به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، اولین اکران این مستند دانشجویی به سال گذشته و 9 دی 1392 بازمیگردد. این مستند رسماً در 20 فروردین همین امسال به صورت حضوری در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران اکران شد. مستندی یک ساعته که با استقبال دانشجویان مواجه شد و در چندین دانشگاه کشور اکران هم شد اما رسانههای حامی دولت مدعیاند این مستند دانشجویی یک اقدام مهندسی شده در راستای تخریب و ناکارآمد نشان دادن دولت است و از سوی دیگر نیز عنوان کردهاند در مستند یادشده حقایق تاریخی بیان نشده و اقداماتی به صورت نادرست به شخص رئیسجمهور منتسب شده است. این انتقادات در حالی به محتوای این مستند وارد میشود که سازندگان آن عنوان کردهاند بیش از نیمی از محتوای مستند براساس خاطرات اکبر هاشمیرفسنجانی و جناب دکتر حسن روحانی ساخته شده است. در این بین و بعد از موج اول حملات روزنامههای حامی دولت به این مستند، برخی سایتهای خبری اسناد مواردی را که روزنامههای حامی دولت عنوان کرده بودند دارای سندیت نیست از خاطرات هاشمیرفسنجانی و دکتر روحانی استخراج و منتشر کردند.
به هر صورت و جدای از حواشی این مستند، از هجمه رسانهای حامیان دولت به این محصول دانشجویی این سوال به ذهن متبادر میشود که چه شده که روزنامههای زنجیرهای بعد از 4 ماه، این مستند را به تیتر یک خود تبدیل کردهاند و با شانتاژ سعی در مظلومنمایی از خود و سیاهنمایی از یک کار دانشجویی دارند؟ چه هدفی در پس این اقدامها وجود دارد؟
اشاره شد که این مستند 9 دی 92 رونمایی و در دانشگاههای تهران و شهرستانها به نمایش گذاشته شد. برجستهسازی این مستند بعد از 4 ماه دقیقاً زمانی صورت گرفته که دولت به خاطر ضیافتی که به مناسبت روز زن و میلاد حضرت زهرا (س) در کاخ سعدآباد برگزار کرده بود بشدت مورد انتقاد مردم و رسانهها قرار گرفته بود چرا که در این ضیافت مجلل که برای همسران مسؤولان دولتی کشور تدارک دیده شده بود، رفتار اشرافی و مغایر با اندیشههای امام خمینی (ره) به وقوع پیوسته بود. این اقدام تعجببرانگیز در حالی از سوی مقامات دولتی صورت گرفت که تمام رسانههای حامی دولت، مردم را به انصراف از یارانههای نقدی خود تشویق میکردند.
از این رو باید اشاره کرد برجستهسازی یک مستند دانشجویی بعد از گذشت 4 ماه و در اقدامی هماهنگ، یک پروژه دستوری- رسانهای است که علاوه بر سیاهنمایی، تلاشی هدفمند برای انحراف افکار عمومی از مسائل مهم دیگری از جمله موضوع یارانههاست.
سکوت، شانتاژ و انحراف، مجموعه تکنیکهایی است که رسانهها در مواجهه با یک رویداد از آن استفاده میکنند. در این بین و در رفتارشناسی نیروهای رسانهای حامی دولت بهعینه شاهد پیادهسازی الگوی یادشده هستیم. الگوی مورد اشاره دقیقاً درباره ماجرای شکست طرح انصراف از یارانه نقدی توسط مشاوران و مدیران رسانهای حامی دولت در دستور کار قرار گرفت؛ چرا که بهترین روش برای در امان ماندن از تیغ تند انتقادات مردم، پیروی از همان سه الگوی یاد شده است.
