به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری انشجو»، کوفه در سال 15 ه.ق به پیشنهاد سعد بن ابی وقاص سردار و فرمانده مسلمانان در جنگ با ایرانیان و به دستور خلیفه دوم در نزدیکی مرزهای ایران با اهداف نظامی بنا شد.
بعد از استقرار دولت نوپای امیرالمؤمنین سلام الله علیه در آن و با وقوع جنگ های سه گانه جمل، صفین و نهروان این شهر برای همیشه وارد تاریخ و فرهنگ شیعیان شد. بعد از شهادت امیرالمؤمنین سلام الله علیه کوشش های امام حسن مجتبی علیه السلام برای جنگ و به انقیاد در آوردن معاویه در ظرف این شهر و با مردم آن بود که به سرانجام نرسیده و با جنگ روانی و دسیسه های که معاویه انجام داد، سپاه مضمحل شد. در جریان قیام امام حسین علیه السلام نیز این شهر آمادگی خود را برای همراهی با امام اعلام کرد که در نهایت به پیمان شکنی و جنگ با آن حضرت و شهادت ایشان منجر شد. در قیام های توابین، مختارثقفی، زید بن علی رحمه الله علیه و همچنین سایر قیام های علویان از شاخه ی بنی الحسن، کوفه همواره مرکز تحرک و خیزش شیعیان بوده است.
پس در حقیقت کوفه یکی از مهمترین مکان هایی بود که همواره ظرف اجرایی شدن ایده های سیاسی تشیع را فراهم می ساخته است. این ظرفیت با تحلیل های یکسانی روبه رو نشده است. بلکه مدح و ذم های فراوانی از سوی شخصیت های مختلف خطاب به آن بیان شده است. خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در مسجد کوفه، بسیار دقیق و همراه با تحلیل روانشناسی مردم کوفه است:
«ای مردمان کوفه! ای مردمان دغل پیشه و فریبکار و بی حمیت و حیله گر! اشکانتان خشک نشود و ناله هایتان پایان نپذیرد! براستی حکایت شما حکایت زنی است که رشته های خود را محکم بافته بود و پس باز می کرد، شما سوگندتان را دستاویز فساد قرار دادید! شما چه دارید جز لاف زدن و دشمنی و دروغ! و همچون کنیزان چاپلوس و دشمنان سخن چین! یا همانند سبزه وگیاهی که برفراز سرگین روید و یا همچون نقره ای که روی قبر را بدان اندود کرده باشند که ظاهری زیبا و فریبنده و باطنی بد بو گندیده دارد ... »[1]
اما همواره نباید نسبت به کوفه دیدگاه منفی داشت و باید اذعان نمود که در بعضی از موارد کوفیان نقش تأثیرگذار خود را شناخته و به آن عمل می کردند. نمونه ی آن در جنگ جمل است که حضرت با یاری لشگر کوفه بر سپاه جمل پیروز شد و بعد از ورود به شهر کوفه آنان را مورد خطاب قرار داده و فرمودند:
«ای کوفه چقدر هوای تو پاک است؛ مؤمنان به سوی تو می آیند و فاجران هم از ماندن در تو غضبناک می شوند.»[2]
از این رو باید مذمت هایی که نسبت به این شهر در متن تاریخ وجود دارد ناظر به قشر فرصت طلب، ملون و متغیر جامعه کوفه دانست.
حال سؤالی که دیدبان به دنبال یافتن پاسخ آن در این تحلیل می باشد این است که: چرا این شهر و مردمان آن رفتارهای متناقضی را از خود بروز داده و قول و فعلشان در صحنه های مختلف تاریخ صدر اسلام با یکدیگر هماهنگ نبوده است؟ به نظر می رسد جواب این سؤال را باید در گونه شناسی جامعه کوفه جست و جو نمود.
1- چرا کوفه؟
ابتدا باید به این سؤال پاسخ دهیم که چرا امام علی (ع) کوفه را برای اهداف و حکومت خود انتخاب نمودند؟ انتخاب کوفه به عنوان پایتخت جهان اسلام در زمان خلافت امام علی علیه السلام، این شهر را برای همیشه وارد تاریخ اسلام و تاریخ تشیع کرد. کوفه در این دوران به اوج قدرت و شهرت خود. اما علت انتخاب کوفه از سوی امام علی علیه السلام را در نکته های زیر می توان جستجو کرد:
* کوفه در مقایسه با مدینه از جمعیت بیشتری برخوردار بود و این جمعیت می توانست در لشکرکشی های امام نقش فراوانی را ایفا نماید.
