گفتوگویی با نرگس آبیار و محمد حسین قاسمی کارگردان و تهیه کننده فیلم شیار 143 انجام شده است که مشروح آن در ادامه میآید:
* خانم آبیار در مورد فیلم شیار143 زیاد صحبت شده و ما مایلیم قسمتی از صحبتهایتان را برای اکران نگه دارید. به همین خاطر میخواهیم کمی متفاوت با هم صحبت کنیم. در رابطه با سالی که از سوی رهبرمعظم انقلاب به عنوان سال فرهنگ نامگذاری شده و ایشان بنابر نگرانی و دغدغههایشان این سال را بنام فرهنگ نام نهادند، به نظر شما برای بهبود شرایط فرهنگی، اهالی سینما اعم از مدیریت حاکم بر آن و عوامل تولید فیلمها چه وظایفی را برعهده دارند؟
نرگس آبیار: من فکر میکنم کارهایی که باید در کوتاه مدت توسط فیلمسازان یا متولیان امر صورت بگیرد شامل این میشود که به هر حال به فیلمها و موضوعاتی بپردازند که در راستای اهداف و نگرانیهای رهبری، مورد نظر است. اما اگر قرار باشد که اتفاق اساسی بیفتد این باید در سطح گسترده و زمان بر رخ بدهد و در حقیقت این اتفاق باید از دوران کودکی شکل بگیرد یعنی از سطح مدارس شروع شود و یک فرهنگ سازی در خصوص سینما، ادبیات و هنرهایی که بسیار تاثیرگذار هستند، صورت بپذیرد. در درجه اول باید یک بستر سازی خوبی تدارک دیده بشود. یعنی همه چیز باید از مدارس ما شروع شود و فکر میکنم در کنار تمام شاخههای درسی که در مدارس وجود دارد و تدریس میشود باید ساعتی به ادبیات، خارج از بحث ادبیات رسمی مدارس و مطالعه کتاب یا حتی دیدن و تحلیل فیلم اختصاص پیدا کند.
باید یک نگاه تحلیلی و عمیقی در بچهها جا بیفتد تا زمانی که بزرگتر شدند مثل الان نشوند که بیشتر سینمای طنز یا عامه پسند و یا در حقیقت سینمای بازاری یا گیشهای را میپسندند. این نگاه تحلیلی در حقیقت باید از آموزش و پرورش و مدارس آغاز شود تا زمانی که بچهها بزرگ شدند خودشان تشخیص دهند برای چه فیلمهایی باید وقت گذاشت و دیگر یک فیلم سخیف طنز و عامه پسند به آن معنا که حرفی برای گفتن ندارد و یا سریالهای ماهوارهای آنها را راضی نکند و واقعا دلشان بخواهد با مفاهیم عمیق تری مواجه بشوند.
* جناب آقای قاسمی شما در حال حاضر وضعیت سینمای انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
قاسمی: من اول بگویم چه باید کرد. بهترین راهکار برای رسیدن به نقطه مطلوب این است که کسی که دغدغه سینمای انقلاب را دارد (انقلاب مفهومش این نیست که فیلم فقط در مورد انقلاب ساخته شود. شما بهتر میدانید که انقلاب پیامهای زیادی برای خانواده، جامعه و زندگی داشت) به هیچ ارگانی دل نبندد. یعنی یک سینماگر اگر دغدغه دارد به هیچ تشکیلاتی دل نبندد. اینها تجربیاتی است که حداقل به شخصه در محدود تجربیاتم به آن رسیدهام. سینماگران ما اگر دغدغه دارند باید خودجوش حرکت کنند و مطمئن هم باشند که به سختیهای زیادی بر میخورند اما ارزشش را دارد و میتوانند به نتیجه خوبی برسند. براساس دغدغههایشان به سمت سینمای مد نظرشان آنهم فقط بصورت خودجوش و جهادی حرکت کنند. اگر این کار را بتوانیم بکنیم حتما به نتیجه میرسیم. چرا؟ چون مدیریت فرهنگی ما متاسفانه آنطور که میبایست تا بحال نبوده (بحث من دولت یا دوره خاصی نیست) مدیریتی که شرایط را به یک سمت دیگری برد. اگر الان بحث میشود و میگویند سینمای ایران را جشنوارههای خارجی مدیریت میکنند، پس حتما یک ضعف مدیریتی بزرگ در داخل وجود دارد که آنها از خارج مدیریت میکنند. از یک طرفی هم باید این را قبول کنیم که مدیران ما هنوز درک نکردهاند که نمیشود جلوی دشمن را گرفت و بگوییم آنها دخالت نکنند، نخیر آنها دخالتهای خاص خودشان را دارند. شما زمانی موفق هستید که مدیریت خودت را قوی کنید. ما به چه سمتی حرکت میکنیم؟ هر ساله مطرح میشود که یکسری فیلمهایی بر علیه نظام ساخته میشود. این دغدغه بزرگی برای من است.