رسانههای زنجیرهای حامی دولت ابتدا در مقابل شکست بزرگ هاشمی و خاتمی و روحانی در طرح «نه به یارانه» سکوت اختیار کردند اما پس از چند روز در یک اقدام دستوری با برجستهسازی مستند آرشیوی «من روحانی هستم» اقدام به شانتاژ و سپس انحراف افکار عمومی از موضوع اصلی به موضوع دلخواه خود کردند البته این قبیل اقدامات از سوی مشاوران و تیم رسانهای دولت مسبوق به سابقه بوده و پیش از این نیز از این تکنیک در ماجرای بلوکه شدن 5 میلیارد دلار بنیاد علوی در نیویورک استفاده کردهاند.
30 فروردین سال جاری تنها چند روزنامه خبر از بلوکه شدن 5 میلیارد دلار از سرمایههای ایران در آمریکا دادند، این در حالی صورت گرفت که تیتر تمام روزنامههای زنجیرهای حامی دولت در آن روز به خبر واهی فرود یک فروند هواپیمای آمریکا اختصاص داده شده بود. تیتری که برخی از همان روزنامهها در یک تقسیم کار حساب شده آن را تکذیب کرده بودند و هیچ اشارهای به بلوکه شدن سرمایه و داراییهای ملت ایران نکردند. لذا رفتار رسانهای روزنامههای زنجیرهای حامی دولت درباره مستند دانشجویی «من روحانی هستم» را باید بیش از یک سیاهنمایی ساده دید. هدف اصلی این پروژه رسانهای انحراف افکار عمومی از عملکرد ضعیف دولت و یک فرار به جلو و ایجاد یک فضای تنفسی از انتقادهای مردم است.
در تحلیل این اقدام روزنامههای زنجیرهای، علاوه بر انحراف افکار عمومی باید به دو نکته دیگر هم اشاره کرد. اول اینکه از دیگر اهداف مشاوران و مدیران رسانهای حامی دولت از این سری شانتاژهای رسانهای بالابردن هزینه انتقاد از دولت روحانی است تا زین پس کسی به سادگی نتواند انتقادی را متوجه دولت و شخص اول آن داشته باشد و این امر بهعینه در رفتار آنها با یک مستند دانشجویی قابل لمس است. نکته دیگر زیر سوال بردن اصل و اساس انتقاد به دولت است. در واقع رسانههای حامی دولت با بیان اینکه یک مستند دروغ علیه دولت ساخته و پرداخته شده است، اصل و اساس این مستند را زیر سوال بردهاند و به هیچ عنوان اشارهای به محتوای این مستند نداشتهاند. این اقدام موجب میشود مخاطب بدون اینکه این مستند را دیده باشد جهتگیری خاصی نسبت به آن پیدا کند و آن را به عنوان یک محصول تخریبی در ذهن خود کدگذاری نماید. در واقع ایجاد حس بیاعتمادی به محتوای این مستند شکل میگیرد، درحالی که حقیقت امر اینگونه نیست.
نکته جالب اقدام برخی روزنامههای زنجیرهای درباره بررسی حقوقی انتشار این مستند است که برخی از کارشناسان حقوقی آنها مطرح کردهاند که این مستند نمونهای از افترا و نشر اکاذیب است و این امر از لحاظ حقوقی قابل پیگیری است. یقینا این روند تهدید و برخورد امنیتی برای دولتی که مدعی گردش آزاد اطلاعات است به هیچ عنوان شایسته نیست بویژه اگر منتقدان عملکرد دولت بخشی از بدنه دانشگاهی و دانشجویان باشند.
به هر صورت اقدام دولت در مواجهه با این مستند دانشجویی و همچنین سایر رفتارهای مشابه دولتمردان تدبیر و امید بویژه واکنش کهکشانی رئیسجمهور در بیسواد خواندن منتقدان توافقنامه ژنو، همگی نشان از آستانه تحمل بسیار پایین دولت دارد که این آستانه کم تحمل صدای مخالف این گزاره را به تودههای مردم منتقل میکند که دولتمردان هیچ انتقادی را برنمیتابند.
منبع: وطن امروز