به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، هم اکنون که دادگاه آقازاده مشهور به دلیل اتهام دست داشتن در فساد پرونده استات اویل نروژ در حال رسیدگی است، پس از بررسی و بازخوانی این پرونده و پروندههای مشابه، نام فردی به چشم میخورد که همواره در کنار این آقازاده حضور داشته و مورد اطمینان وی و در برخی از پروندهها نیز نمایندهاش بوده است.
جای خالی عباس یزدانپناه (یزدی) که از او به عنوان «شاهکلید یا مخزن الاسرار مفاسد نفتی» یاد میشود هم اکنون که دادگاه این آقازادهٔ معروف به «جونیور» در حال برگزاری است بیش از گذشته احساس میشود، در حالی که حضور وی میتواند بسیاری از ابهامات را برطرف کند.
در بخش اول این گزارش به عملکرد این فرد در مدت ۸ سال دوره وزارت نفت زنگنه و نقشی که در قراردادهای کلان نفتی داشته است میپردازیم.
قرارداد استات اویل
قرارداد وزارت نفت زنگنه با شرکت نروژی استات اویل به منظور توسعه فازهای ۶، ۷، ۸ پارس جنوبی منعقد شد. ماجرای فساد مالی این شرکت توسط روزنامههای نروژ کشف و پس از آن همه اعضای هیئت مدیره و معاون بین الملل این شرکت به صورت دسته جمعی استعفا دادند.
اولین بار مذاکره با این شرکت نروژی توسط آقازاده معروف که در قرارداد کرسنت نقش تاثیرگذاری داشت به نام «م. ه» صورت گرفت که در آن موقع این فرد مشغول به فعالیت در بخش دیگری بود و هیچ مسئولیتی در شرکت ملی نفت ایران و مذاکرات استات اویل نداشت.
پس از مذاکرات اولیه رئیس کل اسبق بانک مرکزی و معاون سابقش با ریچارد هوبارد معاون بین الملل شرکت استات اویل، در نهایت یک قرارداد خدمات مشابه قرارداد «ع. ت» با کرسنت در ژانویه سال ۲۰۰۲ میان عباس یزدی در لندن و با حضور «م. ه» در شرکت استات اویل امضا شد.
همانطور که بارها از سوی روزنامههای نروژی اعلام شد رقم رشوه این قرارداد که عباس یزدان پناه معروف به عباس یزدی از آن اطلاع داشته است حدود ۱۵. ۲ میلیون دلاربوده است که حدود ۵. ۲ میلیون دلار از این مبلغ بین ۵ گروه در داخل و خارج از کشور تقسیم شده است.
قرارداد توتال
شرکت توتال به منظور توسعه فازهای ۲ و ۳ پارس جنوبی و میدان A، B سیری با پرداخت رشوه ۶۰ میلیون دلاری وارد ایران شد.
براساس تحقیقات به عمل آمده این قرار داد برای بسته شدن ۲ سرپل داشت که اولی «ب. د» و دیگری عباس یزدان پناه معروف به عباس یزدی است که به نمایندگی «م. ه» وارد مذاکره شدند و قرارداد توتال در نهایت با نظارت بیژن زنگنه وزیر وقت نفت منعقد شد.
این رقم از زمان انعقاد قرار داد تا سال ۲۰۰۴ میلادی به ایران کاملا پرداخت میشود و تنها مبلغ ۱۰ میلیون دلار از آن در حسابهای «ب. د» و در بانکهای سوئیس بلوکه شده است.
قرارداد شرکت sintef
این شرکت مسئول تهیه MDP میادین پایدار غرب (طرح توسعه جامع)، دهلران، دالان، کبود و سرکان را برعهده داشت.
این شرکت پس از مذاکراتی که با نماینده «م. ه» داشت، مقرر شد تا مبلغ ۸۰ میلیون تومان را به حساب یکی از شرکتهای فرعی این بهینه سازی مصرف سوخت واریز کند که در این پرونده اگر چه رقم رشوه در مقابل دیگر پروندهها اندک بود ولی رد پای عباس یزدی نیز در آن دیده میشود.
قرارداد اورینتال کیش
این قرارداد نیز به منظور توسعه فازهای ۹ و ۱۰ پارس جنوبی منعقد میشود که این شرکت نیز مبلغ ۳۰ میلیون دلار به فردی به نام «س. ن» پرداخت میکند «ک. ا. ت» و بعضی مقامات وقت نفت از این پرونده آگاه بودهاند.
این ماجراها در قراردادهای شل، رپسل و آجیپ هم تکرار میشود و نقش آفرینی یزدان پناه در آنها نیز قابل مشاهده است.