* در کشورهای خارجی و سینمای هالیوود؟
قاسمی: نه در خود ایران. یعنی فیلمها نه تنها آن چیزی که باید باشد نیست، بلکه حتی بر علیه تمامیت ارضی، امنیتی و سیاسی ما ساخته میشود. من میگویم فیلمساز ما اگر به این سمت حرکت میکند مشکلش متوجه مدیریت فرهنگی ماست. مدیریتی که توانسته براحتی فیلمساز را به سمتی سوق بدهد که از بیرون بتوانند او را مدیریت کند. فیلمساز ما که غیرخودی نیست. بچههای همین مملکت هستند. خودشان میدانند اگر دفاع این نظام از فیلمساز نباشد آنها اصلا توان کار کردن ندارند. همانطور که خودشان میدانند خارج از ایران به این شکل نیست که هر فردی بتواند براحتی فیلم بسازد. همینکه ایران درب را بروی فیلمهای خارجی بسته است یعنی به تو فضا داده است که کار کنی. یعنی همین کار یک سوبسید بزرگ به فیلمساز ایرانی است و غالب فیلمهای ما با سوبسیدهای دولتی ساخته میشوند. اگر اینها با این پول میروند فیلم بر علیه خود ما میسازند، به نظر من مدیر فرهنگی مسئول است. کجای دنیا این امکان وجود دارد یک مدیری پول بدهد و برعلیه آن سیستمی که خودش فعالیت میکند کسی فیلم بسازد. پس شما نتوانستی خوب مدیریت کنی و اهم و مهم را نشناختی و متوجه نشدی که فیلمساز به کدام سمت حرکت میکند. اگر فیلمساز ما انتظار دارد که همه این مشکلات هموار شود اشتباه است. الان فیلمساز انقلابی ما باید خودش با تکیه بر خدا و اهداف مدنظرش که فکر میکنم اهداف مقدسی هم هست، حرکت کند و از هیچ جایی هم هیچ انتظاری نداشته باشد. فعلا اینجوری جواب میدهد. امیدواریم مسئولان ما هم به تکاپویی بیفتند. اما وقتی شما به فرمایشات حضرت آقا در دیداری که با نمایندگان مجلس خبرگان داشتند دفت کنید، راهکاری هم که ایشان میدهند همین است و این تاسف دارد و مدیریت فرهنگی ما باید گریه کند. به چه سمتی حرکت کردهایم و چه اتفاقی افتاده است. من کاملا مستقیم میگویم که حرفهای من مربوط به این دوره یا دوره خاصی نیست، اصلا سیستمی که پیش رفته مشکل داشته است. مدیران فرهنگی ما به کجا حرکت کردهاند که رهبری میفرمایند همان راهکار جهادی باید در حوزه فرهنگ هم بوجود بیاید و جوانان کارهای خودجوش خود را انجام دهند. ایشان هم معتقدند که راهکارش این است.
