به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، بعد از امضای موافقتنامه ژنو، دوستان تیم مذاکرهکننده آمدند و در تلویزیون با گفتوگو با مجری، ابعاد موافقتنامه را توضیح و به سؤالات مجری پاسخ دادند. بنده سعی میکردم حتیالامکان این برنامهها را ملاحظه کنم. در بیشتر آنها متوجه شدم دوستان تیم مذاکرهکننده با نگاهی از بالا به پایین با مجری که سوالات مردم را مطرح میکرد برخورد میکنند و در عین اینکه بیشتر اشکالات مطرح شده از طرف مجری و مردم وارد بود اما با ژستهای دیپلماتیک و متکبرانه و پیچیده کردن مسائل و با تحقیر و مسخره کردن و کمسواد جلوه دادن سؤالکنندهها جلسات را طلبکارانه تمام میکردند. این دست دیپلماتها معمولاً با تکیه بر 2 حربه تخصصی بودن و محرمانه بودن مسائل دیپلماتیک سعی کردهاند مردم را از واقعیاتی که در پروسههای دیپلماسی میگذرد دور نگه دارند و با این دو حربه، پوشش حفاظتی برای خود و اقدامات خود بسازند.
حتی بخش بینالملل، دیپلماتهای وزارت امور خارجه را نسبت به مسائل بینالمللی مستضعف نگه میداشت، عموما یا در جلسات سیاسی شرکت نمیکردند یا اگر هم شرکت میکردند به بهانه تخصصی بودن مسائل بینالمللی، آنها را در جلسه مطرح نمیکردند. شناخت مردم نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و رزق و روزیشان و... بیشتر و نزدیکتر است اما نسبت به مسائل دیپلماتیک و روندهای دیپلماسی دور نگه داشته شدهاند و عملاً شناخت مردم نسبت به ابزار و شیوههای دیپلماسی محدود و عقبمانده شده است. استضعاف در قبال شناخت مکانیزمها و رویکردها و شیوههای دیپلماسی و کلاً حرفههای دیپلماتیک، نه تنها بین عموم مردم شایع است بلکه این استضعاف حتی در سطح نخبگان کشور نیز با تکیه این دیپلماتها بر 2 حربه تخصصی بودن و محرمانه بودن و محروم کردن آنها از اطلاعات دیپلماتیک، شیوع یافته است. بعد از موافقتنامه ژنو، سوءاستفاده از این استضعاف شناختی بسیار گسترده شد لذا بنده بهعنوان یک دیپلمات احساس وظیفه کردم بین مردم رفته و درحد بضاعتم اصول و شیوههای دیپلماسی را در چارچوب تجزیه و تحلیل موافقتنامه ژنو با مردم درمیان بگذارم. در طول یکسال اخیر از هر فرصتی که پیش آمد چه بهصورت همایش، چه به صورت سخنرانی، چه بهصورت مناظره، چه بهصورت مصاحبه، چه بهصورت مقاله و نامه سرگشاده، شیوههای دیپلماسی را با محوریت تحلیل موافقتنامه ژنو با قشرهای گوناگون مردم در سرتاسر ایران بدون توجه به اینکه آن تریبون مربوط به کدام گروه و جناح است در میان گذاشتم. در این اقدام هدفم، کمک به ارتقای سطح شناخت ملی و مردمی از اصول و روشهای دیپلماسی بوده است. هرچه شناخت و آگاهی ملی از دیپلماسی و شیوههای آن بالا رود، امکان اینکه ما دیپلماتها نقاط ضعف اقداماتمان را از چشم مردم و نظارت ملی دور نگه داریم، کمتر میشود. دوستان از بنده خواستند درباره صحبتهای اخیر وزیر امور خارجه در شورای روابط خارجی آمریکا اظهار نظر کنم و من این نوشته را در اختیار روزنامه «وطنامروز» قرار دادم.
در واقع آنچه در شورای روابط خارجی آمریکا اتفاق افتاد به لحاظ استانداردهای دیپلماتیک بهطور کاملاً واضح و روشن خلاف نرمهای دیپلماتیک است. شما در جهان هیچ وزیرخارجهای را پیدا نمیکنید که در یک اجلاس رسمی و علنی در برابر پرسش در قبال سیاست خارجی، به درد دل با حضار درباره تأثیرات آن امر خارجی در ایجاد مشکل در داخل برای خود و جناح داخلی خود بپردازد. اینکه چنین امر واضح و منکر دیپلماسی اتفاق میافتد و حتی توجیه هم میشود اساساً ناشی از همان استضعاف دیپلماتیک ملی است، این استضعاف دیپلماتیک بویژه بعد از انقلاب توسعه و تعمیق یافته است.
