به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، شاید بتوان قم را شهر موتور سواران نامید، بسیاری از مردم از وسیله نقلیه موتور سیکلت استفاده میکنند.
حتی کسانی که ماشین دارند معمولا موتور هم دارند یا اینکه حداقل اکثر قمی ها در یک دوره ای از زندگی خود متکی به موتور بوده اند شاید همین رواج موتور سواری باعث شده است که موتور سواری طلبه با عبا و عمامه برای خود طلاب و مردم امری عادی جلوه کند و این در حالی است که اگر در شهرستانها طلبه ای با لباس روحانیت موتور سواری کند انگشت نما میشود یا اینکه اکثر مردم او را میشناسند.
ماشین سواری علما و مدرسین: مراجع تقلید و مدرسین بنام حوزه معمولا با ماشین رفت و آمد ماشین همراه با راننده، معمولا این بخش از حوزه بدلیل کهولت سن توان استفاده از وسایل نقلیه دیگر را ندارند یا آنکه شان آنها بگونه ای نیست که بتوانند مثلا با اتوبوس واحد رفت و آمد کنند، البته شاید وقت برای آنها بسیار مهم تر باشد چه آنکه بسیاری از آنها دارای اشتغالات علمی و بعضا اجرای فراوانی هستند و چند دقیقه هم میتواند برای آنها ارزشمند باشد، برخی از علما و مراجع تقلید نیز که بیت شان به حرم و حوزه علمیه نزدیک است ترجیه میدهند با پای پیاده در درس و بحث حضور داشته باشند، مثلا مرحوم آیت الله اشتهاردی تا آخر عمر پیاده روی میکرد و معمولا میشد ایشان را در خیابان مشاهده کرد.
آیت الله شبیری زنجانی نیز تا این اواخر با پای پیاده در درس و حرم حاضر میشد اما اکنون از یک پراید استفاده میکنند البته فاصله دفتر ایشان با حرم کم است، ماشین هایی که علما از آن استفاده میکنند معمولا پژو و سمند است همراه با راننده ای که در دفتر کار میکند و احیانا بخشی از برنامه های آیت الله را نیز هماهنگی میکند علما و روحانیون که دارای ماشین و راننده شخصی هستند بخش محدودی از حوزویان را تشکیل میدهند.
روحانیون میانسال و استفاده از وسایل عمومی: روحانیان میان سال در حوزه علمیه یا پیاده روی میکنند یا از تاکسی و اتوبوس استفاده میکنند،
علت ماجرا آن است که در دوره جوانی آنها گرفتن گواهینامه خیلی رواج نداشته است و اکنون نیز سن و سالی از آنها گذشته است و احتمالا حوصله گرفتن گواهی ناه و توان رانندگی ندارند، سطح معیشت آنها نیز سنتی بوده است و در جایی شاغل نیستند از این رو درآمد مناسبی برای خرید ماشین ندارند از این رو ترجیه میدهند از وسایل عمومی استفاده کنند. البته ممکن است برخی از آنها نیز معتقد باشند باید مانند مردم متوسط به پایین زندگی کرد از این رو گرفتن ماشین را از این جهات درست نمیدانند،این بخش از روحانیان معمولا از تاکسی یا اتوبوس استفاده میکنند و همین رویه باعث شده است همچنان به مردم نزدیک تر باشند. از سوی دیگر در سالیان قبل روحانیون سعی میکردند در اطراف یا نزدیک حرم سکونت داشته باشند تا به حرم و درس نزدیک باشند. از سوی دیگر پیاده روی نیز برای خود جایگاهی داشته است و برخی از این طیف از روحانیان حتی از راه دور نیز با پای پیاده به حرم و درس میروند.
