به گزارش خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، قتل زنان میانسال در کوچه و پس کوچههای شهر پیچیده و رعب و وحشت سراسر وجود زنان ارومیه به خصوص در مناطق فقیرنشین را فراگرفته بود. آنها فکر میکردند شاید نفربعدی قتلهای زنجیرهای باشند.
در سال 1387 پروندهای تحت عنوان فقدان بانوی موصوف به مرکز پلیس واصل شد. در حین تحقیقات، گزارشی مبنی بر کشف جسد زن مجهول الهویهای در یکی از نقاط شهر، واقع در منطقه ١٧ شهریور ارومیه، واصل شد که با بررسی مشخص شد جسد مکشوفه متعلق به بانوی موصوف بوده، که از سوی قاتل یا قاتلین مورد تجاوز قرار گرفته، به قتل رسیده، و جسدش در حالی که باران به شدت میبارید در کوچهای به دیوار تکیه داده شده بود.
در تحقیقات مشخص شد وجه نقد و طلاجات مقتوله نیز به سرقت رفته است. این زن که قبلا با مردی ازدواج کرده بود ولی شوهرش فوت کرد و با شوهر دوم خود شدیداً اختلاف داشت و چون مقتوله به قتل رسیده بود، اطرافیان قتل وی را به بستگان شوهرش نسبت دادند و نزاع شدیدی بین آنها درگرفت که با دخالت و راهنمایی مأمورین از شدت اختلاف کاسته شد.
در محل کشف جسد، خانه پیرزنی قرار داشت که به تنهایی میزیست و جوانان برای ارتباط جنسی با زنان غریبه به آن خانه میآمدند و به صاحب خانه در قبال جا و مکان پول میدادند. پیرزن، جسد را شناسایی کرد و اعلام داشت این زن به اتفاق جوانی میانسال برای ایجاد رابطه به خانه من در طبقه دوم آمدند که خروج جوان را دیدم و بعد از نیم ساعت با جسد زن مواجه شدم که به پسرم زنگ زده و ایشان جسد را به بیرون انتقال داد. کلیه افرادی که به آن خانه تردد داشته اند شناسایی، احضار و به نحوی رفع ظن و پرونده پیرامون این قضیه و همین افراد پی جویی شد و چندین نفر زندانی شدند که یک سال بعد قتل دوم به وقوع پیوست.
ساعت شانزده مورخه فوق، پرونده قتل بانوی موصوف که بیوه و دارای شهرت خاص در فساد اخلاقی بود؛ به این پلیس واصل شد که در تحقیقات به عمل آمده مشخص شد، مقتوله در منطقه کشتارگاه شهرستان ارومیه ساکن و در انباری واقع در مجاورت خانه مسکونی خود از سوی قاتل پس از تجاوز به قتل رسیده و طلاجات مقتوله نیز به سرقت رفته است.
اولین مظنون پسر وی و دومین مظنون دامادش بود و این گمان میرفت که به دلیل فساد اخلاقی از سوی آنها به قتل رسیده است. ولی با قرائن و دلایل محکمه پسند از آنها رفع ظن شد. در میانه تحقیقات با وقوع قتل سوم و احراز کامل زنجیره ای بودن قتل ها پرونده به صورت جدی پیگیری شد.
در مورخه فوق پرونده بانوی موصوف از سوی بازپرسی شعبه ٥ دادسرا به این پلیس واصل شد. در تحقیقات به عمل آمده مشخص شده بود که مقتوله در خانه خالی از سکنه و تازه احداث یکی از بستگان نزدیک خود، زندگی می کرد.
این خانه در منطقه دیگاله شهرستان ارومیه واقع بود که به لحاظ حضور صاحب خانه (فامیل زن مقتول) در شهرستان دیگر امورات محل مذکور برای اجاره دادن به مقتوله واگذار شده بود. این زن از سوی قاتل به قتل رسیده و طلاجات وی به سرقت رفته بود. همه مقتوله را زنی پاکدامن معرفی می کردند.
نامبرده داماد و عروس داشته و سنش بالای ٥٠ بوده (این قتل نیز از نظر سن با قتل دوم مشابه بود) و خانواده او سالم بودند. در محل جنایت که آثاری از قتل باقی نمانده بود و صرفاً پارگی گوش و سرقت طلاجات به کارآگاهان نشان می داد که جنایتی به وقوع پیوسته است.
خلاصه سه پرونده و شرح ماوقع و تشابهات آنها و دستگیری متهم با توجه به وقوع تعداد سه فقره قتل عمده زنان میانسال و احصا سریالی بودن آنها در شهرستان ارومیه در بررسی های به عمل آمده مشخص شد تمامی قربانیان پس از ارتباط جنسی با خفه کردن به قتل رسیده اند و طلاجات آنها به سرقت رفته و نقطه تلافی و ارتباط آنان با مجرم در خیابان عطایی ارومیه بوده است.