این گزارش اضافه میکند همانطور که در بالا اشاره شد عباس یزدان پناه معروف به عباس یزدی در جریان پرداخت رشوه در تمام این قراردادها به طرفهای ایرانی قرار داشته و در این موارد نقشآفرینی کرده و اطلاعات بسیار زیادی در این خصوص در اختیار دارد.
نهاد SFO انگلستان که نهادی مهم در شناسایی مفاسد بزرگ اقتصادی دنیا است و یک موسسه تحقیقاتی به شمار میرود همه اطلاعات رایانه عباس یزدی را تخلیه کرد که اسناد محرمانه بسیار زیادی درباره مسائل نفتی ایران در رایانه این فرد وجود داشت.
اما در تاریخ ۱۷ مرداد ماه سال ۹۲ اعلام شد که جسدی در فجیره امارات پیدا شده است که برخی منابع انگلیسی ادعا میکنند که این جسد متعلق به یزدان پناه است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران پس از شنیدن این خبر اعلام میکند اخبار ضد و نقیضی در مورد سرنوشت یزدان پناه منتشر میشود ولی هنوز هیچ اطلاع دقیقی از وی وجود ندارد.
مقامات و مسئولان ایرانی به شدت علاقه دارند درباره جزئیات مفاسد نفتی با وی سخن بگویند و به همین دلیل برای کمک به روشن شدن سرنوشت وی از سوی ایران اعلام آمادگی شده است.
قرارداد صادرات گاز کرسنت
اطلاعات زیادی درباره ماجرای پرونده صادرات گاز ایران به امارات با واسطهگری شرکت کرسنت در فضای مجازی منتشر شده است.
قراردادی که بین حمید ضیا جعفر عراقی الاصل مدیر عامل شرکت نفت کرسنت به عنوان دلال و واسطه امارات و مدیران شرکت ملی نفت در دوران بیژن زنگنه و زیر نظر وی منعقد شد تا گاز ایران به مدت ۲۵ سال و به یک چهاردهم قیمت واقعی در اختیار اماراتیها قرار گیرد.
بر این اساس در ابتدای امر دلالان و واسطههایی با مدیریت یک آقازاده مشهور وارد مذاکره با حمید ضیا جعفر میشوند.
در سال ۲۰۰۰ میلادی «م. ه» به عنوان مسئول مستقیم مذاکره و عقد قرارداد با شرکت کرسنت از سوی زنگنه معرفی میشود.
وی از طریق یک دلال نفتی به نام «عباس یزدان پناه (یزدی)» با حمید ضیا جعفر و احسان الله خان معاون وی ارتباط برقرار میکند به طوری که پیشنویس اولیه قرار داد در همان سال منعقد میشود.
این آقازاده همچنین وظیفه توسعه میدان سلمان که با کشور امارات مشترک است را برعهده میگیرد.
پس از مدتی اختلافاتی ایجاد میشود که درنهایت شرکت تحت ریاست آقازاده مشهور از پروژه خارج و شرکت پتروایران جایگزین آن میشود و در پی آن «م. ه» در یکی دیگر از زیرمجموعههای صنعت نفت منصوب و از پروژه کرسنت کنار گذاشته میشود.
قرارداد کرسنت که پیش نویس آن توسط «م. ه» نوشته شده بود در همان سال مسکوت باقی میماند. در سال ۲۰۰۱ با جایگزینی «ا. ر» به جای «م. ه» همان پیشنویس سابق با کمی تغییرات جزئی برای تصویب در هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران ارسال و در نهایت به تصویب رئیس هیات مدیره و وزیر اسبق نفت میرسد.
همانطور که بارها اعلام شده است این قرارداد هم در قیمت، هم در الحاقیهها یکی از ننگینترین قرار دادهای تاریخ صنعت نفت ایران و شاید بدترین قرارداد گازی جهان است به طوری که بررسیها نشان میدهد با امضای این قرارداد حاکمیت ملی کشور و امنیت سرزمینی کشور در خلیج فارس با مخاطره مواجه میشود.
اگر این قرارداد ۲۵ ساله اجرا میشد اماراتیها تا سال ۲۰۳۰ میلادی و چه بسا پس از آن نیز در آبهای سرزمینی ایران و در جزیره ابوموسی حضور مییافتند. چنانکه حمید ضیاء جعفر بر فراز سکوی مبارک در آبهای سرزمینی ایران و محل تحویل گاز ایران به کرسنت پرچم امارات را برافراشته بود.
نکاتی که در این قسمت از گزارش باید به آن تاکید کرد مباحث مربوط به الحاقیههای پنجم و ششم است.
