به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، سریال «خوب، بد، زشت» در کنار «پایتخت» و «روزهای بد به در» یکی از باکیفیتترین محصولات نوروزی امسال بود که از شبکه دوم سیما پخش میشد و با اقبال عمده مخاطبان رسانه ملی همراه بود. اگر پیشینه سازنده این سریال، منوچهر هادی را بررسی کنیم، میتوانیم او را یکی از موفقترینهای تلویزیون قلمداد کنیم. منوچهر هادی هر چه تلهفیلم ساخته با اقبال مخاطبان تلویزیونی همراه بوده و تلهفیلمهای «آخرین روز ماه»، «تصادف»، «فرصتهای فردا» و «کوچه محجوب» از پرمخاطبترین آثار وی به شمار میرود. هادی در کارنامهاش ساخت فیلمهای موفقی چون «قرنطیه» را یدک میکشد و «خداحافظ بچه» از سریالهای شاخص تلویزیون، اثری غیرمتعارف از این هنرمند سینماگر است. خوب، بد، زشت بهزعم بسیاری از کارشناسان اخلاقگراترین سریال نوروزی امسال به شمار میرود اما پس از ایام تعطیلات با وجود واکنش مثبت رسانهها به این سریال، بیبیسی فارسی (سرویس مخفی ملکه) با بازنشر مطالبی مغرضانه درباره سریال اقدام به حاشیهسازی برای سریالی کرد که بیش از 70 درصد مخاطب داخلی داشته و تقریبا مخاطب سریال کمتر از سریال «پایتخت» نبوده است. البته پر واضح است نقدهای بیبیسی صرفا یک دلیل مهم رقابتی دارد چرا که نوروز امسال عملکرد موفق رسانه ملی با برنامههای پرمخاطبی که تولید کرد، گوی رقابت را از شبکههای فارسیزبان ربود. تقریبا مشخص است چرا رسانهای مثل بیبیسی فارسی در وبسایتش اقدام به انتشار نقدهای جزئینگر مغرضانه درباره یکی از سریالهای پرمخاطب رسانه ملی میکند. از همین رو با منوچهر هادی، کارگردان موفق سریال خوب، بد، زشت که پس از اتمام نمایش سریالش فرصتی برای استراحت پیدا کرده، گفتوگو کردیم و نقدهای مغرضانه سرویس مخفی ملکه را با او در میان گذاشتیم.
آقای هادی سلام و خسته نباشید! خبر دارید که بیبیسی فارسی در میان همه تولیدات تلویزیونی اقدام به بازنشر مطلبی درباره سریال شما کرده است؟
اگر غیر از این میشد باید تعجب میکردیم.
بیبیسی در بازنشر این مطلب اشاره کرده که سریال شما ترویج خشونت و لمپنیسم اجتماعی است و این مساله در کاراکتر بهادر (بازنمود) دارد!
بهادر فردی عدالتخواه است و عدالتخواهیاش با پرخاشگری است؛ وقتی میبیند یک پیرمردی در اتوبوس ایستاده است و جوانی نشسته، آن جوان را کتک میزند. این روحیه بیشفعالی و پرانرژی بودن او است و ربطی به فرهنگ جوان ایرانی ندارد. این آدم این شکلی زندگی میکند و هیچ ارتباطی هم به ایرانی بودن او ندارد و به خاطر رفتارش تنبیه هم میشود. این فرد ناموسپرست است و ناموس پرستی هیچ اشکالی ندارد. بیبیسی فارسی دوست دارد بیناموسی را ترویج دهیم. مشکل بیبیسی با ناموس است، با حجاب است.
یعنی میخواهند پیامهای سریال را معکوس جلوه دهند؟
صددرصد! مشکل بیبیسی فارسی غیرت و ناموسپرستی مرد ایرانی است. البته ما ناموسپرستی به این شکل که بهادر نشان میدهد را قبول نداریم. بهادر هم دچار لغزشهایی است که لازمه درام است. شخصیت امین حیایی هم صد در صد مورد تایید ما نیست. روش اجرای عدالتخواهی او غلط است و ما هم در فیلم به این مساله اشاره میکنیم. امین حیایی برای دفاع از خانم دکتر با چند جوان شرور دیگر درگیری پیدا میکند و این زد و خورد برای دفاع از ناموس بوده است اما از طرف قانون محکوم میشود که مدتی به زندان برود اما همین شیوه نقد رفتارهای بهادر نیز ناموسپرستی و غیرت را به چالش نمیکشد.
