به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، به نقل از بیبی سی، در حالی که جستجوها برای یافتن یک فروند هواپیمای مالزیایی که روز 8 مارس با 239 سرنشین بر فراز آبهای جنوب اقیانوس هند ناپدید شد، همچنان ادامه دارد، دست کم 10 پرسش مهم مربوط به ناپدید شدن این هواپیما که از کوآلالامپورعازم پکن بود، هنوز بدون پاسخ مانده است.
1-دلیل پیچیدن سریع هواپیما به سمت چپ چه بود؟
اطلاعات ثبت شده رادارهای نظامی نشان میدهد که پرواز ام-اچ 370، از مسیر عادی خود ناگهان منحرف شده و به طرف غرب پرواز کرده است. در این موقع پس از فرستادن آخرین اطلاعات پرواز، دستگاههای ارتباط با برج کنترل ترافیک هوایی خاموش شده بود.
دکتر گای گراتون، از آزمایشگاه ایمنی پرواز دانشگاه برونل، میگوید یک چنین چرخش ناگهانی «بسیار نادر» است. وی اضافه میکند که تنها دلیل واقعی خلبانها برای یک چنین مانوری هنگامی است که هواپیما با یک اشکال جدی مواجه شده و خلبان برای اینکه هواپیما را به سلامت فرود آورد، تصمیم میگیرد مقصد خود را تغییر دهد.
دیوید باری، یک کارشناس دیگر که در دانشگاه کرانفیلد، اطلاعات پرواز را بررسی میکند میگوید ممکن است آتش سوزی، ظاهر شدن هواپیمای دیگری در آسمان یا کاهش ناگهانی فشار هوا موجب تغییر مسیر هواپیما شود.
البته قصد سوء خلبان یا شخص دیگری نیز میتواند از جمله این دلایل باشد.
ولی تا هنگامی که «جعبه سیاه» که اطلاعات پرواز را ثبت میکند پیدا نشده، اینکه در آن لحظه در کابین خلبان چه گذشته فقط یک حدس و گمان خواهد بود.
2- آیا این اظهار نظر که خلبان قصد خودکشی داشته، منطقی است؟
رسانهها در این باره که ممکن است علت ناپدید شدن هواپیما خودکشی خلبان باشد، زیاد صحبت کردهاند.
اگر یک چنین حدسی صحت داشته باشد باید گفت این اولین بار نیست که یک چنین اتفاقی افتاده. سقوط پرواز شماره 990 خطوط هواپیمایی مصر در سال 1999 و نیز پرواز شماره 185شرکت هواپیمایی سیلک ایر در سال 1997 در نتیجه اقدام عمدی خلبان بوده؛ اگر چه عدهای این نتیجه گیری را مورد سووال قرار دادهاند. شبکه ایمنی هوانوردی، میگوید از سال 1976 تا کنون هشت مورد سقوط هواپیما با خودکشی خلبان هواپیما مرتبط بوده.
ولی از تجسساتی که تا کنون در خانه زهاری احمد شاه، خلبان هواپیمای مالزیایی و فریق عبدالحمید کمک خلبان او صورت گرفته، اسناد و مدارکی که این فرضیه را در مورد هواپیمای ام- اچ 370، ثابت کند به دست نیامده.
دیوید باری، میگوید خاموش کردن سیستمهای به خصوصی میتواند موجب تقویت این فرضیه شود ولی تئوری خودکشی خلبان مثل هر تئوری دیگری است و همانطور که دکتر گراتون نیز میگوید هیچ گونه شاهد و مدرکی برای قبول یا رد این نظریه وجود ندارد.
3- آیا احتمال هواپیماربایی وجود دارد؟
پس از حملات 11 سپتامبر در آمریکا، برای جلوگیری از اینکه شخصی با توسل به زور بتواند کنترل هواپیما را به دست بگیرد، مقاومت و استحکام درهای کابین خلبان هواپیما افزایش یافت. دیوید لیرمونت، از سردبیران مجله پرواز بین المللی، میگوید این درها ضد گلولهاند و نمیتوان حتی با تبر آن را شکست.
سیلویا ریگلی، خلبان هواپیماهای سبک و نویسنده کتاب «چرا هواپیماها سقوط میکنند» میگوید حتی اگر کسانی بتوانند در کابین را بشکنند قبل از تقاضای کمک خلبان هواپیما از برج کنترل، نخواهند توانست وارد کابین خلبان شوند مگر اینکه خلبان قادر به انجام هیچ کاری نباشد.
ولی هر قدر درهای اطاق فرمان، محکم و نفوذناپذیر باشد، لحظاتی هست که به دلیل رفت و آمد خلبان یا خدمه هواپیما این در باز است و در این صورت میتوان به طور ناگهانی وارد کابین شد. برای جلوگیری ازیک چنین اتفاقی درهای کابین خلبان برخی از هواپیماها از جمله هواپیماهای متعلق به شرکت هواپیمایی اسرائیلی «ال آل» دو جداره ساخته شده.
