهين و شمشير از غلاف کشيده جوابمون رو بدن، خداوکيلي از خر شيطون پايين ميايم؟
نميايم...
رگ غيرت خوب چيزيه
اما مومن، کيّس هم هست
اگر کمي نرم تر بگي، اونوقت ميگم جانا سخن از زبان ما ميگويي
و افتخار مي کنم
اگر چادر داشتن کلاغ سياه بودنه
من با افتخار کلاغ سياهم
خداروشکر ک چادرم باعث شد ذکر صلوات بياد ب دهانشون
البته کلاغ سياه و.... شنيدم
اين اتفاق چندين بار براي خودم و دوستم که معمولا با هميم افتاده. و اتفاقا هميشه خنديديم و برامون جال بوده که به همين سادگي موجب صلوات فرستادن ديگران شديم! يه بار هم که چندنفر با ديدنمون نتونستن جلوي خودشون رو بگيرن و اساسي خنديدن، وقتي رد شديم دوستم با تقليد از يه شخصيتي(!) گفت خدايا ازت ممنونم که توفيق ميدي موجبات خنده و شادي بندگانت با ديدن ما فراهم بشه!
اتفاقا اين جور شرح احوال گفتن هاي بچه مذهبي ها، اصلا غر غر و مظلوم نمايي نيست. شيريني راه بندگي رو براي خودي ها يادآوري ميکنه و اصالت و ريشه دار بودن عقايد رو به غير خودي هايي نشون ميده که إن شاء الله به حق همين ايام، با نگاه خاص مادر سادات(س) خودي ميشن...
منم چادريم اما نه کلاغ سياه بلکه پيرو راه فاطمه
ناراحت نباشين خواهرهاي گلم. اقا امام زمانمون که بياد اگر لايق باشيم و چادرمونو حفظ کرده باشيمو تو اعمالمون سعي کرده باشيم شبيه خانم فاطمه شيم، ما اون روز خوشحاليم...هرچند الانم خوشحاليم چرا که شبيه غرب عقب مانده مسيحي نيستيم و پيام اسلام و شيعه داريم سر مي ديم و داد مي زنيم ولي فقيه هميشه پشت شما ايستاده ايم.
يا زهرا خواهرهاي عزيزم.
به جاي قهرمان سازي ايمانمان را قوي تر کنيم
به جاي قهرمان سازي ايمانمان را قوي تر کنيم
واقعا راست گفتن که يه روزي مياد که معروف منکر و منکر معروف مي شه امروز مي بينيم و مي شنويم که ميراث مادرمون فاطمه زهرا(س) رو ننگ مي دونند و خاهران عزيز حافظ اين ميراث رو کلاغ سياه خطاب مي کنند. خداياکمکمون کن که تو اين وانفسا تکليف حقيقي خودمون رو بشناسيم و به اون عمل کنيم.
واقعا راست گفتن که يه روزي مياد که معروف منکر و منکر معروف مي شه امروز مي بينيم و مي شنويم که ميراث مادرمون فاطمه زهرا(س) رو ننگ مي دونند و خاهران عزيز حافظ اين ميراث رو کلاغ سياه خطاب مي کنند. خداياکمکمون کن که تو اين وانفسا تکليف حقيقي خودمون رو بشناسيم و به اون عمل کنيم.
بيشتر دوست دارن عشوه و ناز بيان؟
جوابش اينه:
واقعا حجاب به خانم ها زيبايي ميده
همين عامل باعث ميشه که دختراي چادري کمتر آرايش کنن چون مي دونن زيباترن
اما فکر مي کنيد چرا دختراي بدحجاب اين قدر آرايش مي کنند؟
چون اونقدر شبيه مردها لباس پوشيدن که فکر مي کنن ديگه زيبايي زنانه را ندارن و مجبور ميشن براي جبران کمبود زيباييشون هزار قلم آرايش کنن
اما دختراي محجبه (هدهدهاي نجيب) اونقدر معصوميت و زيبايي دخترانه ي خودشون را حفظ کردن که ديگه نيازي به صد قلم آرايش ندارن!
سرنوشت دين و ديندار اجين با درد و زجره .
اما اخلاص عمل اين دردها رو ايشالا تبديل به شيريني ميکنه .
چادر شما قوت قلب امثال ماست.
چادر شما نشانه اي از زنده بودن هميشگي مادر ماست .
ساپورت پوش شهر چشم ها را به دنبال خود ميکشيد چادرم را عاشقانه تر ميپوشم.