سریال شما همزمان با یک اتفاق در ایران پخش شد و آن هم ماجرای طلبه جوانی بود که به خاطر نهی از منکر و در درگیری با اوباشی که قصد مزاحمت برای دختر جوانی را داشتند به شهادت میرسد. اگر هم نقدی وارد شده باشد به رفتارها بازمیگردد اگرنه اتفاقا مساله ناموسپرستی در این سریال ترویج میشود.
من هم عرضم این است که همه مشکل رسانههایی نظیر بیبیسی فارسی با «غیرت» مرد ایرانی و با «حجاب» زن ایرانی است. برای همین اینگونه سریالها را املبازی میدانند. آنها فرهنگ و روشنفکربازی را در این میدانند که ناموسشان، بیحجاب و بیقید باشد که اگر این بیقیدی ترویج شود مسلما مشکلات اجتماعی هم بیشتر خواهد شد. نمیخواهم بگویم در جامعه ما مشکلاتی نیست. مزاحمان نوامیس مردم افراد شرور هستند ولی اگر کسی برای دفاع از ناموس وارد صحنه میشود نباید از هر راهی، اقدام کند باید مسیر درستی را طی کند. حق ندارد هرکسی را که خواست و خودش تشخیص داد کتک بزند. مثلا امین حیایی میتوانست به جای زد و خورد، خانم دکتر را تا مطب همراهی کند و جوانان شرور را هم از صحنه دور کند.
اتفاقا در کلیت سریال شما نقش قانون را خیلی پررنگ نشان دادید و قانون است که رفتارهای نامطلوب بهادر را کنترل میکند.
بله! اتفاقا سریال ما واقعا قانونمند بود. اگر هم کسی از قانون ذرهای تخطی کرده است حتما سزای رفتارش را میبیند. نظر بسیاری از کارشناسان اجتماعی که در این مدت با بنده درباره سریال گفتوگو داشتند این است که سریال ما (خوب، بد، زشت) اخلاقیترین سریال چند وقت اخیر بوده است. حتی آنقدر اشارات اخلاقی در سریال وجود داشت که من نگران بودم نکند سریال خستهکننده شده باشد ولی با تماسهایی که گرفته میشد متوجه شدم اینطور نیست. حداقل یک سریال دیدیم که چهار تا حرف برای گفتن داشت. برای اولین بار در یک سریال دیدیم که نشان میدهد اعضای یک خانواده باید با هم گفتوگو کنند. فرزندان باید بتوانند با والدین خود گفتوگو کنند. پدر خانواده (حسین محباهری) در سریال حاضر نیست با امین حیایی گفتوگو کند و در سکانسی میبینیم که دختر خانواده (بهاره رهنما) از پدرش میخواهد با پسرش گفتوگو کند. محمد کاسبی به خواهرزادهاش که امین حیایی است توصیه میکند برود و حرف خواستگار خانم دکتر را که رقیب عشقی او هم هست بشنود و میگوید: آدم باید حرف دشمنش را هم گوش بدهد، نه اینکه دست روی آن بلند کنی. چطور بیبیسی این موارد را نمیبیند؟ توصیه فیلم به گفتوگو در خانواده را نمیبیند! شاید اگر بهادر از خانم دکتر خواستگاری میکرد جواب مثبت میگرفت و سریال تبدیل به کلیشه میشد ولی قبل از اینکه به خواستگاری برود به این درک، آگاهی و شعور میرسد و از این ازدواج گذشت میکند و کنار میکشد. بهادر رفتار انسانی به خرج میدهد و میگوید آقای دکتر بیش از من شایسته خانم دکتر است. یعنی ما امین حیایی را پاک، منزه و پاستوریزه نشان ندادیم. او باز هم از ترس اینکه نکند نتواند به خودش مسلط باشد و شاید برود و مراسم آنها را خراب کند خودش را از محدوده خارج میکند تا پلیس دستگیرش کند و نتواند این کار را بکند.
