به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، وقتی حرف از خواستگاری، آمدن و رفتن و بله برون و نامزدی است همه چیز خوب و مرتب به نظر میرسد. همه شاد هستند و اگر دغدغهای هم هست برای چگونه برگزار شدن مراسم و خوب پیش رفتن امور جاری و عادی است. آن روزها همه لبها خندان است و ناراحتی و شکایتی هم در کار نیست. همه به هم احترام میگذارند و کسی آن دیگری را چپ چپ نگاه نمیکند. همه جملهها و عبارات دوستانه و سرشار از محبت است و هیچ کس زیر لب غرغر نمیکند و ناسزا نمیگوید.
گاهی اما چند ماه یا یکی دو سال بعد ورق برمیگردد و حرفها و نگاههای محبتآمیز جای خود را به سخنان تند و چشم غرههای آکنده از خشم میدهد. راستی در این مدت بر این دو نفر و این دو خانواده چه میگذرد که شرایط را این قدر سخت و گاه غیرقابل تحمل میکند؟ چه میشود که یکی پایش را در یک کفش میکند و فقط از طلاق حرف میزند؟
برای این که چنین روزهایی تجربه نشود یا کمتر دیده شود، خوب است در همان روزهای سرشار از شادی، قدری عاقلانهتر فکر کرده و کمی از سخن گفتن و عمل کردن براساس احساسات دوری کنیم. خیلی وقتها این خود ما هستیم که با دادن قولهایی که نمیتوانیم به آنها عمل کنیم و به قول معروف از پسش برنمیآییم، زمینه را برای بروز اختلافها فراهم میکنیم.
امروز به چند مورد از این مسائل اختلاف برانگیز اشاره میکنیم:
قدیمها مثال معروفی وِردِ زبانها بود که این روزها کمتر شنیده میشود. آن مثل چیزی نزدیک به این مضمون بود «پیش از ازدواج باید چشمهایت را خوب باز کنی اما پس از ازدواج لازم است گاهی چشمهایت را ببندی.»
امروز متأسفانه این پیشنهاد حکیمانه به عکس اجرا میشود؛ به این معنا که دخترها و پسرهای جوان در روزها و ماههای نخست آشنایی چشمشان را بر همه چیز میبندند، کژی و راستی را به یک معنا تفسیر میکنند و هیچ بدی و رفتار و گفتار ناشایستی در طرف مقابل نمیبینند؛ حتی اگر یکی از دوستان و آشنایان انتقادی از همسر آیندهشان بکند، با تندی هر چه تمامتر بر او میتازند که قصد بر هم زدن این رابطه را داری و مقصودت جلوگیری از خوشبخت شدن من است و از اینگونه تعبیرها! انگار در آن دوران، حرفها میخ آهنین است و گوش دختر و پسر، سنگی سنگین.
همین خانم و آقا اما چند روزی که از عقد و ازدواج میگذرد، شروع میکنند به مته بر خشخاش گذاشتن و ریزترین سخنان و حرکات و سکنات را زیر ذرهبین نقد بردن و راه بر نفس طرف مقابل بستن. عجیب آن که حالا ریتم و جریان داستان هم عوض میشود و هرچه بزرگترها بیشتر نصیحت میکنند، کوچکترها کمتر میشنوند و همان بزرگترها را مقصر قلمداد میکنند. آنچه در این میان ثابت میماند، همان یکدندگی دختر و پسر عاشق پیشه دیروز و دشمن امروز است.
پس اگر به زندگی مشترکتان علاقهمند هستید؛ اگر پیش از ازدواج هم چشمهایتان را خوب باز نکردهاید، حداقل بخش دوم این نصیحت را گوش کنید و از حالا به بعد بر بعضی رفتارهای کوچک همسرتان چشم بپوشید.
توقع بیجا مانع زندگی است
در مطالب قبلی هم به این موضوع اشاره کردیم اما به دلیل اهمیتش باز هم به آن میپردازیم؛ خیلی از دختر و پسرها ازدواج را دروازهای برای فرار از مشکلات میدانند. یاد قدیمها بخیر که دخترها منتظر مردی دلاور سوار بر اسبی سفید مینشستند، تا بیاید و آنها را با خود به قصر آرزوهایشان ببرد. حالا اما همه ما میدانیم این حرفها متعلق به قصههاست و با واقعیت زندگی فرسنگها فاصله دارد. دختر و پسر عزیز، چه بخواهید و چه نخواهید؛ چه بپسندید و چه اینگونه فکر نکنید، زندگی مشترک پُر است از مشکلات ریز و درشت. مشکلاتی که اگر آماده مقابله با آنها نباشید، عزم همراهی و پای رفتنتان را سخت آزرده و زخمی میکند و یارتان را در مسیر سخت زندگی تنها خواهید گذاشت. همین جا سرچشمه اختلافات است.
پس حقایق را بپذیرید و توقعتان را از زندگی واقعی کنید. توقع بیجا و فراتر از توان طرف مقابل، مانند بهمنی بر جاده زندگی فرود میآید و راه رسیدن به هدفها را مسدود میکند. اگر میخواهید زندگی آنچنان که دوست دارید، ادامه یابد و از بودن در کنار همسرتان لذت ببرید، «توقع بیجا» را از فرهنگ لغات زندگی مشترکتان پاک کنید.
هر کس برای این کار راهی پیدا میکند اما شاید بتوانید از پاک کن قناعت، واقعبینی، مدارا و بردباری برای پاک کردن این واژه کمک بگیرید.
هنگام عصبانیت پرخاش ممنوع
تمام بزرگان میگویند هنگام عصبانیت نباید تصمیم بگیرید و این نکته مهم اخلاقی، در زندگی زناشویی نقشی به مراتب مهمتر از مناسبات اجتماعی بازی میکند. بسیار پیش آمده که جرقهای کوچک باعث بروز اختلافاتی تند و آتشین شده است. اختلافاتی که تا جدایی پیش رفته و زندگیای را بر باد داده است.
اگر آموخته باشیم یا تمرین کنیم که بیاموزیم، وقتی عصبانی هستیم یا همسرمان عصبانی است با او جر و بحث نکنیم؛ اگر یاد بگیریم موقع عصبانی شدن، تصمیم نگیریم و به جای آن سکوت پیشه کنیم؛ اگر هنگام عصبانیت، پاسخ ندهیم؛ تصمیم نگیریم و به جای این کارها فقط از محیط پر تشنج گفتوگو بیرون برویم؛ قدری هوای تازه به ریهها وارد کنیم و کمی قدم بزنیم، به قطع و یقین نتیجه بهتری خواهیم گرفت.
مهم این است که بخواهیم و برای داشتن زندگی بهتر، تمرین و تلاش کنیم.
منبع: جام جم