گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ عید است و تهران خلوت و بی سروصدا شده، اما جمعیتی که از خیابان آیت نارمک به سمت محل برگزاری مراسم حرکت می کنند، هوای یک بدرقه باشکوه را در سردارد.
5فروردین است. تعطیلات نوروز و روز اول کاری. اما مردم از اول صبح در چهارراه تلفنخانه جمع شده اند برای یک جوان 21ساله.جوانی که می گویند شهید دفاع ازناموس است.
چهره دوستانش ساکت و مغموم است اما وقتی با شروع مداحی حاج عبدالرضا هلالی بین مردم سربند یا زهرا(س) وعکس های شهید را تقسیم می کنند معلوم است که می خواهند برای رفیقشان سنگ تمام بگذارند. اینها دورن قلبشان حتما غوغاست.
به یاد روزهای آخری که برای علی چله عاشورا گرفته بودند و او با هر «السلام علیک یا اباعبدالله» به پهنای صورت اشک می ریخت.از ما می پرسندطنین صدای الله اکبر که کل خیابان را پر می کند؛ از میان دست نوشته های دست مردم آنهایی که درباره امربه معروف و نهی از منکر است بیشتر توی چشم می آید. توی چشم کسانی که از ماجرا بی خبرند و وقتی می پرسند چه خبر است؟ جواب می شوند: تشییع پیکر طلبه جوانی است که شاهرگ گردنش فدای یک تذکر لسانی شد.
باید هم نگاه ها روی دست نوشته «مومنین، چندعلی باید شهید شود تاقفل زبانتان بازشود؟» ثابت بماند. سوال سختی است نه؟! خواهرانت هم آمده اندصدایشان کم است و میان صدای بلندگوی مداح گم می شود.
اما فریاد که می زنند «ای قوه قضائی، قصاص انقلابی» و «سکوت هرمسلمان، خیانت است به قرآن» انگار که خواهرهای نداشته علی هستند که داغ برادر به دل دارند.
ساعت11 که می شود کربلایی خلیل ناصری می گوید به علت کارهای پزشکی قانونی پیکر علی دیر می رسد پس دم زیارت عاشورا می گیرد و ازعلی می خواهد واسطه رسیدن سلام هایمان به مولا و مادرش زهرا(س) شود.
اینجا دیگرباید کنج خلوتت را پیداکنی. مثل این مردم یک گوشه بشینی، سرت را بیندازی پایین و به یاد علی و مولایش تسبیح بیندازی و اشک بریزی.یاد روزهای دهه 60حالا نوبت هم حجره ای علی است که ذکر ماوقع بگوید. بگوید که علی نه فحش داد نه بداخلاقی کرد و نه حتی به ضارب خود دست زد. تذکر داد و رفت.
اما ضارب دنبالش آمد و بی هوا، گوش تا گلویش را پاره کرد. بگوید از پیوند قسمتی از روده اش به گردن و عفونت های ناشی ازآن. ب
گوید از، ازبین رفتن احشاء بدنش به خاطر همین عفونت. بگوید شهادت علی خاطرات پرپر شدن گل های خمینی در دهه 60 و70 را زنده کرد. بگوید و جمعیت شیون کند از مظلومیت دین در هوای آلوده شهرمان.
هم حجره ای علی رگ غیرت مردم را به جوش آورده است پس به حق است که بخواهد همین مردمی که دارند برای مظلومانه رفتن علی اشک می ریزند، در چارچوب قانون از قوه قضائیه مطالبه گری قصاص ضارب را داشته باشند. سید روحانی گله می کند که جزای ضارب علی دیه و چندسال حبس نیست.
یادآوری می کند که اگر پیگیری مناسب برای ضارب حجت الاسلام فرزاد فروزش که برای نهی ازمنکر چشمش را ازدست داد، صورت گرفته بود الان در مراسم علی نبودیم. مورد می آورد که قاتل روح الله داداشی سریعا اعدام شد و قول می گیرد که علی را کمتر از بازیگر و ورزشکار حساب نکنیم.
وقتی صدای تکبیر جمعیت درمیان دست نوشته ای که ماده 8قانون اساسی را به مسئولین یادآور شده، بلند می شود؛ شاید اندکی از داغ دل مادر جوان علی که چند دقیقه قبل ازاین وارد مسجد فاطمه الزهرا شده بود، آرام گرفته باشد.بهترین میزبان عید امسالبالاخره صاحب مجلس هم آمد.