نکته دیگر درباره نقد شبکههای اجتماعی است که سریال شما به استفاده نادرست از آن اشاره میکند و البته در بازنشر نقد بیبیسی فارسی استفاده غیرموجه از شبکههای اجتماعی را به چالش میکشد. یکی از نکاتی که بیبیسی به آن اشاره کرده بود این مساله بود که چرا استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی در این سریال به سخره گرفته شده است. آیا شما قصد داشتید کلیات استفاده از شبکههای اجتماعی را زیر سوال ببرید یا روشهای استفاده را نقد کردید؟
یکسری محدودیتهایی در استفاده از این شبکهها در کشور ما وجود دارد که البته من اصلا قصد توهین به این محدودیتها را ندارم و بجا هم هستند ولی روش اجرای این محدودیتها متأسفانه در کشور ما اشکال دارد. به شبکههای اجتماعی نقدی وارد نیست ولی روش استفاده از آن مشکلاتی به همراه دارد. یک کارگردان یا طلافروش یا فروشنده لباس زنانه که با ناموس مردم در ارتباط است، میتواند دچار گناه هم شود و به همان اندازه یک راننده کامیون یا یک جوشکار یا راننده تاکسی هم میتواند دچار گناه شود. این به ذات شخص بازمیگردد. ما کارگردانهایی داریم که شرایط برای آلودگیشان به گناه توسط جنس مخالف زیاد است ولی به مراتب از یک تراشکاری که از صبح تا شب داخل یک کارگاه چشمش به هیچ زنی نمیافتد هم پاکتر زندگی میکنند. این به تربیت اجتماعی یا به محدودیتها و حتی به شرایط کودکی فرد بازمیگردد که باید بررسی شود. به نظر من مشکل رسانهای مثل بیبیسی فارسی با سریال ما این است که اخلاقیترین سریال چند وقت اخیر را ساختهایم. مشکل بیبیسی فارسی با رسانه ملی ما این است که امسال برنامههای پرمخاطب در رسانه ملی بسیار ساخته شده است. من به سایر همکارانم از جمله آقای مقدم، خانم سام و سعید آقاخانی تبریک میگویم که توانستند سال پرمخاطبی را برای رسانه ملی رقم بزنند اما برخلاف سریالهای دیگر سریال ما پیامهای فراوانی برای مخاطبش داشت از جمله بالا رفتن سن ازدواج در جامعه.
اتفاقا نقد درونگفتمانی شما در این سریال درباره مشکلات اقتصادی و بالار فتن سن ازدواج بسیار به چشم میآید. مسالهای که بسیار چشمنواز است و خانوادهها را تشویق به ازدواجهای آسان میکند.
در سریال «خوب، بد، زشت» ما سعی کردیم به این مساله توجه ویژه داشته باشیم. تاکید دراماتیک روی این مساله از نکاتی بود که روی آن بسیار تاکید داشتیم، اینکه دختران بالای 30 سال ازدواج نکردهاند. کدام سریال تولید آمریکا و سایر کشورهای اروپایی تا این حد از اجتماع خودش نقد میکند؟ اگر هم نقد اجتماعی داشته باشند صددرصد در لایههای زیرین به نفع خودشان تمام میشود. در کدام سریال میبینیم نقشی را مثل نقش سوسن پرور که میگوید انشاءالله امسال حال مردم خوب میشود، انشاءالله کسی گرسنه نماند و عکس چند بچه گرسنه آفریقایی را روی دیوار زده است. حرف از حقوق بشر و انساندوستی میزند و میگوید انشاءالله سال بعد سال خوبی باشد و اینقدر دشواری نداشته باشیم. یعنی ما در حال حاضر دشواری و سختی داریم ولی با افتخار این سختی را تحمل میکنیم.
درباره سانسورهایی که به جهت فشارهای بیرون از سازمان به سریالهای پربیننده امسال وارد شده است چه نظری دارید؟
بخشی از این سانسورها مربوط به گزینههای روی میز 1+5 و آقای ظریف و مسائل سیاسی دیگری بود که حذف شد. البته اشارات خوبی بود ولی بالاخره متولی کار سازمان است و من به تشخیص مدیران فرهیخته سازمان با همه وجود احترام میگذارم.
این قسمتهایی که مربوط به سیاست خارجی دولت میشود از سریال حذف شده بود؟
بله! ولی خیلی کم بود. 3 درصد از کل سریال و اغلب دیالوگهای خانم سوسن پرور بود. به هر حال مدیران محترم سازمان مسائلی را میبینند که ممکن است من به عنوان کارگردان متوجه آنها نباشم. چه اشکالی دارد؟ در هر کشوری محدودیت، ممیزی و سانسور وجود دارد. مسلما کسی نمیخواهد حرفی را که به نفعش است سانسور کند. قطعا به ضرر ما بوده یا شکل و شیوهای که ما بیان کردهایم اشکال داشته است.
ولی در ابتدا مدیران سازمان، اجازه نقد سیاستهای کلان را به شما داده بودند.
