به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، حضور بانویی به اسم "ام کلثوم" در کاروان حسینی امری قطعی و روشن است، اما مورخان درباره اینکه آیا "ام کلثوم" حاضر در صحنه کربلا دختر امام علی(ع) است یا یکی از بانوان حرم ایشان حرف و حدیث بسیاری دارند.استناد تاریخی و گزارش های زیادی درباره حضور امکلثوم (دختر امام علی علیه السلام) در کربلا، در دست نیست. فقط نام وی چند بار در واقعه کربلا یاد شده و مورخان نخستین از تفصیل درباره حضور وی در عاشورا کمتر سخن گفتهاند.
"ابوحنیفه دینوری" از همراهی دو خواهر امام حسین؛ زینب(س) و امکلثوم (س) در حرکتش به سمت کوفه خبر میدهد. بنا به نقل ابناعثم، بعد از شعری که امام حسین(ع) خواند و تلویحاً به مرگ خود اشاره کرد (یا دهر اف لک من خلیل...) حضرت زینب(س) و پس از او امکلثوم(س) بیتابی کردند و امام ایشان را دلداری داد.
"خوارزمی" میگوید: «امام سجاد(ع) میخواست با حال بیماری به کمک پدر رود که امکلثوم مانع شد» وی همچنین میگوید: «پس از شهادت امام حسین(ع) امکلثوم شروع به گریه و زاری کرد» اما شبیه این مطلب در لهوف به حضرت زینب(س) نسبت داده شده است.
"ابن شهر آشوب" میگوید: «هنگام غارت خیمهها و هنگام کشیدن گوشواره امکلثوم، گوش او پاره شد.» بنا به نقل "سید ابن طاووس" و نویسندگان بعد از وی، امکلثوم پس از خواهرش زینب(س) در کوفه سخنرانی کرد. این خطبه را مورخان و مقتل نویسان متقدم نیاوده اند.
"ابوالفرج اصفهانی" نام امکلثوم(س) را در کنار حضرت زینب(س) در ردیف اسیرانی که به شام وارد شدند، ذکر میکند. اما این خبر منحصر به لهوف است که امکلثوم(س) از شمر خواست سرها را جلوتر ببرد تا مردم به دیدن سرها مشغول شوند و به زنان نگاه نکنند.
اینها تمامی گزارشهایی است که نام امکلثوم(س) را در کربلا نشان میدهد. حتی اگر برخی از این روایات با نقد یا تردید روبه رو شود، اصل حضور وی را نمیتوان انکار کرد. بخصوص که در بعضی از آنها نام وی درکنار حضرت زینب(س) آمده است.
اما از آنجایی که در مروج الذهب3/63 نقل شده است که در میان دختران حضرت علی(ع) دو دختر به نام زینب و دو دختر به نام ام کلثوم بوده است و "محمد بن طلحه" نیز بنابر نقل" قمقام زخّار" 525 بر آن است که امام علی(ع) دارای دو دختر به نام ام کلثوم بود است، هنوز هستند افرادی که در خصوص حضور این بانو در صحنه کربلا جای شک و تردید ایجاد کنند.
بنابر اسناد و گزارش های تاریخ نگاران استناد ما در این مقاله بر حضور "ام کلثوم دختر امام علی(ع)" در واقعه عاشورا است؛ آنجا که ابن نمای حلی(م645ق) می نگارد: «خطبتْ أم کلثوم بنت علی(ع) من وراء کلة و قد غلب علیها البکاء؛ فقالت: یا أهل الکوفة، سوءة ما لکم خذلتم حسینا و قتلتموه و سبیتم نساؤه ... » (ام کلثوم دختر امام علی(ع) از پشت پرده هودج با گریه چنین خطبه خواند: ای اهل کوفه، بدا به حال شما! چرا حسین را کوچک شمردید و او را کشتید و زنانش را به اسارت گرفتید؟!) خطبه بالا را سید بن طاووس(م664ق(نیز از زبان ام کلثوم نقل کرده است.