باشور و صدای الله اکبر آمد. این بار دیگر درد نمی کشید. شاید خوشحال هم بود ازاینکه اینهمه جوان همسن و سالش در تعطیلات عید به خاطر راه او، اینجا جمع شده اند و آمده اند بدرقه اش کنند به جایی که قطعا از این دنیا وطعنه های گاه و بی گاه برخی که میگفتند: «به تو چه مربوط بود؟» برایش بهتراست. لیاقت می خواهد این تشییع باشکوه. گوارای علی که هم لایق زندگی کرد و هم لایق رفت. مگر لیاقتی بالاتر از شهادت آن هم در دوره زمانه ای که دیگر خبری از توپ و تانک نیست وجود دارد؟ شهید جنگ نرم شدن این روزها خیلی سخت تر است و سختی اش را فقط علی و امثال او می فهمند وبس!اینجا نباید آخر قصه علی باشدزیر آفتاب داغ میدان هفت حوض، نماز میت خواندن برای علی، توسط آیت الله صدیقی، عاشورای امروز را کامل کرد.
مداح ها سنگ تمام گذاشتند برای وداع آخر مردم با علی. دود اسفند که تمام شد باید علی را راهی کرد پیش بیست و چهاری های بهشت زهرا.خیال همه راحت است که جای او خوب است.علی که رفت مسئولیتی برای ما که داشتیم از اطراف پیکرش پراکنده می شدیم گذاشت. خواهی نخواهی مسئول این شدیم که ورق آخر قصه زندگی علی را همینجا ببندیم و برویم سروقت باقی تعطیلاتمان یا عزمی جزم کنیم و یادمان بماند که «این پرونده هنوز مختومه نشده است»
ان شاالله که لايق اين باشيم راهش رو ادامه بديم
من کل اين جريان رو در طي اين چند روز از خبرگزاري ها خوندم ولي نميدونم چه سري يه هر وقت ياد علي ميفتم چهره اش مياد جلوي چشمم ؛ چشمام پر اشک ميشه
انگار که رفيق چندين و چند ساله ام بود ...
کاش منم تو مراسم تشييع جنازه اش بودم
بدرود اي شهيد ...حقا که شهادت زيبنده تو بود...دست ما ها را هم بگير ...
از خدا مي خوام که منو در اين راه شهيد کنه...
تا کي مي خواهيد به خاطر حقوق بشر قلابي غرب پا روي احکام الهي بگذاريد
پس خونخواهش کيست ؟؟
(( و قد جعلنا لوليه سلطانا ))
ياعلي
هرگاه مردم جامعه از دين خود غافل شدند و دين تنها ماند پاکاني از امت شهيد شدند
دوستان امروز دين غريب مانده که بخاطر انجام اين واجب شرعي در جامعه شيعي بايد سر ناهي از منکر بريده شود
و اما دوستان خون شهيد سر است هر کس بخواهد پا روي خون شهيد بگذارد با مخ به زمين فرو خواهد افتاد
فرقي هم نميکند مسئول باشد يا فردي عادي
من از قوه قضائيه مجازات سريح قاتل يا قاتلين و آن بيمارستان ها خائن را خواستارم
قاضي پرونده و هر شخصي که در صدور اين راي ناعادلانه ،در اين پرونده نقشي داشته ، بايد پاسخگوي دادگاه عدل الهي باشد . . .
علي جان به خدا شرمنده ايم ...
اللهم الرزقنا شهادة
اميدوارم که خون شهيد خليلي غيرتهاي نهفته مان را بيدار کند... روحش شاد و راهش پر رهرو باد
مرغکي که قفسش تنگ ترازدنيابود
دوستان دقت داشته باشن که اگه قاتل علي قصاص نشه ديگه کسي توکشور جرات نميکنه امربه معروف ونهي از منکر کنه
وقتي مردم ميبينن چندنفر امربه معروف ميکنن و ميزننشون بعدش هم قوه قضاييه چيزي نميگه يقينا ديگه کسي جرات نميکنه انربهب معروف ونهي از منکر کنه