بله! ما در کل سریال نقد وارد کردیم. چه نقدی بالاتر از اینکه سن ازدواج در جامعه بالا رفته است؟ بهادر در آستانه 40 سالگی تازه عاشق شده است. بهاره (بهاره رهنما) در 37 سالگی هنوز ازدواج نکرده و همه به خاطر مشکلات خانوادگی آنهاست. زیباتر از این هم میتوان مشکلات یک خانواده ایرانی را مطرح کرد؟
یعنی همه این مسائل به خاطر مشکلات اقتصادی است که گریبان خانوادهها را گرفته؟
صددرصد بهخاطر مشکلات اقتصادی است. مشکلات طبقاتی را مطرح کردهایم. یک پسر جنوبشهری عاشق خانم دکتری میشود که پدرش یک تاجر برج عاجنشین و موفق است که البته با بهادر بسیار فهمیده و عاقلانه برخورد میکند. یک جوانی مثل بهادر که ظاهر اوباش دارد ولی قلب مهربانی دارد و هرگز شرارت نکرده است. پدر خانم دکتر در مقابل درخواست بهادر میگوید مهمترین مساله برای من خانواده است. زیباتر از این هم میشد بیان کرد؟ ولی مخاطب عام فقط از طنز کلامی که از ابتدا تا انتها غش غش بخندد خوشش میآید. البته آنها هم حق دارند. خسته از رویارویی با مشکلات و سختیهای زندگی، نیاز به این اوقات فراغت هم دارند ولی من این شیوه ساخت سریال را بلد نیستم. دیگران بسازند. به نظر من سریال باید حرفی داشته باشد که بزند البته نه در قالب شعار.
با وجودی که مردم به این تیپ امین حیایی علاقهمند هستند بویژه تیپهایی مثل «مهمان» یا «کما»، آیا شما هراسی نداشتید که بازی او در این تیپ در سریال شما یادآور بازیهای قبلی او باشد؟
آیا دیدن امین حیایی در این تیپ در سریال شما را اذیت کرده است؟
به هیچوجه، بازی چنین کاراکتری از جانب امین حیایی همیشه جذاب است، بنده دیدگاه برخی منتقدان را مطرح کردم.
من بیشتر نقدها را دیده و خواندهام. برخی مسائل را تعمدا انتخاب کردم. 2 ماه و 15 روز فرصت داشتم که این سریال را به آنتن برسانم. در این فرصت کوتاه اجازه ریسک نداشتم. نه اینکه نتوانم ریسک کنم اما آیا میتوانستم با پول بیتالمال ریسک کنم که آیا بازیگر دیگری بتواند این تیپ را به خوبی اجرا کند یا نه؟ ترجیح دادم امین حیایی را با اطمینان از تواناییهایش در اجرای اینگونه نقشها بیاورم ضمن اینکه خیلی روی نکات شخصیتی او کار کردیم. مثلا نوع راه رفتن او در این سریال بهگونهای بود که در هیچ سریال دیگری وجود نداشته. همینطور گریم او متفاوت بود. هرچند این طبقه اجتماعی را بارها بازی کرده بود. البته ما تعمدا امین حیایی را آوردیم و به سختی هم توانستیم او را راضی کنیم.
به نظر من اشکالی هم ندارد، از آنجا که ما در عرصه بازیگری فقیر هستیم اگر هر کس دیگری را به جای ایشان میآوردید نمیتوانست به این زیبایی از عهده اجرای این نقش برآید.
اصلا شما بازیگری مثل آل پاچینو که بسیار مورد علاقه من است را در نظر بگیرید. تمام بازیهایش یک شکل هستند حتی بازیهایش در فیلمهای اساطیری و افسانهای هم همینطور یعنی حتی خارج از فضای رئال. حتی نقش نابینایی که در «بوی خوش زندگی» بازی کرده استایل و شمایل او یکی است. این خصوصیت یک بازیگر است و براساس آن انتخاب میشود.
در ایران «خصوصیت» کلیشه تعریف میشود، این نقصان نیست به نظر شما؟
البته امین حیایی هر نقشی را بازی کرده است برای مردم جذابیت و گیرایی داشته. امین نقش سرباز نیروی انتظامی در جبهه که در کاری از آقای رسول صدرعاملی بازی کرد، کاملا متفاوت بوده است. حتی یک کار فانتزی در «اختاپوس» (کاری از آقای هاشمی) بازی کرده است. یعنی تواناییهایش را در امر بازیگری نشان داده است.
آیا میتوان گفت این ویژگی امین حیایی است که اگر حتی یک تیپ را چند بار هم بازی کند باز مردم رغبت دارند آن اثر را تماشا کنند؟
بله! قبل و بعد از انقلاب بازیگرانی بودند که چند تا تیپ مشابه را بازی کردهاند و همیشه مردم این نقشها را دوست داشتهاند.
