به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»،محل نگذاشتند. طاقت نیآورد. جلو رفت. جامه به دندان گرفتند و گریختند. دخترک دامنش آلوده نشد. اما لحظاتی بعد... قمه جاهلی و تاب دیده دیوان و ددان، خون علی را بر زمین ریخت. ماهها گذشت؛ تا در خلسه بهاری نوروز زهرائی سلام الله علیها، نام علی در قطعه آسمانی و بهشتی شهدای غیرت نقش ببندد.
شام نیمه شعبان تصمیم میگیرد بعد از هیئت رفقای نوجوانش را از نارمک تا محله خاک سفید تهران بدرقه کند. شاید نگران بود. اضطراب اینکه نکند نیمههای شب برای هم هیئتیهای کم سن و سالش خطرساز باشد. غیرتش اجازه نداد تنها راهیشان کند.
اما در میان راه متوقف شد. غیرتش به جوش آمد. عدهای خناس در حال آزار و اذیت دختر جوان بودند. دخترک وحشت زده استمداد میطلبید.
تاب نیآورد. امر به معروف کرد. محل نگذاشتند. طاقت نیآورد. جلو رفت. جامه به دندان گرفتند و گریختند. دخترک دامنش آلوده نشد. اما لحظاتی بعد... قمه جاهلی و اب دیده دیوان و ددان، خون علی را بر زمین ریخت. ماهها گذشت؛ تا در خلسه بهاری نوروز زهرائیسلاماللهعلیها، نام علی در قطعه آسمانی و بهشتی شهدای غیرت نقش ببندد.
علی پهلوان و خوش عیار ماهها با بیماری دست و پنجه نرم کرد. طی این ایام آنقدر زخم زبان شنید که زخمهای جانکاهش را فراموش کرد. روزهای پایانی عمر کوتاهش نامهای خطاب به رهبری نوشت تا تسکین و التیام زخمهایش باشد. زخم هائی که این روزهای آخر نه بر جسم که روح و قلبش را جریحه دار کرده بود. وقتی که مذهبیهای تسبیح به دست و جانماز آب کشیده او را نصیحت میکردند؛ «جوان مگر مملکت قانون ندارد تو چرا درگیر شدی؟... رهبر هم راضی نبود جانت را به خطر بیاندازی.... و الخ» و چه خوش گفت که از زاهدان خشک مجو پیچ تاب و عشق.
اما علی جان داد چون نخواست و نمیتوانست بیغیرت باشد. ابرو در هم کشید و جان بر کف نهاد چرا که دفاع از ناموس را فتوای اخلاق و حکم دین میدانست و خونش را نیز در راه دفاع از غیرت و مردانگی اهدا کرد. *علی عزیز شهید غیرت است نه شهید امر به معروف. *
اهل ظاهر شاید در آن لحظه به بیش از تذکر لسانی فهم نمیکردند. اینکه به حکم امر به معروف اگر ضرر جانی داشت نباید خطر کرد. عافیت اندیشی فقط یک انسان را فدا نمیکند؛ غیرت را به خاک میکشد.
تذکر لسانی نبود. قصه دفاع از ناموس بود که تاب از علی ربود. خون علی از رگ غیرتش جاری شد تا روح بلند مردان با غیرت زنده بماند. رخ گلگونش راز ماندگاری قلندری و رستم صولتی است. با خونش حرفها زد؛ نقشی ماندگار... در طلب ما بیزبانان امت پروانه ایم/ سوختن از عرض مطلب پیش ما آسانتر است.
هنوز فراموش نکردیم که مدتی پیش در همین حوالی یک نفر چاقو خورد و دهها نفر در حال تماشا کردن و فیلم گرفتن بودند. علی بر هم زننده صحنههای کم غیرتی است. جوان لوطی و قلندرمنش ما جانش را جانانه در راه دفاع از ناموس و احیای غیرت داد. چنین روح بزرگی تنها و تنها از یک جوان هیئتی و زهرائی ممکن است. کسی که اشک چشم و خونآب مژگانش به چشمه خون دلش پیوند خورد و رخش را لعل گونه نمود. طره گیسوی لوطی خوش نشان شهر ما به خون سر گلگون شد تا شهوت پرستان شکم گنده و فراتر از آن زورگویان عالم بدانند حفاظت از ناموس جان و خاک این کشور به دست جوانمردانی است که رگ غیرت زهرائیشان برجسته است.
ژنده پیل و پهلوان این داستان، در ایامی شهاب آسمان غیرت شد که شیعه، عزادار و شب و روزش به گریه و ندبه است. خون علی عزیز و با هیبت و خوش عیار ما نشانه است. رد این خون بر خاک، نشان و رایت و بیرق بلند شده مردمی است که زهرائیند. اهل ندبه و رهروان شب، ضجهها و مناجات این ایامشان اینگونه است؛ که «ای کاش در میانه کوچه بودم....» و معرکه افلاکی علی عزیز لبیکی از همین بیان به بانوی فخیمه و محتشمه و معظمه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود؛ هر چند در هوای عشق جانان جان و دل دادن کم است....
منبع: جهان
خوشا به سعادتت
علي جان سر مزارت روضه خانم فاطمه زهرا سلام الله عليها و ...
علي جان ! به همون عهدي که بستي و تا آخر ايستادي
به همون خط ولايتي که تا آسمون شهادت پر کشيدي سوگند
اينک برادران کوچکت در اين قفس خاکي خسته اند
دعا کن
رابطه مان با خدا و امام و شهداي امام (ره)
دعا کن تا دوستي هايمان رنگ ابدي شهادت بگيرند
اللهم عجل لوليک الفرج...