* سینمای انقلاب را تا چه اندازه موفق میبینید؟
قاسمی: سینمای انقلاب ما کاری نکرده. کارهایی ساخته شده اما در مقابل انقلاب ما یک مشت در برابر یک خروار است. شاید بخش عمدهاش بدلیل مشکلات در مدیریت فرهنگی باشد که آن حرکتی که باید بصورت خودجوش و جهادی باشد به سمتش حرکت نکردند و حضرت آقا راه را نشان دادهاند و زمانی که میفرمایند جوانان به این سمت بروند کاملا مشخص است و این خیلی برای مدیریت فرهنگی باعث تاسف است. برای ما نه، ما جهادی حرکت میکنیم و طبق فرمان ایشان مسیر خودمان را میرویم. اینکه به نقطه آرمانی و ایده آل هنوز نرسیدهایم دو دلیل عمده دارد. بخشی به بچههای انقلاب باز میگردد و بخشی نیز متوجه همان مدیریت فرهنگی و دخالتهای بیجا در موضوعات فرهنگی و انقلاب است. یعنی چی؟ مثلا دست میگذارند روی یکسری از پروژههایی که خود موضوع مستقیما به خود انقلاب مربوط میشود. ما کسی را برای اجرای پروژهها نیاز داریم که هم دغدغهمند باشد و هم هنرمند باشد. یکی از این موارد کافی نیست و نمیدانم چرا برخی از مدیران ما بعضا فراموش میکنند. متعهد بودن بدون هنرمند بودن کافی نیست و هنرمند بودن بدون متعهد بودن نه تنها کافی نیست بلکه حتی خطرناک هم هست. باید این دو در کنار هم باشند. بخش دیگر هم پرورش نیروهایی به این شکل است. اگر مدیریت فرهنگی قوی باشد و بتواند همه را مدیریت کند ما میتوانیم هنرمند متعهد پرورش دهیم. ما در این بخشها مشکل داریم.
مشکلات ما حتی ریشهایتر از اینهاست. شما آموزش و پرورش را ببینید. این ارگان یکی از بانیان فرهنگ سازی است که یک بخشی به آموزش مربوط میشود و بخش دیگر به پرورش که در قسمت پرورش ما فرهنگمان را میسازیم و به یک شکلی میخواهیم فرهنگمان را در وجود دانش آموز نهادینه کنیم. مصداق این قضیه بحث پرورشی این آموزش و پرورش است. من مصداقی میگویم تا به سینما برسم. برای این قضیه ما جایی داریم بنام اتاق پرورشی. در این اتاق پرورشی چه اتفاقی میافتاد؟ غالبا اگر فیلمی قرار بود پخش شود چه فیلمی پخش میشد؟ برادران کاراته باز! سابق بر آن حداقل فیلمهای حوزه دفاع مقدس را نمایش میدادند اما بعد از یک مدت اتاقهای پرورشی هم به سمت و سوهای خاصی رفتند. شما اگر ریاضیتان عقب میافتاد بهترین جایگزین برای تدریس ریاضی، ساعت پرورشی بود. یعنی جایی که تا این اندازه میتواند تاثیرگذار باشد براحتی به حراج میگذارند و انگار برای مسئولین آموزش و پرورش مهم نیست. آیا فرهنگ ما از قرآن جداست؟ شما ببینید دانش آموز از محیط مدرسه به دانشگاه میرسد، اما متاسفانه روخوانی قرآن را بلد نیستند. ببینید قریب به 11 سال با یک انسان کار میکنند اما یک جوان نمیتواند قرآن را روخوانی کند. فرهنگ یعنی همین. بهترین جایی که میتوانی فرهنگ سازی کنی همین جاست. میگویند مخاطب و جوان ما به فیلمهای ماهوارهای اقبال پیدا میکند، من میگویم اتفاقا ریشهاش را باید در آموزش و پرورش دنبال کنی. چگونه نتوانستند فرهنگ را نهادینه کنند و اینها را پرورش بدهند. ببینید مشکل ما در بحث فرهنگی خیلی اساسی است. این به همین شکل هم در سینما اتفاق میافتد.
* سرکار خانم آبیار شما فکر میکنید چه کم کاریهایی در طول این مدت صورت گرفته که نگرانیهای رهبری در حوزه فرهنگ زیاد شده و ایشان صراحتا گفتند که نگران اوضاع فرهنگی کشور هستند.
