بی شک هدف اولیه رژیم صهیونیستی این بود که هیچ کشوری در منطقه به تاسیسات هسته ای دسترسی پیدا نکند. بخصوص که صدام، رئیس جمهور پیشین عراق بارها اعلام کرده بود که هدفش از فعالیت های اتمی چیست؟
تل آویو نیز بر اساس تامین و تعمیق امنیت سرزمین های اشغالی هدف خود را نابودسازی این تاسیسات قرار داده بود. با توجه به اینکه فرانسه مسئول تامین امنیت این تاسیسات بود، پس از حمله رژیم صهیونیستی بسیاری از منابع اعلام کردند که جنگنده های اسرائیلی با هدایت فرانسوی ها دست به چنین کاری زدند که نقشه تاسیسات را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده بودند. مسئله دیگر این بود که پدافندهای محافظ تاسیسات هسته ای عراق در اختیار فرانسه بود. سایت موشکی فرانسوی سام 6 در 2 کیلومتری جنوب شرق تاسیسات، موشکهای فرانسوی رولند 2 در فاصلههای 500 متری و بین 30 تا 40 قبضه توپ ضدهوایی 23 و 57 میلی متری که همگی توسط رادار هدایت میشدند، از جمله تجهیزات دفاعی فرانسه برای تامین امنیت اوسیراک بود. البته در این میان نباید نادیده گرفت که این حمله نمی توانست بدون چراغ سبز آمریکا باشد.
حمله جنگنده های صهیونیستی به تاسیسات اتمی با رآکتور فعال در عراق برای اولین بار در طول تاریخ اتفاق می افتاد. تا پیش از این حمله هدایت شده و نوع نابودسازی تاسیسات هسته ای، چنین مسئله ای در طول تاریخ فعالیت های هسته ای رخ نداده بود. این اتفاق در آغاز جنگ تحمیلی و حمله صدام به ایران اتفاق افتاد که یکی از نشانه های فراموش کردن دشمن اصلی در منطقه و برافروختن جنگ میان کشورهای مسلمان بود.
رویکردی سیاسی که هنوز در بین کشورهای اسلامی در حال تهییج است تا دشمن اصلی در منطقه با هدایت های فرامنطقه ای به فراموشی سپرده شود. با توجه به اینکه صدام در زمان جنگ، حمایت همه جانبه غرب را پشت سر خود داشت با اعتماد به فرانسه تامین امنیت تاسیسات هسته ای خود را به آنها سپرد و البته نتیجه آن را هم دید.
جدای از حمایت غرب از تل آویو برای این حمله، دو مسئله دیگر نیز طرح صهیونیست ها برای حمله به تاسیسات هسته ای عراق را تقویت می کرد. ابتدا شرایط و موقعیت مکانی تاسیسات که از کمترین امکان محافظتی طبیعت محور برخوردار بود و دوم موقعیت و شرایطی که رژیم صهیونیستی در آن دوران قرار داشت. رژیم صهیونستی تا پیش از آن و برخلاف دوره کنونی، خود را محور قدرت منطقه قلمداد می کرد که در عملیات ها و جنگ های مختلف با کشورهای منطقه بخصوص جنگ شش روزه با اعراب پیروز میدان بود. عامل اصلی این اتفاقات نیز در نوع اتحاد شکننده و جدی نبودن اعراب در شکست دادن رژیم ناخوانده و مزاحم منطقه بود.
در شرایط و موقعیت کنونی رژیم صهیونیستی به لطف مقاومت و شکست در جنگ های بزرگی همچون 33 و 22 روزه از دوران قدرت خودخوانده خود بسیار فاصله گرفته است. این در حالی است که نسبت به چند دهه قبل یک مشکل منطقه ای برای کشورهای اسلامی نه تنها حل نشده بلکه تشدید شده است و آن فاصله گرفتن کشورهای اسلامی سازش محور با دیگر کشورهای اسلامی و نزدیک شدن آشکار و پنهان به سیستم های سیاسی و امنیتی آمریکا و اسرائیل، به همراه نادیده گرفتن طرح عمیق «امنیت دسته جمعی» ((collective security است که اختلافات ناخوشایندی را در بین برخی کشورهای مسلمان منطقه ایجاد کرده که اکنون در قالب های النصره، داعش و ... خود را نشان می دهد.
منبع: جوان آنلاین