این احتمال هم وجود دارد که شخص خلبان یکی از مسافران را دعوت به آمدن به کابین کند. عکسهایی از کمک خلبان هواپیمای مالزیایی گمشده، انتشار یافته که او را در جریان یکی از پروازهای قبلی در حال پذیرایی از توریستهای نوجوان در اطاق خلبان نشان میدهد.
4-آیا ممکن است یک حادثه ناگهانی موجب سقوط هواپیما شده باشد؟
تا کنون بیشتر تئوریها بر اساس این فرضیه بوده که سیستمهای مخابراتی و دستگاههای ارتباطی با برج کنترل ترافیک هوایی را عمدا از کار انداختهاند؛ نظریهای که مورد تایید مقامات مالزی نیز هست.
ولی به عقیده ریگلی، امکان دارد یک رشته اتفاقات ناگهانی سبب شده باشد هواپیما از مسیر خود منحرف شود. به طور مثال بخشی از هواپیما آتش بگیرد و منجر به از کار افتادن برخی سیستمها شود ولی به خود هواپیما آسیبی وارد نشود و فشار داخل هواپیما به تدریج کم شود.
ریگلی پرواز شماره 522 شرکت هواپیمایی هلیوز را مثال میآورد که در سال 2005 پس از برخورد به کوه در یونان سقوط کرد. از بین رفتن فشار داخل کابین و نبودن اکسیژن، ابتکار عمل را از خدمه هواپیما گرفته بود ولی هواپیما توانسته بود با سیستم هدایت خودکار، مدتی پرواز کند. ریگلی میگوید اگر این هواپیما به کوه اصابت نکرده بود میتوانست تا هنگامی که سوختش تمام نشده به پرواز ادامه دهد.
5- چرا هنگامی که علائم تماس هواپیما با برج مراقبت قطع شد، اقدامی به عمل نیامد؟
هنگامی که هواپیما بر فراز دریای جنوب چین، از محدوده کنترل ترافیک هوایی مالزی وارد حریم هوایی ویتنام میشد ارتباطش با رادار زمینی قطع شده بود.
دیوید باری، میگوید اگر هواپیمایی در اروپا ناپدید شود یک نفر در برج کنترل ترافیک هوایی متوجه شده و به سرعت اعلام خطر خواهد کرد. گراتون نیز با دیوید باری، هم عقیده بوده و میگوید تحویل کنترل هوایی به برج مراقبت یک کشور دیگر اروپایی بسیار ساده و آسان است و در صورت قطع ارتباط، مامور کنترل ترافیک هوایی با هواپیمایی که در نزدیکی هواپیمای دچار اشکال پرواز میکند تماس گرفته و سعی میکند با هواپیمایی که روی صفحه رادار دیده نمیشود ارتباط مستقیم برقرار کند.
لیرمونت، خاطر نشان میسازد که همچنین ممکن است هیچ کس در برج مراقبت متوجه ناپدید شدن هواپیما نشده باشد: «مامور کنترل ترافیک هوایی مالزیایی ممکن است کار ادامه کنترل را به همقطاران خود در ویتنام تحویل داده و موضوع را فراموش کرده باشد ولی تا هنگامی که کسی متوجه نرسیدن هواپیما شود، پنج دقیقه طول میکشد، و در این پنج دقیقه هیچ کس دکمه خطر را فشار نداده است.»
او اضافه میکند که حتی اگر برج مراقبت متوجه قطع ارتباط با هواپیمایی بشود، لزوما این موضوع را علنی اعلام نمیکند.
6- چرا ردیابی هواپیماهای گمشده با ماهوارههای نظامی آسانتر نیست؟
جستجوها برای یافتن هواپیمای مالزیایی در محدودهای در اقیانوس هند در فاصله 2500 کیلومتری با شهر پرت در جنوب غرب استرالیا صورت میگیرد. برای تعیین محل جستجو از تصاویری که شرکتهای ماهوارههای تجارتی فراهم آوردهاند استفاده شده است.
دان اشنور، از کارشناسان تکنولوژی ماهوارهای میگوید اطلاعات موجود نشان میدهد که بیست ماهواره قادر به فراهم آوردن این تصاویر در محدوده وسیعی از اقیانوس هستند که از قطب شمال تا قطب جنوب ادامه دارد و از این بیست ماهواره احتمالا 10 ماهواره قادر به ثبت هر روزه تصاویر هستند که احتمالا تا دو ساعت پس از ثبت به زمین میرسد.
ماهوارههای نظامی یا دولتی هم وجود دارند ولی در رد یابی هواپیمای مالزیایی از این نوع ماهوارهها استفاده چندانی نشده است. این موضوع سبب این حدس و گمان شده که سرنوشت این هواپیما در تجسسات اولیه معلوم شده ولی اعلام نشده بود.