آبیار: خیلی چیزها پیش آمده. من فکر میکنم الان غلبه رسانههای بیگانه خیلی قوی است و به نظر من باید این جبهه فرهنگی با قدرت بیشتری وارد عمل شود. ما قطعا نمیتوانیم دوران جدید و سالهای اخیر را با دهه 60 مقایسه کنیم که از اینترنت و ماهواره خبری نبود و خیلی از رسانههای دیگر تا این حد فعالیت نداشتهاند. الان غلبه با رسانههای دیگر است که ما باید با قدرتتر وارد صحنه شویم که حضور آنها را کمرنگتر بکنیم. نمیتوان در طول یکی دو سال فرهنگ سازی کرد و ما نمیتوانیم از متولیان امر این انتظار را داشته باشیم که با این هجمه رسانهای در طول یکی دو سال مبارزه کنند. باید همانطور که قبلا اشاره کردم از کودکی شروع کرد. یک نگاه تحلیلی و درست به بچه تزریق شود که هر چیزی را به سادگی نپذیرد و از هر ماجرایی تحلیل داشته باشد و این اتفاق باید از مدارس و آموزش و پرورش آغاز شود. چون این هجمه رسانهای از جهت ماهواره و اینترنت زیاد است و چون در گذشته هم بر روی افراد کار فرهنگی خاصی نشده است، ترجیح میدهند خیلی ساده با همه چیز مواجه شوند و هر سریال عامه پسندی که پشتش ممکن است یکسری مفاهیم ضدارزشی و ضد فرهنگی وجود داشته باشد را تماشا کنند و بپذیرند و به تدریج این مسایل روی عقاید آنها تاثیر بگذارد. این نکته را میخواهم بگویم که باید ریشهای کار کرد و در یکی دو سال نمیتوان کار خاصی انجام داد. البته شاید در سطوحی اتفاقات خوبی بیفتد اما من فکر میکنم به آن معنا که دنبالش هستیم کارساز نیست.
* ما از سالیان قبل شاهد تذکرات رهبری در معضلات فرهنگی بودهایم. اگر از همان سالها مدیریت فرهنگی به این نگرانیها توجه میکردند به نظر شما تا الان نتیجه نمیگرفتیم؟
آبیار: قطعا همینطور است. هر چه زودتر باید این اقدامات را انجام دهیم. یعنی در حقیقت یک روز هم غفلت در این زمینه ممکن است ضرر و زیانهای زیادی داشته باشد. اما متاسفانه این بحث هیچگاه در آموزش و پرورش جدی گرفته نمیشود. ترجیح میدهند که یکسری متون درسی که بصورت گزینههای اطلاعاتی هست بخورد دانش آموزان بدهند بدون آنکه نگاه تحلیلی پشتش باشد و به همین شکل این افراد بزرگ میشوند و تاثیر میگیرند و شخصیت آنها به همین شکل ساخته میشود.
* خانم آبیار بعد از جشنواره فیلم فجر شاهد یک موج و جبهه سازی در حوزه فرهنگ بودیم که میتوان از چ و شیار 143 بعنوان سردمداران این جبهه نام برد، تحلیل شما از این اتفاقات و تشکیل جبهه تازه فرهنگی در سینما چیست؟
آبیار: الان در شرایط جهانی باتوجه به اینکه یکسان سازی عجیبی در تمام دنیا در حال وقوع است وبر اساس آن تمام فرهنگهای مختلف و اعتقادات با هر شکل و شمایلی در فرهنگ غربی مسخ و محو میشوند، تنها کشوری که در برابر این هجمه مقاومت میکند و با این فضا میجنگد و نمیخواهد تسلیم این هجوم عجیب و غریب بشود کشور ایران است و با توجه به نظامی که بر این کشور حاکم است، من فکر میکنم از این جهت بعنوان یک هنرمند افتخار میکنم در این کشور زندگی میکنم که میتوانم در برابر یک موج فراگیری که میخواهد تمام فرهنگها و اعتقادات را از بین میبرد مقاومت کنم.