بعد از انقلاب، چون اصل بر روشهای انقلابی بوده لذا دیپلماسی بیشتر با انگ سازشکاری و نوعی ضد سمپاتی نسبت به آن مواجه بوده است. این نوع پاسخ آقای ظریف بهقدری دور از اصول اولیه دیپلماسی و شؤون دیپلماتیک است که حتی شخص سؤالکننده خود نیز در سؤالش به آن اذعان و تصریح میکند انتظار ندارد آقای ظریف از تأثیرات داخلی بگوید. به پرسش خانم هاله اسفندیاری توجه فرمایید: «دکتر ظریف! بسیار سپاسگزارم، آیا شکست در مذاکرات بر سیاست خارجی ایران تأثیر میگذارد؟ اگر بله، چطور؟ من از تأثیر این اتفاق بر سیاست داخلی صرف نظر میکنم زیرا میدانم این کار شما نیست، سپاسگزارم.» اما آقای ظریف بدون توجه به اینکه ایشان از موضع ملی یک کشور بهعنوان وزیر امور خارجه باید پاسخ بگوید، به درددل در برابر دشمن میپردازد و سفره دلش را باز میکند و میگوید شما دفعه پیش هم به ما توجه نکردید و جناح ما سقوط کرد و من بازنشسته شدم و حالا دوباره زنده شدهام و حضار خندیدند و... در فرصتهای متعددی آقای ظریف این اشتباه واضح را مرتکب شدهاند و مرتب به آمریکا و غرب با ویدئو و فیسبوک و... گوشزد کردهاند که در 10 سال پیش عدم توافق شما با ما منجر به سقوط ما شده و ایران از 200 سانتریفیوژ آن موقع امروز به 20 هزار سانتریفیوژ رسیده است، یعنی اگر آمریکا و غرب 10 سال پیش با این دوستان توافق میکردند، حالا دیگر ایران 20 هزار سانتریفیوژ نداشت؟ یعنی آقای ظریف هم معتقد است 20 هزار سانتریفیوژ ایران، تهدیدی بوده که بهدلیل سقوط آنها در ایران در طول 8 سال گذشته ساخته شده است؟! در حالی که ایشان نه بهعنوان عضو یک جناح بلکه بهعنوان نماینده کل نظام ایران باید همواره تصریح کند که این 20 هزار سانتریفیوژ دستاورد ملی ایرانیان است نه محصول سقوط یک جناح و روی کار آمدن یک جناح دیگر و اگر جناح آقای ظریف هم میماند باید بگوید باز ایران این 20 هزار سانتریفیوژ را میساخت! داشتن تکنولوژی صلحآمیز هستهای خواسته ملی ایرانیان است و آنچه این دولت میتواند انجام دهد همانطور که آقای رئیسجمهور تصریح کردند حداکثر شفافسازی است نه دست کشیدن از تکنولوژی صلحآمیز هستهای! حالا ممکن است گفته شود این پلتیک است که آقای ظریف بهکار میبرد تا آمریکاییها را وادار کند بهخاطر ماندن جناح آقای ظریف به ایران امتیاز دهند و هدف اصلی، امتیازگیری برای ایران است و طرح مسائل جناحی صرفاً یک پلتیک است.
در اینجا باید تصریح کنم اگر چنین هدفی هم مدنظر باشد، طرح آن در یک برنامه رسمی و در برابر رسانهها و دیدگان همه جهان تأثیرش در حریف معکوس خواهد بود و او چنین برداشت خواهد کرد که آنقدر دست ایران خالی شده و محتاج توافق است که وزیر امور خارجهاش در برابر چشم همه ایرانیان و همه جهانیان مانور جناحی میدهد! حالا فرض کنیم همین سؤال را از آقای جان کری بهعنوان وزیرخارجه آمریکا بکنیم، پاسخش چنین خواهد بود: «اگر مذاکرات شکست بخورد آمریکا گزینههای دیگر از جمله تشدید تحریمها و دیگر گزینههای روی میز را بررسی و متناسب با شرایط فعال خواهد کرد.»
حالا فرض کنیم فردی مثل جان کری وزیرخارجه ایران است، پاسخش به این سؤال چنین خواهد بود: «سیاست حفظ و توسعه تکنولوژی صلحآمیز هستهای توأم با شفافسازی و مذاکره، سیاست ثابت و اصولی جمهوری اسلامی ایران است و همانطور که آقای رئیسجمهور فرمودند مناقشه هستهای راهی جز مذاکره ندارد و ایران در هر شرایطی متناسب با مقتضیات آن شرایط، این سیاست اصولی خود را ادامه خواهد داد.» دیدیم که آقای ظریف بهعنوان وزیر امور خارجه ایران به این پرسش چه جوابی دادند اما حالا فرض کنیم ایشان بهعنوان وزیرخارجه آمریکا میخواستند به این پرسش جواب دهند، قاعدتاً چنین جواب میدادند: «اگر مذاکرات شکست بخورد این در صندوقهای رأی مردم اثر گذاشته و حزب ما در انتخابات شکست میخورد و نه تنها کنگره بلکه مجلس سنا نیز بهدست تندروهای جمهوریخواه میافتد و در نهایت در انتخابات ریاست جمهوری، ما دموکراتها شکست میخوریم و من بازنشسته میشوم!» مقام معظم رهبری برلزوم برگزاری یک دوره آشنایی با توانمندیهای نظامی تصریح فرمودند اما این شرایط نشان میدهد دوستان یک دوره آموزش ضمن خدمت درباره اصول و روشهای دیپلماسی نیز لازم دارند.
منبع: وطن امروز