به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، رشد گروههای تکفیری مانند القاعده و طالبان در افغانستان و پاکستان و پیوستن برخی افراد فریب خورده در داخل کشور به این گروهها ریشه اصلی ناامنیهای جنوب شرق محسوب میشود. در این میان غفلت از نظارت برخی حوزههای علمیه اهل سنت در سیستان و بلوچستان که حیات خلوتی برای تندروهای مذهبی درس خوانده پاکستان و هم نشینی با طالبان و القاعده بود در این سالها نیز به صورت نرم افزاری افراط گریی مذهبی را در برخی حوزههای مذهبی و اجتماعی جنوب شرق رشد داده است.
البته مردم اهل سنت در سیستان و بلوچستان از افراط گریی به دور بودهاند و با وجود سالها غفلت مسئولین فرهنگی عوام اهل سنت تلاش میکنند که فرزندانشان را از آسیبهای افراط گریی مذهبی دور نگه دارند. بگونهای که با وجود هزینه کردن هزاران دلار گروههای تروریست وهابی در جنوب شرق نتوانستهاند در یارگیری موفق باشند.
با این وجود علی یونسی معاون اقوام رئیس جمهور که این روزها روابط نزدیکی با برخی محافل تندرو مذهبی مانند مسجد مکی در زاهدان برقرار کرده است در مصاحبهای اعلام میکند که در کشور تکفیری وجود ندارد! پاک کردن صورت مسئله ریشه ناامنیها در جنوب شرق توسط حجت الاسلام یونسی که سابقه وزارت اطلاعات دولت اصلاحات را دارد چگونه باید تفسیر کرد؟! این در حالی است که استاندار سیستان و بلوچستان نیز در دیدارهای متعددی رسانهای این استان را توصیه میکند که به جای گروههای وهابی و ترویست از واژه «خرده اشرار» استفاده کنند!
رمزگشایی از این مسئله چندان سخت نیست، به نوشته ذیل با تامل بیشتری دقت کنید:
پس از آنکه گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی در 25 اسفند 1385 با انجام جنایت وحشیانه تاسوکی اولین حادثه امنیتی خود را انجام داد، ابتدا تلاش کرد با عملیات روانی موجی از ترس و وحشت را در جامعه ایجاد کند و در ادامهٔ آن، با ادبیاتی مذهبی-تکفیری در پی مشروعیت جنایات خود برآمد؛ از آن تاریخ به بعد توجه تحلیل گران مسائل امنیتی در حوزه سیستان و بلوچستان به سمت مراکزی جلب شد که بیشترین تاثیر را بر عقاید اهل تسنن این استان داشتند و این سوال مطرح شد که چه فضای دینی و مذهبی زمینه پرورش چنین افرادی بوده است؟ چون در تاسوکی تروریستها فقط به جرم شیعه بودن انسان کشتند و کودک و بزرگ فرقی نداشت، تنها جرم نوع مذهب بود.
با این وجود برخی از مراکز مروج وهابیگری که از نظر مردم – با وجودی که بین مردم اهل سنت و تروریستها تفاوت قائل بودند-، در این قضیه، متهم ردیف اول برای ترویج افراط گریی بودند؛ سعی بر آن داشتند که خود را بیگناه جلوه داده و ریشهٔ این ناامنیها را به عواملی غیر از «وهابیگری و افراطیگری مذهبی» حواله میدادند.
این در حالیست که خونهایی که در حوادث تروریستی سالهای گذشته در استان ریخته شده بود وتوجه به ادبیات مسببین آن، این پیش فرض را به وجود آورد که دلیل اصلی کشتار مردم در جنایت بزرگ تاسوکی و جنایات پس از آن، چیزی به جز نفوذ و گسترش افکار افراطی مذهبی در بین برخی جوانان ناآگاه نمیباشد.
در این میان قانون نظارت بر حوزههای علمیه که تنها امید مردم استان برای خشکاندن افراط گریی بود نیز با هوچیگریهای افراطیون مذهبی هیچگاه عملیاتی نشد و این مراکز مذهبی هیچگاه پستوهای اعتقادی خود را به خاطر ترس از رسوایی به روی ناظرین نگشودند.
پس از سالها از حادثه غم انگیز تاسوکی و موضع گیری جریان مکی در انتخابات ریاست جمهوری 92؛ شواهدی مشاهده میشود که هدف آن به غفلت کشاندن دستگاههای امنیتی است نکته قابل تامل آنکه معاونت اقوام و مذاهب ریاست جمهوری نیز خواسته و یا ناخواسته از این جریان حمایت میکند.
