به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، شبکههای اجتماعی به آن سوی تاریک و خطرناک وگاه غیرقابل کنترل ذهنیت ما مردم بدل شدهاند. در این شبکهها در واریته کامنتها و نظرها و طنزها و پرخاشگری هاگاه به یک همسویی ناگهانی به سمت یک سوژه خاص روبروییم. انگار جانوری که روی زمین لمیده و در حال آفتاب گرفتن است اما ناگهان چشمش به سمت یک طعمه ویژه جلب میشود و برای گرفتنش خیز برمی دارد. این سویه غیرقابل کنترل ذهن ماست.گاه مجذوب نکته سنجی و شعور نهفته در طعمه یابی اینجانور میشویم وگاه از سنگدلی و سبعیتش شگفت زده بر جای میمانیم.
سال پیش در ماجرای لیونل مسی، هاشم بیکزاده و فرناندا لیما این سنگدلی وحشیانه را دیدیم و البته در ستایش عمومی از تلاش شبانه روزی دکتر ظریف شاهد روی دیگر داستان. یادمان نرفته است که هاشم بیکزاده نیمه جان و زخمی از چنگال اینجانور (افکار عمومی در شبکههای اجتماعی) نجات پیدا کرد.
در همین کمتر از یک ماه سال جاری میتوانید این خیزهای ناگهانی و غیرقابل کنترل اینجانور ترسناک را مشاهده کنید. در ماجرای مرزبانها در یک همدلی تحسین آمیز فشار رسانهای خارق العادهای ایجاد شد که به حل و فصل و آزادی 4 گروگان دیگر کمک شد. فشار رسانهای که در آن حتی مراعات محبوبیت دکتر ظریف نیز نشد و ایشان نیز نواخته شدند!
سپس در داستان کلیپ باران کوثری افکار عمومی شبکههای اجتماعی همچون گرگی گرسنه که طعمه مورد نظر خود را یافته است فرصت را غنیمت داشت و در انتقاد، استهزا و تخریب این محصول فرهنگی سنگ تمام گذاشت. آنچنان با قدرت و هدفمند و با ابتکارات ویژه (حداقل 5 کلیپ مشابه در جهت دست اندختن کلیپ باران کوثری در شبکههای اجتماعی تولید و به اشتراک گذاشته شد) که دست آخر طرفداران باران کوثری و همایون شجریان را برای پاسخگویی به میدان آورد تا آنها نیز برای نجات از چنگال اینجانور ترسناک راه حلی پیدا کنند.
سپس در داستان سبد کالا و فشار رسانههای رسمی برای انصراف مردم میتوانستید واقعیت افکار عمومی و نکته سنجی درخشانشان را در دهها کاریکاتوری که بیدریغ و سخاوتمندانه از سوی هنرمندان گمنام در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شدند، مشاهده کنید. تمام آن نکتهها و انتقاداتی که در رسانههای رسمی جایی برای ابرازشان نبود و مطمئنا برای دولتمردان ما به نمونههایی ارزشمند برای ارزیابی واقعی افکار عمومی در مورد این اتفاق بزرگ ملی بدل شدند.
چهارمین مورد در داستان یک نوازنده موسیقی پاپ در سبزوار رخ داد. فیلمی که از هنرنماییهای آقای فسنقری در یک مجلس جشن صددرصد مردانه در شبکههای اجتماعی منتشر شده و شامه دهها هزار نفر از اهالی شبکههای اجتماعی را برای ارضای حس طنز و خودتخریبگری ملی تحریک کرده است.
روزانه بیش از 10 هزار نفر به صفحهای که مخصوص این جوان شهرستانی گشوده شده است اظهار علاقه میکنند و به آن لشگر پنهان تخریبگران میپیوندند. پدیده فسنقری همان رویه تاریک جانور ترسناک ذهن جمعی ماست.
و همینطور اتفاق شگرفی که در بازی لیگ دسته اول رخ داد و مجید نجاتی بازیکن ذخیره شهرداری یاسوج به یک قهرمان در شبکههای اجتماعی بدل شده است. اتفاقی بینظیر که به روایت خبرآنلاین یک شبه نام مجید نجاتی را بر سر زبانها انداخت و بساط خنده را برای فوتبالدوستان فراهم کرد.
نجاتی همان پدیدهای است که وقتی میبیند دروازه تیمش در آستانه فروپاشی است، بیخیال گرم کردن میشود و با یک حرکت انتحاری توپ را از روی خط دروازه به زمین برمی گرداند! کاری که حتی برای هم تیمیهایش هم قابل باور نیست. جالب اینجاست که مجید نجاتی بعد از پایان بازی با اعتماد به نفس خاصی مقابل دوربینهای تلویزیونی میایستد و میگوید: «این تنها کاری بود که میتوانستم برای تیمم انجام دهم!»
حالا نجاتی به ستاره شبکههای اجتماعی تبدیل شده است. کسی که تا همین چند روز پیش حتی برای هواداران شهرداری یاسوج هم چندان شناخته شده نبود، حالا یک صفحه ویژه در فیس بوک دارد. صفحهای از هواداران مجید نجاتی که خواهان حضور او در تیم ملی در جام جهانی 2014 هستند! شاید با دعوت او به تیم ملی دلمان قرص شود که لیونل مسی حتی در مقابل دروازه خالی ایران هم کار سختی پیش رو خواهد داشت!
اما بازتاب حرکت دیدنی مجید نجاتی به همین جا ختم نمیشود. آوازه بازیکن ذخیره شهرداری یاسوج به آن طرف مرزها هم کشیده شده و سایت گاتزتا دلواسپورت به عنوان اولین رسانه بین المللی به این حرکت واکنش نشان داده است.
این سایت ایتالیایی با تیتر «حرکت خارق العاده در ایران» اقدام بیتکرار مجید نجاتی را توصیف کرده است. این داستان باز هم در روزهای آینده ادامه خواهد داشت؛ ماجرایی که در خلال آن میتوانید پستی و بلندی روح طبقه متوسط ایرانی را بیابید.
منبع: روزنامه هفت صبح