اهاي نامحرم براي دست هاي من نقشه نکش اين دست ها فقط براي گرفتن دست هاي يک نفرند. به اندامم نگاه نکن به طرز فکر و به ارامشم نگاه کن. چادر يعني من ارامش ميخواهم. اما نه فقط براي خودم بدان اين سياهي چادر براي تونيز ارامش مياورد. همين خود خواه نبودن است که چادرم را با عشق سر ميکنم
بسيار زيبا
با تشکر از نويسنده ي عزيييييز
عااااااااااااااااااااالييييييييييييييييي
با تشکر از خبرگزاري عزييييييييز
امام صادق بحار جلد 22 ص 189
وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى
يعني به زودي جاهليت ديگري خواهد امد.
جاهليت:هرچيزي که عقب گرد داشته باشد واهل تفکر نباشد مثل حيوانات
طبيان جلد 8 شيخ طوسي 339
در جاهليت اولي قبل از اسلام قضيه به اين صورت بود که زني که شوهر داشت.اگر مهماني ميگرفتند جلوي مردان ديگر اصلا حجاب نداشت.بعد دست ميداد .ربوسي ميکرد.بعد بهش ميگفتن چرا اينکار راانجام ميدهي.ميگفت به قصد انجام نميدهيم خواهر برادري.ما باهم بزرگ شديم.
اظهار فحشا.بنياد بي حجابي.ارايش براي ديگران.بنياد دست دادن.بنياد بوسيدن کسي که هرزه است.با نامحرم اختلاط دارد همه از ان جاهليت است
حال افراد بي حجاب بدانند رفتارشان چقدر جاهلانه و به دور از تفکر است
"اي پيغمبر (گرامي) با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خويشتن را به چادر فرو پوشند، که اين کار براي اينکه آنها (به عفّت و حرّيت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند بسيار نزديکتر است و خدا (در حق خلق) بسيار آمرزنده و مهربان است."
چادر نبايد سرفا جهت تشريفات باشد.
وگرنه حتي بعضي از پوششها مثلا چادر(اگر درست سر نشود) به خاطر رها نمودن ان همچون ويترينهاي مغازها هيجان انگيزتر است .ونبودنش بهتر از بودنش ميباشد.مطهري
چادر باعث ميشود که خود به خود دورباشي ايجاد شود و ناپاک دلان مايوس شوند. ايت الله مطهري
امام علي نامه 31 نهج به امام حسن:زن با چادر و حجاب برتر سالم تر خواهد بود
سفر پيدايش باب 24 فقره 64 و65
اسحاق نبي در يک جاي داشت حرکت ميکرد يک خانومي هم داشت مي امد.اسم خانوم رفقه.چشمان خود را بلند کر و اسحاق را ديد.از شتر خود فرود امد.زيرا از خادم پرسيد.اين مرد کيست.که در صحرا به استقبال ما مي ايد.خادم گفت ارباب من است.پس زن(چون ميدانست کسي که مي ايد مرد است و نامحرم)برقه(پوشيه)خود را گرفته.وخود را پوشانيد.
زنان يهودي برقه داشته اند
و خداوند قناري هاي !!! زيباي !!!! که هر لحظه در حال دست به دست شدن و در قفس اين وآن ماندن هستند را هدايت کند
شاد و سرزنده . قران و مفاتيح ميخوانم .رمان و حافظ.پاي سجاده ام گريه ميکنم. خنده هايم بين دوستانم تماشاييست. اگر اردوي جهادي يرويم اردوي تفريحيم سر جايش. اگر سخنراني برويم پارک رفتنمان هم پابرجاست.براي نماز صبح قرارمان مسجد است . عهد را با رفقا ميخوانيم.ما اگر چادر سر ميکنيم نقاش هم هستيم . حرف هاي دخترانه ما سر جايش. نمايشگاه هم ميرويم سينما هم اگر فيلم خوبي داشت.
کي گفته ما چادري ها؟؟؟؟؟؟؟/
من قشنگ تر از دنياي خودمان سراغ ندارم.دنياي من و دوستانم با خدا زيباست.
حجاب هم دقيقا اين جوريه زني که باحجابه و چادر ميپوشه زبياييش رو حراج نميکنه. تو مراسم عقد فقط واسه همسرش رونمايي ميکنه .
ارزش چادرمو وقتي فهميدم که تا الان تقريبا هيچ تيکه اي از طرف لاتا و پسرهاي بي خانوانده و هيچ پسري به من ننداخنه شده...
ارزش چادرمو وقتي فهميدم که خدا به خاطر چادرم تمام اتفا هايي ه به حيا من آسيب مي زنه رو ازم دور کرده....
ارزش چادرمو قتي فهميدم که خيلي از افراد متشخص موقع حرف زدن با من مراقب تک تک کلماتشون و رفتارشون هستند...... و خيلي چيزا........