به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، سابقه سیاسی «جبهه افراط و تفریط» مملو از حوادث تلخی است که در گذرگاه فرصت و گردش قدرت، با انتخاب برچسب «اصلاحات» از سال 76 سعی کردند سرپوشی بر خطاهای گذشته و آینده خود بگذارند و تحرکات غیرمتعادل خود را «ضرورت اصلاحات» بخوانند.
در این مسیر برخی از آنها که خود را در قامت تئوریسین دوم خرداد می دیدند، حتی خون دادن را از لوازم تنفس سیاسی اصلاحات می دانستند و خوابی که به منظور انجام «اصلاحات در نظام» دیده بودند از جمله بزرگترین آرزوها و رویاهای غرب بود که در هشت سال جنگ تحمیلی هم نتوانست آن را محقق کند. با روی کار آمدن اصلاحات و حرکت خزنده تندروهای این طیف سیاسی که به سود سیاست های لیبرالیستی و زیان جمهوری اسلامی دنبال می شد، بسیاری از دشمنان به تدریج به این نتیجه رسیدند که اصلاح طلبان قابلیت حضور و نقش آفرینی در ایران به عنوان «خط مقدم بیگانگان» را دارند. این ادعایی است که جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا به صراحت در مراسم افتتاح «بنیاد بوش» طی یک سخنرانی، اصلاح طلبان را خط مقدم آمریکا خواند و گفت که چشم امید آنها به ماست.
به گزارش سراج24 هر چند تمام افرادی که زیر چتر اصلاحات جای گرفته بودند، حامی افراط و تفریط نبودند و به عنوان خط مقدم امریکا در ایران محسوب نمی شدند اما چتر اصلاحات در طول زمان به قدری پهنا گرفت که از هر تفکری و هر مسلکی توانست زیر آن پناه گیرد و اعتدال را قربانی اهداف خود کند.
از همان ایام روی کار آمدن سید محمد خاتمی، عده ای زیر چتر اصلاحات با رنگ آمیزی خود به سبک روشنفکری، با انتخاب هر مسیری که به «چالش» و «بحران» در کشور منجر می شد، موافق بودند و در ذهن خلاق و روشنفکرانه خود، «توسعه سیاسی» را با مفاهیمی چون «آشوب»، «اغتشاش»، «شیشه شکستن»، «آتش کشیدن اموال عمومی» و «تیشه زدن بر ریشه وحدت و آشتی ملی» تعریف کرده بودند. حوادث 18 تیر 78 که اغتشاشی موردپسند خارجی ها و فراری ها بود از منظر این عده بزرگترین گام در توسعه سیاسی آن ایام به شمار می رفت!
تندروها و اهالی جبهه افراط و تفریط که خود را به عنوان اصلاح طلب معرفی می کردند، آنقدر در ایده پردازی و نظریه سازی به هر ریسمانی غیر از ریسمان الهی چنگ می زدند که کاملا از دسترس رئیس دولت اصلاحات خارج شده بودند و کم مانده بود که طبق ایده های ساخته و پرداخته ذهن تاریک مردان روشنفکرنمای اصلاحات، علیه خدا نیز در مملکت اسلامی، تظاهرات برگزار کنند.
در آن ایام تنها کسی که توانست در برابر این عده بایستد و مردم را نسبت به آنچه می گذرد آگاه سازد و فتنه ها را خاموش کند، ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب بود. هر ایده ای که اهالی جبهه افراط و تفریط، خارج از مدار اعتدال می دادند تا شاید آتش قلب ملت مسلمان از داغ تاریخ اسلام و ظلم های رفته بر ائمه اطهار (ع) رو به خاموشی بگراید، با یک سخنرانی رهبر انقلاب، خطی بر آن ایده پوچ کشیده می شد و مردم هر بار در حضور رهبر خود بلندتر از قبل تکبیر می گفتند و علیه دشمنان خارجی و خط مقدم آنها در داخل فریاد می کشیدند.