* از جهت امکانات طبیعی و اقتصادی نیز عراق در مقایسه با حجاز و مدینه موقعیتی ممتاز داشت.
* امام علی علیه السلام با توجه به بافت قبیله ای عراق از حمایت قبایل یمنی و موالی برخوردار بود. که حضور گسترده کوفیان در مقایسه با اهالی مدینه در سپاه امام در جنگ جمل، نخستین تجلی این حمایت بود.[3]
به نظر می رسد یکی از مهمترین دلایل انتخاب شهر کوفه به عنوان پایتخت جهان اسلام از طرف امیرالمومنین سلام الله علیه، استفاده از قوای نظامی این شهر در مواجهه با معاویه بود.
2- گونه شناسی جامعه کوفه
الف) جریان های اجتماعی
جامعه کوفه مانند سایر شهرهای جهان اسلام از قبیله ای واحد تشکیل نشده بود و از همه نقاط جهان اسلام قبایلی در این شهر سکنی گزیدند. قبایل از یمن، شام، نجد و یمامه در شهر مستقر بودند که هرکدام توسط بزرگ قبیله اداره می شدند.
در بدو تأسیس کوفه اولین ساکنان آن را قبایل نزاری و یمنی تشکیل می دادند؛ امّا به مرور زمان و گسترش فتوحات، سایر قبایل و عناصر غیر عرب که شامل موالی (اسیران جنگی، روستائیان و کشاورزان، پیشه وران و صنعت گران، تازه مسلمانان)، حمراء دیلم، اسواران،[4] سیابجه[5]می شدند به ترکیب جمعیتی شهر اضافه گشتند.[6] جمعیت کوفه در سال های اول تأسیس بالغ بر 24هزار نفر و در سال60 قمری در حدود 140هزار نفر تخمین زده می شود.[7] و این در حالی است که جناب مسلم بن عقیل در نامه خویش به امام حسین(ع) تعداد بیعت کنندگان را بیست هزار تن دانست[8].
بافت نظامی شهر باعث شد تا از هر قبیله و نژادی در این شهر ساکن باشند. این شهر سرزمینی بود که شغل اصلی مردم آن جنگاوری و جهاد بود. یعنی غنایم جنگی زندگی و معاش اکثر آنان را تأمین می کرد. این وضعیت نتایج فرهنگی ـ اجتماعی فراوانی نظیر محافظه کاری، فرصت طلبی و دنیاطلبی را در درون خود پرورش می داد، به طوری که ابن زیاد نیز توانست با وعده پول و مال لشگر مسلم بن عقیل را پراکنده سازد. برای درک بهتر مطلب و مشخص شدن گونه های مختلف گروه های اجتماعی در جامعه کوفه، می توان به سپاه مردم کوفه در جنگ بین امام حسن علیه السلام و معاویه اشاره داشت و آن را مورد بررسی و واکاوی قرار داد. شیخ مفید رحمه الله علیه در تحلیلی درباره اصحاب امام حسن علیه السلام مردم را به چند دسته تقسیم می کند:
1. گروه اول شیعیان امام علی علیه السلام بودند.
2. گروه دوم خوارج که درصدد مبارزه با معاویه بودند و چون مجتبی علیه السلام قصد جنگ با معاویه را داشت گرد او جمع شده بودند.
3. گروه سوم طمعکارانی که به دنبال غنائم جنگی بودند.
4. گروه چهارم کسانی که عوام بودند و نمی دانستند چه می کنند.
5. گروه پنجم آنها که به انگیزه ی عصبیت قبیلگی و بدون توجه به دین، تنها تابع رؤسای خود بودند.[9]
نگاهی به گونه های مختلف سپاه امام حسن علیه السلام می تواند گواهی باشد بر تعدد و تلون گروه های مختلف مردم ساکن در کوفه و مدیریت نفس گیر آن. این نکته را نیز نباید از یاد برد که در این میان گروه سوم تعدادشان بیش از همه بود. عراق منطقه ای بود که مرکز فتوحات شرق به حساب می آمد و در تمامی نبردها، غنایم زیادی نصیب آن می گردید. علاوه بر آن وفور ایرانیان تازه مسلمان شده را نیز نباید از یاد برد که معمولا در جنگ ها پیاده نظام لشگرها بودند.