در الحاقیه پنجم که سال ۲۰۰۳ میلادی منعقد شد شرکت کرسنت باید ظرف مدت ۶ ماه تضامین خود را ارائه میکرد که اگر این تضامین پرداخت نمیشد حق فسخ قرارداد با ایران بود.
اما پس از گذشت ۶ ماه هیچ تضمینی از کرسنت به ایران داده نشد به همین دلیل درگیری بین مسئولان شرکت ملی نفت بالا گرفت تا این قرارداد فسخ شود اما وزیر وقت نفت به هیچ عنوان به ابطال قرارداد تمایل نداشت.
از این رو حمید ضیاء جعفر در دیدار با دلالی به نام «ع. ت» چند درخواست را از طرف ایرانی مطرح میکند که از جمله این درخواستها تدارک جلسه با وزیر نفت و امضای الحاقیه ششم است که این الحاقیه نیز ظرف ۲ روز از تاریخ تشکیل جلسه توسط «ر. ج» فرستاده زنگنه به لندن و در دیدار با حمید ضیا جعفر امضا میشود که در واقع این الحاقیه به عنوان احیای قرارداد کرسنت شناخته میشود.
به همین دلیل حمید ضیا جعفر مبلغ ۲ میلیون دلار را به عنوان پاداش به «ع. ت» که در واقع احیا کننده قرار داد بود میپردازد و نام برده تا سال ۸۶ در خارج به سر برده و پس از بازگشت به ایران توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به رفتار و نحوه انعقاد قرارداد کرسنت اعتراف کرده و اعلام میکند مبلغ ۷ میلیون و ۱۵۰ هزار درهم امارات که معادل با ۲ میلیون دلار است از مدیرعامل شرکت کرسنت در ۵ مرحله دریافت کرده است.
این قرارداد دارای جزئیات بیشتری است که به منظور کوتاهی سخن از بیان آن خودداری میکنیم و تنها به این نکته اشاره میکنیم که بیژن زنگنه نه تنها در امضای این قرارداد حداقلهای منافع ملی را رعایت نکرد، بلکه بررسیهای فنی این قرارداد نشان میدهد وی مصوبه شورای اقتصاد را رعایت نکرده و بنابه دلایل نامعلومی مسیر خط لوله از سلمان- عسلویه به سلمان- سیری تغییر کرده است.
از طرفی باید گفت سوختن گاز میدان سلمان که این روزها از سوی زنگنه و حامیانش مطرح میشود یک ادعای واهی است زیرا این میدان دارای ۱۰ حلقه چاه گازی به ظرفیت ۵۰۰ میلیون فوت مکعب است که قرار بود گاز آن از طریق خط لوله سلمان به عسلویه منتقل شود اما همانطور که اشاره شد خط لوله دیگری توسط شرکت تاسیسات دریایی علیرغم مصوبه شورای اقتصاد از میدان سلمان به سیری به بدترین وجه ممکن احداث شد که هم اکنون استفاه از این خط به دلایل فنی مقدور نیست و از این رو هیچ گازی از میدان سلمان تولید نمیشود و تنها گازی که در این میدان میسوزد گاز همراه نفت است که در همه میادین نفتی خلیج فارس و اغلب میادین خشکی در مناطق نفتخیز جنوب در حال سوختن است و کسی برای جمعآوری آن اقدامی انجام نمیدهد.
ادعای رسانههای غربی درباره بوده شدن دلال قراردادهای نفتی توسط ایران
اگرچه برخی از رسانهها از کشته شدن عباس یزدی خبردادهاند اما آتنا یزدی همسر عباس یزدی گفته است که احتمالا همسرش را ربودهاند و برخی رسانههای غربی نیز ادعا کردهاند که احتمالا ایران عباس یزدی را از دبی ربوده تا دادگاه نیمه تمام باقی بماند!!!
نکته مهم این است که شاه کلید این پروندهها که میتواند توضیحات کاملی در مورد رابطه آقازاده مشهور با استات اویل نروژ و شرکتهای بین المللی دیگر ارائه دهد، نه تنها در دادگاه بعدی حاضر نشده بلکه برای آنکه ایران را مقصر جلوه دهد و همه نگاهها را به سمت ایران هدایت کند، در یک اقدام فرار به جلو، ناپدید شده و با ناپدید شدن این عنصر، رسانهها از توجه به موضوع رشوه و جریمه و باج خواهی آمریکا از استات اویل و نقش آقازاده مشهور منحرف کرده و به سمت ایران و گم شدن یک تبعه ایرانی بریتانیایی هدایت کرده است.
منبع: فارس