در همان روزها بود که برخی از اصلاح طلبان که نمایندگی مردم در مجلس ششم را بر عهده داشتند چاره کار را در نوشاندن جام زهر به رهبر انقلاب دانستند و طی نامه ای این خواسته گستاخانه خود را مطرح کردند. هرگونه فشار و هجمه ای را نه تنها به شخص ولی فقیه که به جایگاه و اصل ولایت فقیه نیز وارد می کردند و هر نمایشی را برای کاستن از ارزش ولی فقیه در دستور کار قرار دادند. فقط به این خاطر که ولی فقیه در برابر دیکتاتوری اصلاحات ایستاده بود و اجازه نمی داد که رای ملت صرف هوا و هوس عده ای خاص شود. مردم نیز بنا بر توصیه امام راحل، پشتیبان ولی فقیه بودند تا به مملکت شان آسیبی نرسد و این در تضاد با خواسته و تفکر کسانی بود که نقش خط مقدم آمریکا در داخل را ایفا می کردند و از اعتدال بویی نبرده بودند و قصد سکولاریزه کردن دولت و لیبرالیزه شدن ملت را داشتند.
از همین رو بود که پس از چهار سال دوری از رای و نظر مردم و نبودن در قدرت، همان عده دلداده به غرب و لیبرال دموکراسی در آستانه انتخابات سال 88 تمام توان خود را به کار گرفتند تا بزرگترین مانع بر سر راه اصلاحات منتهی به دیکتاتوری را بردارند و پول زیادی را صرف این مبحث کردند؛ هر چند که شاید امروز به این نتیجه رسیده باشند که پول خود را در جوی آب ریخته اند. در این مسیر هر یک از آنان طرحی و نظری می داد مبنی بر آنکه بتوانند از قدرت رهبری بکاهند و شخص رهبر انقلاب را از قدرت به پایین بکشند و نگاه مردم را از رهبری به سوی خود بچرخانند.
تمام توان خود را به کار بستند و هر آنچه که داشتند روی دایره ریختند و نتیجه آن فتنه ای شد که اگرچه عمیق بود اما آن فتنه هم در سیل حضور مردم عاشورایی و گوش به فرمان رهبری، در صحنه 9 دی غرق شد و اکنون تخته پاره ای از آن فتنه عمیق باقی مانده است. مدیریت دقیق رهبری برای هدایت مردم در برابر فتنه سبز زخمی عمیق بر دل هواداران افراط و تفریط و حامیان دیکتاتوری نهاد که نتیجه آن کینه فتنه گران علیه رهبری و مردم شد.
آنچنانکه با روی کار آمدن دولت یازدهم و برخی شعارهای خاص رئیس جمهور روحانی، تندروهای اصلاحات که برای چهار سال دیگر پس از فتنه 88، سر در لاک خود فرو برده بودند و فهمیده بودند که حریف مردم و رقیب رهبری نمی توانند باشند بار دیگر فرصت عرض اندام پیدا کرده اند.
می بینیم و می خوانیم که این روزها برخی از آنها دوباره به فکر فشار علیه رهبری افتاده اند و مباحثی را مطرح می کنند که مردم به اندازه یک ذره، مصداق بیرونی آن را ندیده اند؛ صرفا جهت انتقام گیری، رهبر انقلاب را چنان معرفی می کنند که تا امروز مردم تصویری مخالف با آن را دیده اند و آنچه مردم از رهبری دیده اند کاملا مغایر با آن تعریفی است که تندروهای اصلاح طلب قصد ترویج آن را دارند.
مردم امروز هر آنچه از «مردم سالاری» و «دینداری» در کشور خود شاهدند را مدیون رهبر خود هستند و به خوبی می دانند که اگر ولی فقیه نبود، هر طیف سیاسی تنها به اثبات و ثبات خود در قدرت فکر می کرد و در این جنگ قدرت، اصلاح طلبان که از همه بیشتر تشنه حکومت و حاکمیت بر مردم هستند، «جمهوری اسلامی» را به «دیکتاتوری اصلاحات» تغییر می دادند و حاصل انقلاب اسلامی مردم و خون شهیدان آن می شد که خط مقدم آمریکا در ایران بتازد و کسی هم جلودار آن نباشد.
منبع: سراج24