به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، 21 فروردین و پس از دو ماه کشته شدن حسنعلی منصور (نخستوزیر) شاه توسط سرباز مسلمان رضا شمسآبادی مورد هدف گلوله قرار میگیرد. شمسآبادی سابقه حضور فعال در اجتماعات مذهبی را داشت، وی در قیام 15 خرداد 42 کاشان در بخش اعلامیههای امام خمینی (ره) مشارکت داشت.
روزنامههای آن روز از نزاع چند سرباز در کاخ مرمر که منجر به تیراندازی و قتل دو تا سه نفر شده بود، خبر دادند، ولی روز بعد اطلاعیهای دیگری در روزنامهها به چاپ رسید که به نحوی مبهم حکایت از واقعه حمله به شاه داشت.
در متن این اطلاعیه آمده بود، «هنگامی که اعلیحضرت همایون شاهنشاه در دفتر کار خود در کاخ مرمر نزول اجلال میفرمودند، _ سرباز وظیفهای _ گویا _ بر اثر جنونی آنی به تیراندازی دست زد و باغبان و دو مامور را به قتل رساند و خود کشته شد.» روزنامه اطلاعات و کیهان 22 فروردین. پلیس از طریق خانواده شمسآبادی و دیگر دستگیر شدگان به روابط کامرانی و شمسآبادی از یک طرف و کامرانی و منصوری (از اعضای گروه نیکخواه) از طرف دیگر پی برد و به دستگیری گروه چند نفری نیکخواه پرداخت.
پرویز نیکخواه از فعالان کنفدراسیون بود و نقطه نظرات چین را رسما پذیرفته بود، او در اواخر سال 1342 با 5 تن از همکاران و همکلاسی خود گروهی را به وجود آورد، آنها در تبلیغ مواضع حزب کمونیست چین و پیاده کردن جنگ تودهای و دهقانی بودند. نیکخواه در ایران و حتی در دوران تحصیل در انگلستان عضو حزب توده بود. اما در خارج از کشور از این حزب جدا شد و در کنفدراسیون دانشجویان، به منشعبین مائوئیست حزب توده پیوست.
ضد اطلاعات ارتش، ابتدا کامرانی و منصوری و در مرحله بعد نیکخواه را بازداشت کرد. رکن دوم ارتش میخواست دستهای پشت پرده ماجرا را کشف کند. شاه بررسی این موضوع را به سازمان امنیت ارجاع داد. اسناد باقیمانده از ساواک پژوهشهای انجام شده نشان میدهد، گروه نیکخواه هیچگونه نقشی در اقدام رضا شمسآبادی نداشته است. حتی احمد کامرانی در مصاحبهای در سال 1360 میگوید: طرح حمله به شاه و اجرای آن بوسیله رضا (شمسآبادی) بود. هیچکس حتی در تشویق او نقشی نداشت. جز حوادثی که آن روزها اتفاق افتاد و میتوانست مشوق او بشود منجمله اعدام انقلابی منصور......... من هم هیچ نقشی در برنامه او نداشتهام. فقط مطلع بودم.
در آبان 44 در دادگاه اکثر متهمان اظهار ندامت و وفاداری به رژیم کردند.
رژیم شاه برای جدی نشان دادن نمایشنامه اقدام ترور شاه توسط یک گروه کمونیستی، 9 تن از اعضا و مرتبطین گروه پرویز نیکخواه را از 3 تا 10 سال و دو تن را ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم کرد. در سالهای بعد تمامی متهمان بعد از سپری شدن اندکی از دوران محکومیت به مناسبتهای مختلف آزاد شدند.
با توجه به سابقه فعالیتهای اسلامی رضا شمسآبادی و همچنین نبود هیچگونه سندی مبنی بر رابطه تشکیلاتی وی با گروه نیکخواه تردیدی نیست که هیچ شائبه حزبی و گروهی در این حرکت وجود نداشته است اما به دلیل تبلیغات شدید شاه دو گونه بهرهبرداری توسط آنها انجام شد، ابتدا کنفدراسیون بویژه مائوئیستها بیشتر مطرح شده و میانی میدان را جنگ قدرت بین گروهها و گرایشهای خارج از کشور را از آن خود کردند. حزب توده در حادثه کاخ مرمر ماجرا را غیر مستقیم به خود نسبت داد و سعی کرد در اذهان خود را تواناتر از آنچه هست نشان دهد.
گروه نیکخواه و برخی دیگر از همراهان وی در این سو از الطاف و امکانات رژیم بهرهمند شدند، اما از اثرات دیگر این حادثه گنجاندن مادهای در قانون اساسی بود که در که آن ماده اشاره شده بود مبنی بر اینکه، اگر ولیعهد به سن قانونی نرسیده باشد و شاه از دنیا برود، همسر او تا رسیدن ولیعهد به سن قانونی نیابت سلطنت را عهدهدار خواهد بود.
در این شرایط مظفر بقایی در طول سالهای گذشته همواره در عرصههای مختلف از شاه و سلطنت پشتیبانی کرده بود و سابقه همکاری در کودتای 28 مرداد را داشت، نامهای به شاه مینویسد. در این نامه تقریبا مفصل غرض اصلی بقایی تفهیم غیر مستقیم این مساله بود که تنها کسی که میتواند از بحرانی شدن اوضاع جلوگیری کرده و رژیم سلطنت را حفظ کند شخص دکتر بقایی است.
لازم به ذکر است، به دلیل اینکه دو ماه قبل از این حادثه حسنعلی منصور ترور شده بود، شاه سرلشکر پاکروان را از ریاست ساواک عزل و فردی خشن به نام نعمتاله نصیری را منصوب کرده بود از آن زمان به بعد فضای سیاسی بستهتر شد به طوری که کوچکترین فعالیت سیاسی مورد رصد قرار میگرفت.
منبع: فارس