به گزارش گروه فضای مجازی«خبرگزاری دانشجو»، «آن چه ما را نگران می کند ماهیت اشیاء نیست، بدخواهی است.»با این آغاز می خواهیم سخنی در باب انتخابات و رفتار سیاسی بگوییم. خواننده را دعوت به خواندن دوباره مطلع این مکتوب می کنیم. حال این نقل قول را فراخوان می دهیم به سپهر سیاست و انتخابات مجلس دهم و این دو پرسش اخلاقی را در می افکنیم: گروه های سیاسی چقدر نگران و مراقب بدخواهی خود هستند؟ آیا تنها متوجه بدخواهی رقیب نیستند؟
«استراتژی تخریب» به جای «استراتژی سازندگی» و «منطق سلبی» به جای «منطق ایجابی»، کار ناتوانان است. اما گاه لازم می آید تا «استراتژی تخریب» را تخریب و واسازی (deconstruction) نمود. با رفتن به مارپیچ (labyrinth) (۱) گفتار تمامیت خواهانه مخرب، به آسانی می توان بنای مارپیچ آن را فروریخت (۲).
سازندهبودن یک تفکر در ایجابی بودن آن است، نه در سلبی بودن. دوام قوام بخش (constitutive) و راستقامتانه یک اندیشه در آن بوده که حتی اگر سلبی با امری برخورد کرده است، اما از آن سو در مقام ایجاب، هم در پی دفاع و تبیین خویش برآمده و هم آلترناتیوساز یا بدیلانه بوده است. در نقد، باید آنچه که انکار می شود، بدیل و آلترناتیو آن نیز ارائه گردد. با این الزام، به جای استراتژی تخریب، «استراتژی سازندگی»، به جای «منطق سلب»، «منطق ایجاب» و به جای استراتژی «حذف» (exclusion) و تحدید (confinement) استراتژی جذب (inclusion) را باید پیشنهاد کرد.(۳)
«سیاست اخلاقی» ممکن و مطلوب است. سیاست اخلاقی به معنای قرار گرفتن سیاست در ذیل اخلاق است و اخلاق سیاسی عکس این معنا را دارد. بیش و پیش از اخلاق سیاسی، باید دلمشغول سیاست اخلاقی شد.
احمد فردید می گفت که «اگر مسجد مبارزه در آن نباشد، سجدهگاه نفس اماره است.» اصول گرایی نیز در غیاب اصول، سجدهگاه نفس اماره خواهد بود. اصولی که رهبر معظم انقلاب، جذب حداکثری و دفع حداقلی را نیز جزو آن عنوان فرموده و بر آن انگشت تأکید گذاشته اند؛ این گونه هم بال های نظام بزرگتر خواهد بود و هم آسمان آن وسیع تر. اصول گرایان نیز با پیروی از اصل رکین جذب حداکثری و طرد حداقلی و نیز اصل متین خلوص، تداعیگر و نویدبخش مجلسی مردمی و با حضور مؤثر همه نیروهای انقلابی و ارزشی اعم از همه جناح ها خواهند بود. البته در این جذب حداکثری و خلوص، ساکتین و عاملین فتنه و جریان انحراف جایی نخواهند داشت، گرچه در سپهر اجتماعی همواره و به درست با اینان مدارا می شود.
به یاد داریم که در انتخابات مجلس نهم، عده ای از پایان «مدارا» سخن گفتند. (سخنرانی حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در مشهد ۲۷/۵/۸۷ - پس از آن تخریب گسترده ای توسط کارگزاران و اصلاحات علیه دولت نهم صورت گرفت) مدارا، کلمه ای بس سترگ است. کاش به جای «پایان مدارا» از «پایان سازش» سخن می گفتند. مدارا آن چیزی است که به آشکاری در دامان اندیشه امام صادق(ع) یافت می شود. برخورد ایشان با تندروترین مخالفان خویش برخوردی از سر مدارا بود، نه از سر سازش. برخورد نظام نیز با برخی فعالان سیاسی سابق و فعلی، نه از سر سازش، که از سر مدارا و رأفت اسلامی است.
