به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، اصلاح طلبان در شرایط کنونی در برابر اصولگرایان و احمدینژاد چه برنامهای را دنبال خواهند کرد؟ این جریان از چه بازی رسانهای و چه کارت در دستی در این سود خواهد جست؟
بررسی آشکار رسانههای جریان اصلاحات در این زمینه نشان میدهد که جریان اصلاحات در ابتدا به دنبال ترسیم تصویری بحران زده از جریان اصولگرا بوده و سپس از مدل تجزیه جریان اصولگرا بهره برده و کوشش میکند تا هر بخش از جریان اصولگرا را با عملیاتهای روانی- رسانهای مورد هجمه قرار دهد.
محورهای مورد تاکید این جریان در شرایط کنونی در برابر اصولگرایان عبارت است از:
1- نشان دادن بحران زعامت در میان اصولگرایان:
جریان اصلاح طلب تلاش دارد تا جریان اصولگرا را با بحران زعامت و رهبری در افکار عمومی تعریف و تفسیر کند. تاکید بر درگذشت مرحوم عسگر اولادی به عنوان یک گرانیگاه و ریش سفید این جریان، عدم توانایی باهنر به عنوان دبیرکل جبهه پیروان خط و امام و رهبری و گذر افرادی همچون ناطق نوری از این جریان از جمله خطوطی بوده که طی این مدت و در رسانههای مختلف مورد تاکید قرار گرفته است.
در همین زمینه روزنامه ابتکار 14 اسفند بخشی از این تلاشها را به بیش از پیش به سطح آورد.
این روزنامه در این زمینه نوشت: «اصولگریان در ادوار گذشته برای آنکه میدان را به رقیب واگذار نکنند راهکار ثابتی را پیش رو داشتند. این راهکار توسل به ریش سفیدان برای ایجاد اجماع میان احزاب و گروههای سیاسی بود.
پای ثابت این ریش سفیدی هم یا آیت الله مهدوی کنی و آیت الله محمد یزدی بودهاند و یا مرحوم عسگراولادی، دبیرکل سابق جبهه پیروان خط امام و رهبری. با درگذشت مرحوم عسگراولادی، مسئولیت ریش سفیدی برای ایجاد اجماع و راهبری در درون این طیف به محمد رضا باهنر دبیر کل فعلی جبهه پیروان خط امام رهبری واگذار شده است؛ فردی که اگرچه حلقه واسط میان اصولگرایان شده، اما به اندازه عسگراولادی در میان اصولگریان صاحب نفوذ نیست. آیت الله مهدوی کنی و آیت الله محمد یزدی هم بخت خود را در چند انتخابات گذشته از جمله انتخابات مجلس هشتم، نهم و ریاست جمهوری یازدهم برای ایجاد اجماع در میان اصولگریان آزمودهاند؛ بختی که هر دوره نسبت به دوره قبل دچار افول شده است. به طوری که در انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد عملا تیغ آنها از برش لازم برخوردار نبود و شاید همین امر سبب شده است که اکنون برای در اختیار گرفتن فرمان هدایت اصولگریان اشتیاقی از خود نشان ندهند.»
از دیگر سو تصویر نزاع اضلاعی در میان اصولگرایان نیز یکی دیگر از محورهایی است که مورد تاکید جریان اصلاح طلب قرار گرفته است. تاکید بر افراطی خواندن جبهه پایداری، عدم پایبندی آیت الله مصباح یزدی به فرآیند وحدت اصولگرایان و عدم حضور جلیلی در جلسات هم اندیشی اصولگریان بخش دیگری از تلاشهای اصلاح طلبان برای برجسته سازی و فقدان مکانیسم وحدت آفرین در میان اصولگرایان است.
2- سوژه قرار دادن احمدینژاد و الحاق وی به اصولگرایان:
یکی دیگر از سوژههای مورد تاکید اصلاح طلبان در برابر اصولگرایان الحاق احمدینژاد و عملکرد وی به حساب تام اصولگرایان میباشد.
اصلاح طلبان بر این باورند که باید با برجسته سازی اتفاقات صورت گرفته در دولت احمدینژاد میبایست تمامیت اصولگرایان زیر ضربه قرار گرفته و با با استفاده از تکنیک مارپیچ سکوت اصولگرایان در موضع ضعف قرار گیرند.