با توجه به حساسیت موضوع برای جلوگیری از تکرار موارد مشابه و تشویق اذهان عمومی، گروه تخصصی از کارآگاهان جنایی مجرب تشکیل شد و اکیپ ها با پوشش های مناسب در منطقه مذکور به صورت مستمر و مداوم در محل اعلامی به مراقبت پرداختند. زیر نظر گرفتن افراد مظنون به اتهام در نهایت قاتل خلیل سابقه دار در خیابان عطایی شناسایی و موقع دستگیری پا به فرار گذاشت و علی رغم دویست متر فرار در خیابان پر از خودرو، مأموران با سماجت او را دنبال و دستگیر کردند.
در بازرسی بدنی وی لیست اسامی چند زن با شماره تلفن آنها کشف شد که در بررس یهای بعدی مشخص شد، جملگی آنها مابین ٤٥ و ٥٥ ساله بودند و اکثراً بیوه بوده یا شوهر صیغه ای داشتند و در خانه خودشان گاهی با متهم دستگیر شده رابطه جنسی برقرار کرده بودند. نامبرده در تحقیقات از خود مقاومت نشان می داد. او در فاصله زمانی قتل اول تا دوم در سلماس به اتهام تجاوز به یک دختر دستگیر و زندانی شده بود.
وی مجرد و عاری از هرگونه اعتیاد به مواد مخدر، سیگار و مشروبات الکلی بود.
پدرش چندین سال بود که خانه را ترک و به ترکیه رفته و این فرد نان آور خانه بود. مأموران به مدت ٤٨ ساعت از وی تحقیق کرده و او مقاومت نشان می داد. با توجه به داشته های مأمورین، مادرش دستگیر شد و او در بدو تحقیقات اذعان داشت که پسرش در سه مرحله برای فروش به او طلاجات داده بود. مالخرها شناسایی و فیلم ها استخراج شد که متهم بعد از مواجهه با مستندات به جنایت های ارتکابی به شرح ذیل اعتراف کرد:
اقرار به قتل خانم جواهر
از حدود چند سال قبل و زمانی که در بازار ارومیه در یک مغازه به عنوان کارگر مشغول بودم، مقتوله را که از مشتریان آن مغازه بود، میشناختم. در سال گذشته با نامبرده به منظور ایجاد رابطه نامشروع چند بار ملاقات کرده و حتی با همدیگر در چند نوبت نیز به گردش به سطح شهر رفتیم و در روز قتل پس از ملاقات با وی در خیابان امام به اتفاق همدیگر به منزلی در بلوار ١٧ شهریور که مقتوله به آنجا تردد داشت و من تا آن زمان به آن محل نرفته بودم با هدف ایجاد رابطه جنسی رفتیم در قبال استفاده از آن محل، مبلغ ١٠ هزار تومان به مالک خانه که پیرزنی عینکی بود دادم.
پس از برقراری رابطه جنسی با مقتوله در اتاقی واقع در طبقه بالای خانه در فرصت پیش آمده ، وی را با دست خفه کرده و اقدام به سرقت گوشواره، انگشتر و ٤٥ هزار تومان وجه نقد او کردم، بلافاصله محل را ترک کرده و طلاهای مسروقه را به مادرم دادم تا آنها را بفروشد.
اقرار به قتل بانو
در سال ١٣٨٨ با توجه به آشنایی قبلی با مقتوله با وی از طریق تلفن همگانی تماس گرفتم و به نشانی محل سکونت او واقع در منطقه کشتارگاه ارومیه رفتم. سپس با راهنمایی او به یک انباری جنب منزلش وارد شدیم و پس از برقراری رابطه جنسی، او را خفه کرده و تعداد ٦ عدد النگوی او را به سرقت بردم و پس از ترک محل، طلاجات را در اختیار مادرم برای فروش گذاشتم.
اقرار به قتل زهرا
از یک سال قبل با مقتوله در خیابان عطایی ارومیه آشنا شده بودم و گاه با او در ارتباط تلفنی بودم. در ماه های اخیر نیز چندین نوبت با او ملاقات حضوری داشتم. با هم در سطح شهر به گردش می رفتیم. ما اکثراً در جلوی بانک تجارت در خیابان عطایی با هم ملاقات می کردیم و در طول مدت آشنایی به دلیل اینکه محل امنی برای ایجاد رابطه جنسی در اختیار نداشتیم با هم در تماس جنسی نبودیم اما مقتوله کلید خانه تازه احداث و خالی از سکنه یکی از بستگان خود را در منطقه دیگاله شهرستان ارومیه در اختیار داشت. در نتیجه به اتفاق هم برای برقراری رابطه با کرایه کردن یک تاکسی به آن خانه رفتیم. خانه خالی از سکنه بود و بعد از برقراری رابطه وی را با بازوانم خفه کردم به گونه ای که اثر دستانم روی گلوی او باقی نماند. سپس اقدام به سرقت تعداد سه عدد النگو و یک عدد انگشتر و گوشواره او کردم و طلاجات مسروقه را برای فروش تحویل مادرم دادم؛
بعد از اعتراف متهم به قتل و فروش طلاجات او به همراه مادرش که تصویر او هم در موقع فروش طلاجات در زرگری مدنظر ضبط شده بود. روانه زندان شدند.