درس اصولگرایان از گذشته
کارل مارکس تئوری «مذهب علیه مذهب» را برای نابودی مذهب تجویز می کرد (به وسیله تفسیر مادی از مذهب). به همین طریق، «اصول علیه اصول» و «اصول گرا علیه اصول گرا» تحقق استراتژی اردوگاه دشمن خواهد بود برای نابودی اصول و اصول گرایی.
در انتخابات مجلس نهم، رقابتی میان اصولگرایان صورت گرفت، که اتحاد و خلوص به عنوان دو شعار رفیع را با تردیدهایی مواجه ساخت. اکنون با توجه به خطر روی کارآمدن جریانات منحرف از نظام، رقابت دورن گفتمانی میان اصول گرایان به سیاقی که در انتخابات مجلس نهم وجود داشت، حتی بیش از آن زمان مضر و مسموم است.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نیز بار دیگر رقابت نادرست اصول گرایان، سبب باختن قافیه در برابر رقیب شد. رقابتی که وجهه اصول گرایان را نیازمند بازسازی کرد؛ خصوصاٌ آن چه که در ائتلاف سه گانه رخ داد و جز دکتر حداد عادل، دیگر کاندیداها- به ویژه کاندیدایی که در نظرسنجی ها از اقبال کمتری برخوردار بود- حاضر به ائتلاف نشدند.
دایره را آنقدر تنگ نکنیم که نفس کشیدن را حتی برای خود به غایت دشوار سازیم. باید مراقب بود که خلوص و خالص سازی، تمامیت خواهی را به بار نیاورد و سبب آن نشود که پیش از رسیدن به قدرت، مجلس ششمی دیگر را تداعی کنیم. مجلس ششمی که اوج تمامیت خواهی بود. ترکیب هیأت رئیسه آن مجلس به خوبی مؤید این مدعاست. صندوق رأی تابوت تمامیت خواهی است، اما برخی اصلاح طلبان تندرو، بدان به چشمانی خیره نگاه می کنند. البته از این حیث، می توان برخی اصولگرایان را نیز مورد انتقاد قرار داد. آن چه اصوگرایان را در چشم مردم عزیز می کند، همانا پرهیز از تمامیت خواهی است. در کنار این نگرانی، باید مراقب بود تا جذب حداکثری به جذب نیروهای غیرانقلابی و مشکوک منجر نشود.
گروه های سیاسی خصوصاً اصول گرایان که پیش قراول نگاه دینی به سیاست هستند، باید آن گونه عمل کنند که مرضی رضای حق و مقتضی قضای الهی و مقتضای انقلاب اسلامی باشد. اصول گرایان نمی توانند آرای مردم را همانند محمد قوچانی دموکرات! آرای مردمی عوام، نادان و غیرمسئوول بخوانند (بعد از رأی آوردن دکتر احمدی نژاد در سال۸۴). بنابراین مفروض و اساس، راهبرد جبهه اصولگرایان، تمکین به رأی مردم و اطاعت از نایب ولی عصر (عج) بوده و خواهد بود. اراده عمومی که "هیچ چیز را یارای مقابله با آن نیست" تعیین می کند که چه کسانی نماینده آن خواهد بود.
قدرت، فرصت یا طعمه؟
رجعت به گذشته سیاسی درخشان و اخلاقی بزرگمردان سپهر سیاست در اینجا گفتنی است تا اصول گرایان از الگوهای خویش باری دیگر درس بگیرند و بیاموزند. محض نمونه، در سال ۱۳۶۸ وقتی حضرت آیت الله خامنه ای برای ریاست جمهوری کاملاً بی میل بود، تنها با حکم امام خمینی(ره) به واجب عینی بودن کاندیداتوری بود، که ایشان پا در صحنه نهادند.