لارنس گونزالس نویسنده کتاب «پرواز 232: داستان فاجعه و بقا» میگوید بعضی دولتها سیستمهای تجسسیشان از آنچه نشان میدهند پیشرفتهتر است؛ یک موشک سریع بالیستیک بسیار کوچک را میتوان به سهولت ردیابی کرد پس چطور آنها نمیتوانند جامبو جتی را که با سرعت کم حرکت میکند ردیابی کنند؟ وی اضافه میکند که به عقیده وی بعضی از ابرقدرتها از سرنوشت این هواپیما اطلاع دارند ولی شاید به دلایل امنیت ملی و اینکه نمیخواهند داشتن دستگاههای پیشرفته را اعلام کنند و بگویند تکنولوژی ماهوارهای آنان انقدر کامل است که میتواند مارک یک توپ گلف را در روی زمین بخواند، نمیخواهند در باره سرنوشت هواپیما صحبت کنند.
7-آیا هواپیما پس از تمام شده سوخت به آرامی بر روی آب نشسته (گلاید) یا در دریا سقوط کرده است؟
گراتون میگوید: «اگر هواپیما تحت کنترل بود میتوانست به آرامی و راحتی روی آب بنشیند همانطور که در مورد یک ایرباس اتفاق افتاد که با از کار افتادن هر دو موتور هواپیما- که دلیل تمام شدن سوخت است- خلبان توانست هواپیما را به آرامی در رودخانه هودسن در نیویورک فرود آورد.»
8-آیا ممکن است مسافران متوجه وضع غیرعادی شده باشند؟
اگر یک نقص فنی مهم پیش نیامده باشد، به خصوص اگر نشانههای یک درگیری وجود نداشته باشد، معلوم نیست که مسافران متوجه غیرعادی بودن وضعیت شده باشند. جو پاپالاردو، سردبیر یک نشریه اطلاعات فنی میگوید در بیشتر سناریوها، هواپیما پس از تغییر مسیر ساعتها پرواز کرده بدون اینکه مسافران متوجه شده باشند. ولی در مورد هواپیمای مالزیایی، پاپالاردو میگوید طبق اظهارات مقامات مالزی، هواپیما که در ارتفاع 45 هزار پا پرواز میکرده پس از تغییر مسیر تا ارتفاع 23 هزار پا پایین آمده، اگر این موضوع درست باشد، مسافران ممکن است متوجه کاهش ارتفاع پرواز شده باشند.
ریگلی، میگوید یکی از این دو اتفاق ممکن است افتاده باشد. احتمال دارد هنگام کم شدن ارتفاع پرواز، مسافران متوجه وضعیت غیر عادی شده باشند- در صورت کاهش فشار داخل هواپیما ممکن است ماسکهای اکسیژن پایین بیافتد و در مورد کاهش اکسیژن به مسافران هشدار داده شده باشد؛ سناریوی دیگر این است که مسافران تا هنگام سقوط هواپیما از آنچه اتفاق افتاده، بیخبر مانده باشند.
9- چرا مسافران از تلفن همراه خود استفاده نکردند؟
یکی از سئوالهایی که به کرات شده این است که اگر معلوم بود وضعیت غیرعادی پیش آمده، چرا مسافران برای خبر دادن به خویشاوندان خود و اعلام خطر از تلفنهای همراهشان استفاده نکردهاند؟ با توجه به اینکه مسافران پرواز شماره 93 یونایتد، پس از ربوده شدن هواپیمایشان در جریان حملات 11 سپتامبر، با خویشاوندانشان تماس تلفنی گرفته بودند، این موضوع بیشتر گیج کننده به نظر میرسد.
ولی در ارتفاع 30 هزار پا بسیار بعید است که امواج گیرنده تلفن موبایل کار کند. دیوید باری در تایید این موضوع میگوید احتمال کار کردن یک تلفن موبایل در هواپیما «عملا غیر ممکن» است. وی خاطرنشان میکند که حتی در یک جاده دورافتاده نیز تماس از طریق تلفن همراه به دلیل عدم دسترسی به امواج گیرنده، مشکل است چه رسد به ارتفاع چند هزار متری و حرکت هواپیما با سرعت 500 مایل در هر ساعت.
10-چرا دستگاههای هواپیماها را نمیتوان طوری تنظیم کرد که اطلاعات کامل را همزمان با وقوع حادثه به ماهوارهها بدهند؟
به احتمال زیاد مهمترین سئوالی که برای مردم عادی و غیرمتخصص در ارتباط با ناپدید شدن هواپیمای مالزیایی پیش میآید این است که چگونه ممکن است یک چنین هواپیمای بزرگی به آسانی ناپدید شود. در زمانی که مردم قادر به ردیابی یک تلفن هوشمند دزدیده شده هستند، جای تعجب است که با خاموش کردن یک یا دو سیستم، بتوان یک هواپیما را ناپدید کرد.
دیوید بری میگوید: «ما در حال تحقیق برای ساختن دستگاههایی هستیم تا هنگامی که برای هواپیمایی یک اتفاق غیرعادی مانند آتش سوزی یا کم شدن فشار هوا میافتد، بتواند از طریق ماهواره شروع به ارسال این اطلاعات کند، ولی مشکل است بتوان این دستگاهها را در هواپیماهایی که قبلا ساخته شدهاند جا داد. هواپیمای 777 (مدل هواپیمای بوئینگ مالزیایی) در اوایل دهه 1990 شروع به کار کرده..... و تکنولوژیاش متعلق به همان دوره است.»
منبع: جام