ابن اعثم(م314ق) می نویسد: «... و أقبل الشمر بن ذیالجوشن ـ لعنه اللّه ـ حتی وقف قریبا من خیمة النساء فقال لقومه: ادخلوا فاسلبوا بزیّهن. قال: فدخل القوم فأخذوا کل ما کان فی الخیمة حتی افضوا إلی قرط کان فی أذن أم کلثوم ـ رضی الله عنها ـ فأخذوه و خرموا أذنها؛..» (شمر بن ذی الجوشن ـ لعنه اللّه ـ آمد و نزدیک خیمه زنان ایستاد و به لشکرش گفت: داخل شوید و زینتهای آنان را بگیرید. آنها نیز وارد شدند و هر چه در خیمه بود گرفتند حتی گوشواره ام کلثوم را کشیدند و گوشش را پاره کردند!) و -همین مضمون را ابن شهر آشوب(م588ق) هم آورده است.
حال سؤال اینجاست که چرا تاریخ از نقش آفرینی این بانوی بزرگ که همه مورخان بر انیکه ایشان زنی با فصاحت و بلیغ و سخنور بوده و در مدت اسارت پیوسته با سخنانش ستم حکام را افشاء می کرد، کوتاهی و غفلت کرده است؟ جواب این سؤال را می توان اینگونه داد که، تک تک افرادی که در حادثه عاشورا شرکت داشته اند رسالتی داشته و نقشی را ایفا کرده اند اما میزان وعمق رسالت آنها با یکدیگر فرق می کند.
مثلاً در مجلس یزید غیر از حضرت زینب سلام الله علیها حضرت سجاد علیه السلام نیز سخنرانی کرده اند اما به اندازه ای که درباره حضرت زینب (س) سخن گفته می شود درباره ایشان صحبتی به میان نمی آید وعلت این امر آن است که حضرت زینب (س) نقش چشمگیرتر و وسیعتری در این زمینه داشته اند و مدیریت در شرائط بحرانی واقعه بدست حضرت زینب (س) بوده است.
و بخاطر همین در سوگواری ها وعزاداری ها بیشتر از ایشان سخن به میان می آید و با مراجعه به تاریخ کربلا می بینیم که غیر از حضرت زینب (س) حضرت ام کلثوم وفاطمه دختر امام حسین(ع) اسیران آزادی بخشی بودند که نقش بزرگی در این واقعه ایفا کرده و ذهنیت مردم را از اسیران جنگی متحول ساختند.
البته غیر از این مسأله عاملی که باعث می شود از ایشان سخنی به میان نیاید یا کمتر از ایشان صحبت شود، کم اطلاعی بعضی از مبلغین از جریانات عاشورا و تکیه بر مرثیه ها و سخنرانی های تکراری وعدم توجه به پویایی واقعه عاشورا است که باید به این مسئله توجه شده و مبلغینی که رسالت عظیم رساندن پیام عاشورا را به مردم دارند احساس مسئولیت بیشتری در این زمینه کنند و مطلب نو و درس های تازه ای از واقعه آموزنده عاشورا بیرون کشند.