طلبه های ماشین سوار: این بخش از طلاب کسانی هستند که بیشتر از ده سال در حوزه بوده اند و احتمالا در یک مقطع موتور سواری را تجربه کرده اند اما اکنون توانسته اند ماشینی برای خود دست و پا کنند، درآمد بخش از این طلاب سنتی نیست بلکه بسیاری از آنها در کنار طلبگی شغلی نیز برای خود دست و پا کرده اند و مثلا از طریق پژوهش یا شغل های فرهنگی و تبلیغی توانسته اند ماشینی خریداری کنند یا آنکه خانواده کمکی به آنها کرده است. برخی از طلاب نیز بسبب دوری از شهر مجبور شده اند به هر نحوی ماشینی خریداری کنند. مثلا شهرک پردیسان با شهر بیشتر از ده کیلومتر فاصله دارد و اگرچه برخی از طلاب ساکن در پردیسان موتور دارند اما رفت و آمد همه روزه با موتور به شهر خطرناک است و تاکسی هم بسیار گران است و اتوبوس هم نزدیک به یک ساعت برای رساندن مردم به شهر وقت نیاز دارد از این رو طلبه به این نتیجه رسیده است که به هر طریقی باید ماشینی خریداری کند.
البته تغییر ذهنیات طلاب نیز در این زمینه موثر بوده است بسیاری از این طلبه ها ی امروزی اساسا داشتن یک زندگی متوسط را حق خود میدانند و خود را با دیگران مقایسه میکنند و میگویند اگر دانشگاه رفته بودیم مدرک دکتری را گرفته بودیم و الان درآمد و زندگی خوبی داشتیم اما اکنون که در حوزه هستیم نباید از حداقل ها خود را محروم کنیم و اینکه نباید خانواده را از زندگی محروم کرد. این طیف از طلابی که ماشین دارند تعدادشان کم نیست.
طلبه های موتور سوار: بسیاری از طلبه ها در یک مقطعی موتور سوار هستند در سالیان قبل از موتور های مختلفی استفاده میکردند یاماها، هندا و حتی گاهی نیز دیده میشد طلبه ای موتور رکس سوار شده است و این مساله برای مردم کاملا عادی بود و ممکن بود گاهی مسافران با دیدن حاج آقای سوار بر موتور رکس خیره شده و لبخندی بزنند و احتمالا برای هم شهری های خود تعریف کنند، اما در این سالها خبری از اینگونه موتورها نیست و موتور هندا جایگزین شده است، مواجهه راهنمایی و رانندگی کاملا جدی است و طلاب با بقیه مردم تفاوتی ندارند از این رو متعدد مشاهده میشود که موتور های طلبه ها در خزان موتور گیری به پارکینگ منتقل شده است البته طلاب از گذاشتن کلاه کاسکت معاف هستند چرا که جمع کردن آن کلاه با عمامه کار سختی است اما پلیس در زمینه گواهینامه، بیمه و موارد دیگر شوخی ندارد. برخی از طلاب در مقطعی شایعه کرده بودند که آیت الله مکارم شیرازی از رئیس راهنمایی خواسته است با طلاب کاری نداشته باشند و همین باعث شده بود برخی از طلاب در هنگام دستگیری موتورشان بگویند در دفتر آیت الله مکارم کار میکنند البته نقشه ای که کارساز نبود. معمولا طلبه های جوان تر موتور سوار میشوند چرا که درآمدی برای خریدن ماشین ندارند و هزینه های تاکسی هم گران است و اتوبوس نیز بسیار وقت گیر است خصوصا در ترافیک قم.
اکثر این دسته از طلاب با همسر و فرزند خود سوار موتور میشوند البته برخی از علما چنین کاری را پسند نمیکنند یادم است پیش یکی از آقایان بودم ایشان از موتور سواری طلاب بهمراه همسر بسیار گلایه میکرد وقتی من از خانه آن آیت الله بیرون آمدم ماشین پژویی با شیشه هایی دودی ایستاد و خانواده آیت الله پیاده شدند من با خودم گفتم معلوم است که هر طلبه ای این ماشین را بهمراه راننده داشته باشد معلوم است که سوار موتور نمیشود.
منبع: پارسینه