* برای تقویت این جبهه چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
قاسمی: بر اساس همین حرکاتی که اتفاق میافتد بنده معتقدم در کشوری هستیم که بازیگرش عید را به رهبرش به کسی که مقتدایش است تبریک میگوید، اگر تابحال اتفاق نیفتاده بود عجیب است. به نظر من ما باید بگردیم و ببینیم چرا تابحال این اتفاق نمیافتاده. اگر خانوم زنگنه، چرخنده و زارعی و آقای حاتمی کیا و حمیدیان این حرفها را مطرح میکنند قطعا از روی اعتقاد بیان میکنند. من باز به حرف خودم بر میگردم. مدیریت فرهنگی، سازمانها، ارگانها و... سر جای خودش محترم و امیدوارم که به سمت خوبی هم حرکت کنند و سمتی باشد که انگشت اشاره حضرت آقا به همان سو است، اما واقعا به این نتیجه رسیدهام که بچههای دغدغهمند، فضاهای سازمانی را کنار بگذارند. با هم، نه بصورت جزیرههای جدا از هم، خودجوش و جهادی به این سمت حرکت کنند و بگویند فرهنگ برای ما دغدغه است. بیایند این کار را بکنند ما حتما به نتیجه میرسیم. یعنی اگر در فرهنگ، حرکت جهادی نباشد ما عقب میافتیم. ببینید استقلال سیاسی و اقتصادی ما زیر مجموعه استقلال فرهنگی ماست و این باعث تاسف است که من بگویم باوجود اینکه ما فرهنگ بسیار غنی داریم، اما هنوز نتوانستهایم حتی گوشهای از آن را ارائه بدهیم. حتی من این را عرض میکنم هیچ اشکالی ندارد ما بین المللی باشیم و برای جشنوارهها فیلم بسازیم و ما باید بتوانیم فرهنگمان را ساتع کنیم اما باید اول فرهنگ خودمان را بشناسیم تا بعد بتوانیم آن را منتشر کنیم. من برای اینکه بخواهم فرهنگم را ساطع کنم، اول باید فرهنگم را بشناسم وگرنه در حد محدودی و در چند جشنواره خارجی بصورت سیاسی به من یک اقبالی میشود.
تنها پیشنهاد و راهکار من این است که اجرایی حرکت کنیم. هنرمندان ما جدا از این فضا نمیتوانند باشند اما بدلیل مدیریت فرهنگی نتوانستهایم اینها را جذب کنیم و کسان دیگری اینها را مدیریت کردهاند. این نهایت تاسف است برای من که سر صحنه فیلمبرداری کسی به من میگوید من خیلی خوشحالم که میتوانم اینجا نماز بخوانم! این یعنی چی؟ یعنی به سمتی حرکت کردهایم که فردی سر صحنه فیلمبرداری برخی فیلمها حتی خجالت میکشد که نماز بخواند. ما به این سمت حرکت کردهایم. اما زمانی که با فرد فرد هنرمندان بنشینی و صحبت کنی میبینیم که دغدغههای ما مشترک است فقط آن بستری که باید برایش مهیا شود تا اینها بتوانند اظهار نظر کنند فراهم نشده و این باعث میشود که فکر کنند تنها هستند و نمیتوانند حرف بزنند. خدا شاهد است که همه اینها به همان مدیریت فرهنگی باز میگردد. ما هنرمندان پاکی داریم که دغدغه دارند. حتی کسانی که بعضا در موردشان صحبت میشود که ژست اپوزوسیون دارند وقتی با آنها صحبت میکنی بعد از یک ساعت صحبت میبینیم که به یک خط درستی رسیدهایم و حتی نوع نگاهها هم یکی است اما بستری نبوده که بتوانیم اینها را بارور و مطرح کنیم. تنها سختی کار ما در بسترسازی است. خیلی از هنرمندان با ما هم مسیر هستند اما آنها احساس میکنند اگر حرفی را که مثلا خانم چرخنده زدهاند، بخواهند بگویند چه اتفاقاتی برایشان میافتد اما در واقعیت شاید خیلی از هنرمندان با خانم چرخنده و زنگنه هم عقیده باشند. اینها دور از ما نیستند. البته این را هم بگویم ما باید به نگاهها هم احترام بگذاریم. برخی از یک زاویه نگاه میکنند و برای نمونه من هم از یک زاویه دیگر اما مسیر و هدف یکی است. ما فقط کافی است که بتوانیم بستر را فراهم نماییم. برای نمونه در کار شیار143، شبهای قدر همزمان شد با صحنههای فیلمبرداری. ببینید ما هیچ اجباری نمیکنیم برای اینکه کسی بخواهد روزه بگیرد و نماز بخواند. اصلا شیوه ائمه ما هم همین بوده که خودشان عمل کننده بودند و بقیه هم به سمتشان حرکت میکردند. در همین پروژه در شبهای قدر دستیاران و گروههای مختلف تولید، به گوشهای میروند و برای خودشان جوشن کبیر میخوانند. هر کس فضای معنوی خاص خودش را تعریف کرد. خدا شاهده اجباری در کار نبود. من میگویم همین که بستر فراهم شود و خودت عمل کننده باشی به دغدغههایت، بقیه هم به سمت دغدغههای درونیشان حرکت میکنند.
منبع: خط خبر