قدرت در نزد رهبران جمهوری اسلامی، یک «فرصت» است، نه یک «طعمه». این انعکاس همان مشی و طریقت امام علی(ع) در حکومت داری و رفتار سیاسی است. استعاره «امانت» -که رهبر معظم انقلاب برای توصیف آرای مردم آن را بیان کرد- استعاره ای است که به خوبی ماهیت قدرت را در نگاه اسلامی به رخ می کشد. از اینرو، نیروهای سیاسی در دامان جمهوری اسلامی، علی الخصوص آنان که مردم توقع دینداری و تقوای بیشتری از آنها دارند، باید همواره پای بندی به امانت را نشان دهند؛ امانتی که از جانب خدا و مردم به نمایندگان داده می شود، یک امانت جمعی است که نمی توان برای تصاحب آن دست به تخریب، رفتارهای اشرافی، تبلیغات لوکس و لیبرالی، انتشار روزنامه های زنجیره ای و... زد. این امانت، اتحاد می طلبد نه افتراق. این امانت علاوه بر خدا و مردم، یک سرچشمه مظلوم دیگر دارد و آن خون شهیدان و رنج مجاهدان است. امید که پاسداران این خون، امانت گیرندگان آن باشند و شاهد مجلسی ارزشی و ارزشمند باشیم.
نشان دادن امانت داری، همچنان که غاطبه اصولگرایان در نشان دادن آن توفیق داشته اند، مهمترین رمز رضای مردم و در پی آن پیروزی مجدد در انتخابات مجلس است. رفتار آنها خصوصاٌ در ایام پایانی مجلس، بیش از هر زمانی مورد دقت مردم قرار دارد. امانت داری که از الزامات آن، وفای به عهد است، می طلبد که اصول گرایان به شعارها و عهد و وعده خود مبنی بر اتحاد پای بند باشند و این اتحادطلبی منوط و محدود به برگزاری همایش و گعده و وعده نباشد تا نگذارند آن بشود که در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ رخ داد. وفای به عهد، از مهمترین خصایل فرد امانت دار است که مردم بصیر و هشیار ایران به نیکی بدان واقف هستند. از دیگر سو، اصول گرایان می بایستی طعنه ها و کنایه های نیروهای مخرب مبنی بر نمایشی بودن یا بوق و کرناییخواندن همایش همگرایی اصولگرایان را نصب العین داشته باشند و عکس این ادعاها را ثابت کنند.
پی نوشت:
۱- در یونان باستان، لابرینت (مارپیچ) به ساختمانی گفته می شد که فرد پس از ورود به آن دیگر نمی توانست راه خروج را بیابد و تنها افراد معدودی موفق به این کار می شده اند. درباب تمامیت خواهی از عنوان مارپیچ استفاده کردیم، تا به هزار تو بودن و پیچیدگی تمامیت خواهی و نیز دربسته بودن آن اشاره شود.
۲- شالوده شکنی به عنوان یک شیوه تفسیر به درون مارپیچ متن رفته و سعی دارد تا سنگ لقی [نخ تسبیح] -که مبین غیر منطقی بودن متن است- را یافته و با بیرون کشیدن آن کل بنای متن را فررویزد (برگر، آرتور، نقد فرهنگی، ترجمه حمیرا مشیرزاده، تهران، نشر باز،۱۳۷۹: ص۳۱).
۳- نقاشی در روستایی به هر دری که می زد کسی حاضر نمی شد تابلوهای او را بخرد. روزی اطلاعیه ای بر ورودی منزل خود نصب کرد که هر کسی بتواند از تابلوهای او ایراد بگیرد و بتواند آن ایراد را مرتفع کند (یا حداقل پیشنهادی برای رفع ایراد بدهد) برای همیشه از نقاشی چشم پوشی خواهد کرد. اما کسی حاضر نمی شود این دعوت را بپذیرد، چون در صورت پذیرش، باید علاوه بر نشان دادن ایرادات، دست کم اگر آن ایرادات را مرتفع نمی ساخت، اما پیشنهاد بدیلی را برای بهبود نقاشی ها ارائه می داد. از آن روز فروش تابلوهای نقاش رونق گرفت و دیگر کسی از کارهای او عیب جویی نکرد.
منبع: فرهنگ نیوز