از سوی دیگر گروههای تروریستی ریشه تمام مسائل امنیتی و تمام کشتار اهالی استان در این چند ساله، اعمال تبعیض علیه اهل سنت استان معرفی میکند و در سایه این ادعا وجود مراکز القاء و گسترش تفکرات تکفیری و وهابی در استان به کل انکار و نادیده گرفته میشود. در حالی که این دو موضوع از هم جداست!
در یک نگاه دقیق، بر فرض صحت، وجود تبعیض و بیکاری باعث ایجاد پایگاه مردمی برای تروریستها و ترغیب مردم بیگناه به سمت تروریستها میشود ولی به خودی خود باعث نمیشود که عدهای عقاید خود را تغییر داده و به سمت تکفیر شیعیان بروند.
حال آنکه خیلی از این احساس تبعیضها القایی و مصنوعی است و واقعی نیست. به عنوان مثال با وجودی که در دولت گذشته بلوچستان در اوج توجه مسئولین بود ولی با این حال ناامنیها باز هم وجود داشت و در این دولت هم که بالاترین سبد رای را از مردم اهل سنت دارد و در واگذاری مسئولیتها به مردم اهل سنت توجه ویژه دارد، ادامه جنایات و ترویج افراط گریی همچنان دیده میشود.
این مسئله نشان میدهد که ریشه و علت اساسی ناامنیها در سیستان و بلوچستان ریشه در عقاید جریان تکفیری دارد اما برخی مسئولین در صدد آن هستند که عامل اصلی حوادث تروریستی را علت دیگری بیان کرده و به مردم آدرس اشتباه بدهند.
تحلیل اشتباه این دسته از مسئولین تا آنجایی پیش رفته است که استاندار سیستان و بلوچستان نیز در سخنرانیهای متعدد، تروریستهایی را که دستشان تا مفرق به خون مردم بیگناه آغشته هست را «خرده اشرار» مینامند. مطمئنا علی اوسط هاشمی که تجربه امنیتی در کردستان و فرمانداری تهران هم دارند به تفاوت بین دو مفهوم «شرور» و «تروریست» آن هم با انگیزهٔ مذهبی واقف هستند ولی با این حال سعی در تخفیف انگیزهٔ تروریستها از یک انگیزهٔ «اعتقادی» به یک انگیزهٔ «اجتماعی»، با به کار بردن لفظ خرده اشرار هستند.
به نظر میرسد این نگاه غلط دولت به جریان افراطی مذهبی در پوشاندن علت واقعی و اصلی ناامنیها در استان، اگر به خاطر برخی کج اندیشها و اغراض امنیتی نباشد ناشی از نیازی است که برخی نااهلان برای نیازمند نشان دادن دولت یازدهم به سبد رای این جریان مذهبی افراطی در انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری تعریف میکنند.
این گزاره زمانی تقویت میشود که تاکنون در دولت یازدهم هیچ تلاشی معناداری در جهت اجرای قانون بر زمین مانده نظارت بر حوزههای علمیه اهل سنت دیده نشده است؟ از سوی دیگر حتی برخی مشاورین چهرههای تندور که پدر معنوی جریان تروریستی در سیستان یاد میشود هم اینک مسئولیتهای مهمی در استانداری سیستان و بلوچستان بر عهده گرفتند.
باید منتظر ماند و دید که دولت تدبیر و امید، برای نهادینه کردن امنیت در مرزهای استان سیستان و بلوچستان چقدر اهمیت قائل است. این در حالی است که برخورد قاطع با مروجین جریان فراطیگری در این استان که حتی برخی از نزدیکان این افراد به دلیل ارتباط با سرویسهای جاسوسی بیگانه و دریافت پول از عربستان سعودی برای ترویج افکار وهابی مجازات شدهاند، میتواند یکی از عوامل اصلی ریشه کن کردن حوادث تروریستی باشد.
واگذاری پستهای دولتی و امتیازات سیاسی و اقتصادی به افرادی که تفکر وهابیگری را در استان سیستان و بلوچستان تبلیغ میکنند نه تنها سبب فروکش کردن اقدامات تروریستی میشود بلکه این افراد برای به دست آوردن امتیازات بیشتر، فعالیتهای تروریستی خود را شدت میبخشند.
منبع: رجانیوز