از حضرت ام کلثوم(س) خطبه ای در کوفه نقل شده است که مورخان با این کیفیت از آن یاد کرده اند: ایشان در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از پشت پرده این خطبه رسا را ایراد کرد: « یا اَهلَ الکوفةِ! سُوئةً لَکم مَالکم خَذلتُم حُسیناً وَقَتلتمُوُه وانتهَبتُم أموالَهُ وَوَرِثتُموُه وَسَببتُم نِسائهُ وَبَکیتُمُوهُ فتُبّاً لکم وسُحقاً وَیلکم أتدرُونَ أی دواهٍ دَهتکم وأی وِزرٍ عَلی ظُهُورِکمُ حَملتُم وأی دِماءٍ سَفکتُمُوها وَأی کریمةٍ أصبتُمُوها وأی صِبِیةٍ سَلبتمُوها وأی أموالٍ انتهَبتُمُوها قَتَلتُم خَیرَ رِجالاتٍ بَعَد النبی صلی الله علیه و آله وَنزعتِ الرّحمةُ مِن قُلُوبِکم الا أنّ حِزبَ اللّه هُمُ الفائِزُونَ وَحِزبَ الشّیطانِ هُمُ الخاسِرُونَ.» « ای کوفیان! سیمایتان زشت و ناپسند باد! که حسین(ع) را در میدان جنگ در دست دشمن تنها گذاشتید و او را کشتید. ( و به همین هم بسنده نکردید) و اموال او را به یغما بردید! گویی که آن اموال از طریق ارث به شما رسیده است! پردگیان حرم او را اسیر کردید و آنان را مورد شکنجه و آزار قرار دادید. نابود گردید! آیا می دانید چه وزر و وبالی را به گردن گرفتید؟! و چه گناه گرانباری را بر دوش خود نهادید؟! و چه خون های(پاک و مقدسی را بر روی زمین) ریختید؟! و چه بانوان گرانقدری را( در سوگ جگرگوشگان خود) داغدار کردید؟! و چه دخترانی را غارت نمودید؟1 و چه اموالی را ( از خاندان رسالت و امامت) به تاراج بردید؟ مردانی را – که بعد از رسول خدا(ص) از بهترین ها بودند،از دم تیغ گذراندید! گویی عاطفه و احساس مهربانی از دل های شما ریشه کن شد! آگاه باشید که حزب خدا پیروز و حزب شیطان( شکست خورده) و زیانکارند.»
آنگاه این ابیات را بر زبان جاری کرد:
قَتلْتُم أخی فویلٌ لأُمّکم * سَتُجزَونَ ناراً حرُّها یتَوقَّدُ
برادر مرا به زاری کشتید، مادرتان به عزایتان بنشیند؛ کیفر شما آتش شعله ور و برافروخته دوزخ است
سَفکتُم دِماءً حَرَّمَ اللّه سَفکها * وَحَرَّمَها القُرآنُ ثُمّ مُحمّدٌ
خون های پاکی را به زمین ریختید که خداوند برای آنها حرمت قائل بود و نیز قرآن کریم و رسول خدا
ألا فَابشِرُوا بِالنّارِ إنّکمُ غَداً * لَفی سَقَرٍ حَقّاً یقیناً تُخَلَّدُوا
هان! که شما را به آتش دوزخ بشارت می دهم که شما فردا بدون تردید در ژرفای جهنم به عذاب ابدی گرفتار خواهید بود
وَإنّی لأبکی فی حَیاتی علی أخی * عَلی خَیرِ مَن بَعَد النّبی سَیولَدُ
من، پیش از مرگ و در زمان حیات خود بر مظلومیت برادرم می گریم، بر کسی که بعد از رسول خدا از بهترین ها بود( آنهم گریستنی)
بِدَمعٍ غَریزٍ مُستهلٍّ مُکفکفٍ * علَی الخَدِّ منّی دائماً لَیس یحمدُ
با قطرات اشک فراوان که مدام بر صفحه صورتم می غلطد و هرگز خشک نگردد
راوی گوید: در این هنگام صدای گریه و ناله از مردم برخاست، زنها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره ها خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد وا ویلا، وا ثبورا بلند نمودند، مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند، هیچ موقعی دیده نشد که مردم بیش از آن روز گریه کنند.
منابع:
نظری منفرد، علی، قصه کربلا بضمیمه قصه انتقام
خصائص الصدیقة الزهراء علیهاالسلام : معرّفی مقام شامخ حضرت فاطمه علیهاالسلام ، ص314.25. رمز المصیبه فی مقتل من قال انا قتیل العبرة: ج3، ص378.
شهر سؤال - مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی
پایگاه اطلاع رسانی حوزها
منبع: طنین یاس