«من به همه قولهایی که به مردم در ۲۲فروردین سال ۹۲ و روز ثبتنام ریاست جمهوری و در همه سخنرانیهای خودم اعلام کردم، وفادار خواهم بود... اگر گروهی بخواهند رای اکثریت مردم را نادیده بگیرند و به مسیری که مسیر دولت و منافع مردم است لطمه بزنند، خب! آنجا خود مردم باید به صحنه بیایند.» این فقط یک پاراگراف از 2 ساعت اظهارات رئیسجمهور در گفتوگو با مردم است.
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، حسن روحانی در طول ماههای گذشته بارها درباره «رای اکثریت» و «در صحنه بودن مردم» اظهارنظر کرده است. سؤالی که مطرح میشود این است که در صحنه بودن مردم چگونه معنا میشود؟ و آیا این معنا، فقط مقاطع و موارد خاصی را شامل میشود یا میتوان آن را تعمیم داد؟
این اظهارات آن هم با فاصله کمتر از 2 هفته از پایان مهلت نامنویسی برای دریافت یارانه، عجیب به نظر میرسد. چراکه اقشار مختلف جامعه در نیمه دوم فروردین از جمله 22 فروردین امسال و همزمان با سالگرد ثبتنام دکتر روحانی در انتخابات ریاستجمهوری به صحنه آمدند و فقط 3 درصد آنها با سیاستهای دولت همراه شدند. مردم نشان دادند معنای واقعی اکثریت چیست و به نظر نمیرسد بعد از این مانور اقتصادی و اجتماعی عمومی، مجالی برای دولتمردان فراهم باشد تا همچنان روی واژه «اکثریت» به نفع خود مانور بدهند.
97 درصد جامعه ایران با در دست داشتن کارت ملی و مشخصات شناسنامهای و با احراز هویت از سوی پایگاه اینترنتی ثبتنام یارانه به مخالفت با درخواست دولت و انتقاد معنادار از برخی سیاستهایش پرداختند و عجیب است که دولت محترم بدون دریافت پیامهای این حرکت اقتصادی و اجتماعی بر طبل بیشناسنامه بودن مخالفان و منتقدان میکوبد و آنها را غیرقابل ذکر و گاه بیسواد میداند.
نکته دیگر در سخنان رئیسجمهور تاکید بر «مسیر دولت و منافع مردم» است. باید پرسید تفسیر دولتمردان از «مسیر» و «منافع» چیست؟ چرا مسیر دولت و نه مسیر مردم؟ و ابهام دیگر اینکه چرا مردم «باید» برای دفاع از مسیر دولت به صحنه بیایند؟ آیا مردم ملزم به تبعیت و دفاع از همه مسیرهای دولت هستند؟!
این مردم هنوز فراموش نکردهاند که لحن اظهارات برخی مقامات دولتی در جریان ثبتنام یارانه، گاه به دور از ادب و همراه با توهین، تحقیر و تهدید بود و نمونه این اظهارات با جستوجو در سایتها، خبرگزاریها و رسانههای مکتوب قابل مشاهده است.
به نظر میرسد برخی مقامات و مشاوران دولت یازدهم اصرار بر تعیین تکلیف در عرصههای مختلف برای مردم دارند و استفاده از ادبیات و عبارات الزامآور و گاه همراه با تهدید، مصداقی از همین اصرار است. در کنار این اما حرکت و جریان دیگری در اطراف دولت وجود دارد و آن ناآگاه خواندن بخشها و قشرهایی از جامعه و عدمصلاحیت آنها برای اظهارنظر درباره مسائل مختلف کشور یا سیاست خارجی است.
اینکه از مردم بخواهیم حتما و «باید» در صورت تهدید مسیر دولت، به صحنه بیایند در تضاد آشکار با حذف اقشار بزرگ و زحمتکش جامعه از جمله تاکسیرانان و تهدید و تحقیر اقشاری از جامعه است، آن هم بدون ارائه تعریف مشخص از مسیر دولت و منافع مردم.
رانندگان تاکسی و لبوفروشها بخشی از جامعه بزرگ کشور هستند. وقتی آنها را فاقد صلاحیت برای مشارکت، حضور فعال و اظهارنظر آزادانه درباره مسائل کشور بدانیم در حقیقت به طور غیرمستقیم دیگر اقشار کارگری جامعه را نیز در همین زمره قرار دادهایم. رانندگان اتوبوس شرکت واحد تمام شهرها، فروشندگان و کارگران میادین میوه و ترهبار، میلیونها دستفروش در شهرهای مختلف کشور، 2 میلیون کارگر ساختمانی، کارگران خدماتی و نظافتی، نیروهای خدماتی شهرداریهای کشور و میلیونها نفر دیگر با شنیدن چنین اظهاراتی احساس میکنند برخی افراد در کنار یا درون دولت اهمیتی برای نظر و تاثیر آنها در جامعه قائل نیستند. این در حالی است که نمیتوان این افراد را اقلیت خواند و همچنان مدعی همراهی اکثریت مردم با مسیر و سیاستهای دولت شد.
بهتر است دولتمردان ابتدا به طور دقیق و شفاف برای افکار عمومی توضیح دهند که معنای آشکار «باسوادی و بیسوادی»، «اکثریت مردم»، «مسیر دولت»، «منتقدان بیشناسنامه و منتقدان باشناسنامه» و دیگر عبارات مشابه چیست؟ یا حداقل بگویند تفسیر دولت کنونی از این عبارات چیست و چه اقشاری از جامعه در کدامیک از این دستهبندیها و تعاریف قرار میگیرند.
در این صورت خیلیها تکلیف خودشان را خواهند دانست و در میان اظهارات گوناگون دولتیها سردرگم نمیمانند، چراکه در لغتنامههای مطرح و مورد قبول استادان ادبیات معنایی همسو با نظر دولت نیامده است یا شاید هم آنها در این باره سکوت کردهاند! اما به هر حال بسیاری از مردم این روزها نمیدانند اگر در رفتار و گفتارشان، مخالفتی را با سیاستهای دولت بروز دهند جزو کدام دستهبندی دولتمردان قرار میگیرند. آیا آنهایی که در دهه سوم فروردین با شعار «نه به یارانه» مخالفت کردند، اکثریت نیستند و اگر هستند چرا دولت یازدهم هنوز هم در مواجهه با کارشناسان و منتقدان، نظر اکثریت مردم را فقط به نفع خود تفسیر میکند و نه به زیان خود.
اگر منظور از اکثریت، همان 7/50 درصدی هستند که در انتخابات ریاستجمهوری به دکتر روحانی رای دادند، باید گفت بسیاری از آنها نیز در آخرین حرکت عمومی، مخالفت خود را با شعار مهم «نه به یارانه» دولت به نمایش گذاشتند تا همراه با 3/49درصد دیگر ثابت کنند ادبیات تهدید و تحقیر داخلی و خارجی هرگز و در هیچ شرایطی راه به جایی نمیبرد و اگر میبرد، ادبیات تهدیدآمیز غربیها باید تاکنون تاثیری بر اراده ملت ایران میداشت. آیا داشت؟ اکثریت یعنی این!