در تکنیک مارپیچ سکوت جریان A با طرح برخی از موارد علیه B میکوشد تا B را در موضع انفعال قرار دهد. چرا که B به دلیل برخی از محذورات سکوت را ترجیح میدهد لذا این موقعیت سبب میشود که جریان A در موضع بالادستی قرار گرفته و اظهاراتش حمل بر صحت شود.
در همین رابطه و در راستای عملیاتی ساختن این موضوع روزنامه شرق مورخ 14 در مطلبی ضمن تاکید بر زوم شدن اصلا طلبان بر احمدینژاد و یارانش نوشت: احمدینژاد این روزها سکوت کرده و هوشمندانه مسایل را دنبال میکند. او حتی حاضر نمیشود در نشستها حضور یابد ضرورت پیگیری رسانهای و غیررسانهای دادگاه احمدینژاد با این تعاریف بیش از هر زمان دیگر بهنظر میرسد و تلاش برای عدم فراموشی تمام آن چیزهایی که در دوران مسوولیت اجرایی او بر کشور گذشته. احمدینژاد آنقدر هوشمند هست که بتواند بهخوبی شکافها را رصد کرده و بههنگام به صحنه سیاست وارد شود. این روزها نیز صحنهآرایی سیاسی در کشور به سمتی میرود که برخی اصولگرایان تندرو در پوشش جبهه پایداری بر دولت یازدهم هجوم میبرند و اصولگرایان میانه نیز در حال متشکلسازی و مدارای بیشتر با دولت هستند. در همین مجلس نهم اصولگرایی میانه در حال جداسازی فیزیکی و مفهومی خود از اصولگرایی تندرو است و در گروه اصلاحطلبان نیز تلاشهایی برای تشکلیابی در انتخابات مجلس نهم دیده میشود.
شرق در ادامه غفلت بزرگ اصلاح طلبان را عدم توجه به احمدینژاد و مطرح کردن انتقاد مداوم به سیاستها و عملکردهای وی دانست و نوشت: آنچه زنگ خطری برای فردای سیاست ما به شمار میرود غفلت از برخی سکوت و سکونها و تلاش برای زندهنگهداشتن یاد و نام مردانی است که در دوره حضورشان در قدرت سیاسی ایران، بیشترین ضربه بر پیکره ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور وارد آمده. این روزها فرصت آن است که از هر تریبونی یاد این بزرگان را زنده نگه داریم تا خاطره عمومی مردم آنها را از یاد نبرند. از سوی دیگر شبکه اصلاحطلبان و معتدلها و اصولگرایان میانه باید این بار با تیزهوشی همهجانبه، خط و ربط سیاسی اینها را دنبال کرده و در بزنگاههای مناسب جزییات مسایل را با مردم در میان بگذارند.
این روزنامه در ادامه مدعی شد پولهای بدست آمده در سالیان مدیریت احمدینژاد قرار است در انتخابات مجلس دهم به کار آید.
نویسنده این مطلب در ادامه خواستار اطلاع رسانی رسانههای جریان اصلاح طلب از پروندههای احمدینژاد و یارانش شده و نوشت: حالا باید در برابر مکث معنادار مردان دولت گذشته، مدام بر طبل اطلاعرسانی کوبید و هر روز از تریبونهای ممکن جزییات مسایل مالی صورتگرفته را شرح داد، برخی نامها نباید از یاد برود، پرده رمز و راز پرونده فساد مالی بابک زنجانی باید کنار رفته و اسامی آن شبکه مافیایی باید به اطلاع مردم رسانده شود، لازم است تا تکتک پروندههای فساد مالی در تامیناجتماعی و خط و ربط مردان نزدیک به احمدینژاد در برخی حاتمبخشیها به خوبی رصد شود، غافل نشویم از اینکه هنوز نتایج تحقیق و تفحص از بنیاد شهید در دوران مدیریت «مسعود زریبافان» به جایی نرسیده و انبوه پروندههای مالی دیگر در انتظار رسیدگی دستگاههای قضایی است. سعید مرتضوی، محمدرضا رحیمی و خیلیهای دیگر نباید از یاد و خاطر مردمان این سرزمین برود.
گفتنی است با توجه به این مطلب کاملا روشن است که جریان اصلاح طلب میکوشد تا ضمن برجسته سازی تخلفات صورت گرفته توسط احمدینژاد و یارانش هم وی را با هجمه روبرو ساخته و هم اصولگرایان را پاسوخت وی نمایند.
منبع: سراج24