آیا ناراحت نمیشوید که بگویند سریال شما را بیشتر به خاطر امین حیایی تماشا میکردند؟
امین حیایی را من آوردم. هوشمندی من بوده و هر نقطه قوتی در سریال من وجود داشته باشد مربوط به هوشمندی من است.
بازگردیم به رویکرد مغرضانه بیبیسی فارسی که بارها درباره محدودیتهای هنرمندان در ایران مستندها و گزارشهای خبری پخش کرده است. این به نوعی سانسور کردن هنرمندان توسط رسانهای نیست که ادعای آزاد بودن دارد و حالا که مجال نقد اجتماعی- سیاسی در قالب یک سریال پرمخاطب، شرایط بروز پیدا میکند این گفتمان را باز هم به چالش میکشد؟
شما هر جوری عمل کنید باز آنها مخالفت خودشان را به نحوی اعلام میکنند. اگر بهترین اثر هنری دنیا را هم ارائه کنید باز به آن نقدی وارد میکنند. نمیخواهم بگویم هیچ نقدی به سریال ما وارد نیست. قطعا با این همه فشاری که به جهت محدودیت زمانی داشتیم نقاط ضعفی هم داشتیم. مثلا بهتر از هرکسی میدانستیم ممکن است به جهت حضور حیایی در این کاراکتر، به سریال نقد وارد شود ولی از همه هم بهتر میدانستیم که فقط امین حیایی است که میتواند بخوبی از عهده نقش برآید و کاری کند تا سریال دیده شود و حرفهایی که قرار است گفته شود به گوش مخاطب برسد. حتی اصرار داشتم نقش خانم دکتر را نیلوفر خوشخلق بازی کند چون برای خانوادههای ایرانی «خانواده» خیلی مهم است. امین حیایی با همسر واقعی خودش نقش را بازی کرده است. این مساله بر سر زبانها افتاده بود و باعث شد بیشتر علاقهمند برای دیدن سریال شوند. بنابراین در انتقال همان دو کلمه حرفی که در سریال گفته شد، ما هر کاری که توانستیم انجام دادیم. اینکه گفتید بیبیسی میگوید هنرمند ایرانی محدودیت دارد و... ببینید، امکان ندارد در کشوری هنرمندان به صورت کامل و صد در صد آزادی داشته باشند و هر چه بخواهند را بتوانند اشاره کنند. هر کشور و مدیریت فرهنگی با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن مملکت، محدودیتهایی را اعمال میکند. مدیران ما هم در سیاستگذاریهایی که برای امور فرهنگی دارند قطعا تمهیداتی را میاندیشند که از طریق فیلم، موسیقی نقاشی یا نویسندگان باید در آثارشان اعمال شود. محدودیت به نظر من همه جا وجود دارد. اگر ما قبول داریم که در یک مملکت اسلامی زندگی میکنیم باید تابع قوانین آن باشیم. البته اگر جایی مدیران ما اشتباه کنند ما هم نباید هر چیزی را کورکورانه قبول کنیم بلکه باید وارد گفتوگو شویم تا همدیگر را قانع کنیم و این فضای گفتوگو واقعا در کشور ما وجود دارد. مگر اصغر فرهادی در همین کشور فیلم نمیسازد؟ مگر موفق نیست؟ مگر ممنوعالخروج شده است؟ ولی کارگردان دیگری داریم که فقط برای اینکه فیلمش در جشنوارههای خارجی دیده شود مردم کشور و فرهنگ جامعهاش را زیر سوال میبرد. یعنی مشکلاتی را که در کشور وجود دارد پررنگ میکند تا مورد تایید آنها قرار گیرند. کارگردانهایی را میشناسم که این کار را کردند و به خارج از کشور رفتند و حالا پشیمان هستند. نمیخواهم بگویم امثال این کارگردانها سختی نکشیدهاند یا جاهایی در حق آنها بیعدالتی نشده ولی انصاف نیست که مردم، جامعه و فرهنگ خودت را زیر سوال ببری که در جشنوارههای خارجی مورد تایید قرار بگیری. چرا ما آقای فرهادی را الگو قرار نمیدهیم که فیلمهای خوبی ساخته که هم در داخل و هم در خارج از کشور موفق بوده است. ایشان همیشه موفق بودهاند.
برای منوچهر هادی آرزوی موفقیت میکنم که الگوی خوبی است و آثار خوب و سالمی تولید میکند.
همین که درباره سریال «خوب، بد، زشت» رسانهای مثل بیبیسی نقد مینویسد یعنی سریال ما دیده شده است. البته من نقدهای داخلی را بررسی میکنم اگر جایی نقد درستی وارد کرده باشند در کارهای بعدی اصلاح میکنم.
منبع: وطن امروز