ب) جریان های فکری ـ فرهنگی
در این شهر دو دسته از شیعیان ساکن بودند. شیعیان سیاسی و شیعیان اعتقادی. شیعیان اعتقادی که در بین قبایل پراکنده بودند. قبایلی که شیعیان در آن اکثریت داشتند معمولا در بیابان های اطراف کوفه زندگی می کردند. مختارثقفی نیز در جریان قیام امام حسین علیه السلام تلاش نمود تا از نیروی قبایلی که شیعیان در آن اکثریت دارند و در اطراف کوفه ساکن هستند استفاده نماید که با شهادت مسلم بن عقیل در کوفه و درهم شکستن قیام او در کوفه، این تلاش ثمر نداد.
شیعیان اعتقادی؛[10] تنها بخش کوچکی از مردم کوفه را تشکیل می دادند. در زمان بیعت با امام علی(ع) ایشان تنها پنجاه نفر شیعه اعتقادی داشتند.[11] در زمان قیام امام حسین(ع) نیز بسیاری از همین شیعیان در دوران معاویه دستگیر شده و یا به شهادت رسیده بودند و از زمان امام صادق(ع) بود که به تدریج شیعیان اعتقادی در این شهر رو به گسترش نهادند. سایر افراد جزء شیعیان سیاسی ایشان به حساب می آمدند و این در حالی بود که حتی در زمان امام صادق(ع) بخشی از مردم کوفه پیرو فرقه های اهل سنت به شمار می رفتند.[12] حتی برخی از آنان یهودیان و مسیحیانی بودند که در ناحیه کوفه اسکان داده شده بودند.[13] در کوفه تنها شیعیان ساکن نبودند بلکه امویان و طرفداران آنها و خوارج همچنین عثمایان نیز بودند. اما تعداد عثمانی ها در شهر کوفه نسبت به شهر بصره کمتر بوده. استاد جعفریان معتقد است که تنها یک چهارم جمعیت کوفه شیعه بودند.[14]
وجود گرایش های متعدد اعتقادی در یک شهر باعث به وجود آمدن فضای شکننده ای می شود که هیچ یک از گروه ها توان به دست گیری قدرت را حتی برای زمان کوتاه نخواهند داشت. مختار ثقفی هر چند توانست بر کوفه مستقر شود اما دیری نپایید که سرنگون شد. هرچند کوفیان مسلمان شده بودند؛ امّا مواردی چند که نشانه های سنت جاهلی در بین آن ها بود، باعث اختلاف در بین آن ها می شد. برتری طلبی قبیله ای، قدرت طلبی رؤسا، احساس برتری عرب ها نسبت به موالی از نمونه های آن به شمار می رود.[15] بدیهی است که گرایش های مختلف اعتقادی نظیر: شیعه، عثمانی، خوارج، اموی و ... اوضاع را از نظر سیاسی حساس و اشتعال آور نموده و همواره بر طبل اعتراض می کوبد.
مردم کوفه در اعتقادات خود راه درست را انتخاب کرده بودند اما در هنگام عمل همواره دچار نوعی تعلل، محافظه کاری و مصلحت اندیشی می شدند که همین خصوصیات باعث می شدد تا آنان لحظات حساس را تشخیص نداده و باعث شکست قیام ها شوند؛ چرا که همراهی مردم یکی از مهمترین مؤلفه های پیروزی یک قیام است.
ج) جریان های سیاسی
محقق ارجمند استاد جعفریان معتقد است در روحیه و منش سیاسی مردم کوفه نوعی غرور و زیاده خواهی همواره وجود داشته که ناشی از سابقه و هویت تاریخی این شهر بوده است. ایشان در این باره معتقدند که:
«اصولا مردم عراق روحیه ی خود را در برخورد با حکام در طول صد سال نشان دادند. غروری که این مردم در طی سال های فتح ایران به دست آورده بودند، سبب شده بود تا بر مدینه پیامبر مسلط باشند و هرگاه عزل حاکمی را می خواستند، حتی عمر را بر آن می داشتند تا حاکم مورد نظر را خلع کند. از این رو چهره هایی که اهل حیله و نیرنگ نبودند، مغلوب به نظر می آمدند. عمار بن یاسر به عنوان یک انسان پاک و سعد بن ابی وقاص به عنوان یک شخصیت غیرسیاسی نتوانستند در کوفه دوام بیاورند. اما مغیره بن شعبه به عنوان یک فاجر قدرتمند ( آن چنان که عمر او را توصیف کرد) توانست تا مدت ها بر کوفه حکم براند.»[16]
بررسی دیدگاه خلفای قبل نیز نشانگر دوگانگی رفتار کوفیان می باشد. به عنوان نمونه عمر درباره مردم کوفه می گوید:
«از شما مردم کوفه چه کشیدم! اگر مسلمان متقی را بر شما فرمانروایی دهم، می گویید ضعیف است و اگر گناهکاری را حکومت دهم، می گویید فاسق است».[17]
امام علی(ع) نیز از یک سو می فرمایند:
«من شما را از میان همه شهرها برگزیده ام و بر آن هستم که در میان شما فرود آیم زیرا از مودّت و محبّت شما نسبت به خود که به خاطر خدا و پیامبر است، اطلاع دارم.»[18]
و از سویی دیگر می فرمایند:
«بدن های شما در کنار هم، اما افکار و خواسته های شما پراکنده است. سخنان ادعایی شما سنگ های سخت را می شکند؛ ولی رفتار سست شما دشمنان را امیدوار می سازد...»[19]
از این رو روحیه مردم کوفه را امام علی علیه السلام در جملاتی رسا بیان می کند:
«ای مردم کوفه! من شما را با مواعظ قرآن مورد سرزنش قرار دادم، اما سودی نبخشید. با چوبدستی شما را تأدیب کردم اما شما مستقیم نشدید. به وسیله شلاق که با آن حدود را اجرا می کنند شما را مورد ضرب و شتم قرار دادم، باز هم رعایت نکردید. تنها چیزی که می تواند شما را اصلاح کند، شمشیر است، اما من برای اصلاح شما خود را به افساد نمی اندازم.»[20]
در واقع این گروه از کوفیان می باشند که امام علی(ع) درباره آنان می فرمایند:
«اى کوفیان! گرفتارى من با شما در دو سه چیز خلاصه مىشود: کرهایى صاحبگوش، لالهایى زباندراز و کورانى که چشم دارند. نه در برخوردها آزادگى و صداقتتان هست و نه در هنگامه گرفتارى برادرانى مورد اعتمادید.»[21]
علل نافرمانی مردم کوفه از حاکمان دیندار را می توان در موارد زیر جست و جو نمود:
1. حضور صحابه، سرشناسان و دلاوران عرب در کوفه، موقعیت جغرافیایی، گرایش مردم کوفه به ائمه(ع) و به خصوص بی توجهی مردم مکه و مدینه نسبت به اهل بیت(ع) باعث شده بود که ائمه(ع) به این منطقه حتی نسبت به شیعیان سیاسی خویش توجه خاصّی نشان دهند. خاصّه این که یمنی های ساکن کوفه برخلاف مردم مکه به علت این که توسط حضرت علی(ع) با اسلام آَشنا شده بودند، جزء دوستداران ایشان به شمار می رفتند. فرمایش امام سجاد(ع) که: «در مکه و مدینه بیست مرد نیست که ما اهل بیت را دوست داشته باشد.»[22] دلیل این توجه را با وجود همه کاستی های موجود در مردم کوفه آشکار می سازد.
2. وجود صحابه و تابعین بنام و ائمه معصومین(ع) در کوفه باعث ایجاد نوعی روشن بینی و ژرف نگری در کوفیان شده بود. لذا برخلاف سایر شهرها که نمونه بارز آن شام می باشد، از تقلید کورکورانه دوری کرده و به راحتی تن به اطاعت از حاکمان نمی دادند.[23] این مسأله از سویی به عنوان یک نکته مثبت به شمار می رود و از سویی دیگر در جایی که عدم معرفت نسبت به ائمه(ع) باعث نافرمانی آن ها می شد، نقطه منفی است. لذا افراط و تفریط هایی را از سوی افرادی چون خوارج و فرصت طلبان شاهد هستیم.
3. وجود قبایل و طوایف مختلف با دیدگاه های گوناگون، در حالی که به فرموده امام علی(ع) در زمان بیعت، اسلام آنان با اسلام حقیقی فاصله داشته و دنیا طلبی جای آن را گرفته است؛[24]یکی دیگر از عوامل ناهماهنگی در تصمیمات به شمار می رود.
نتیجه گیری
سؤالی که در ابتدای تحلیل مطرح شده بود آن بود که چرا جامعه کوفه در تاریخ صدر اسلام در مواقع مختلف سرنوشت ساز، عکس العمل های متفاوتی از خود نشان داده و قول و فعلشان با همدیگر منطبق نبوده است. در جواب این سؤال گفتیم باید به گونه شناسی جامعه کوفه بپردازیم.
با مروری بر گونه های مختلف و متعدد و گاه متضاد فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مردم کوفه می توان به این نتیجه رسید که کوفه شهری یک دست چه از نظر اعتقادی، سیاسی و حتی اجتماعی نبود. این بسترها زمینه را برای بروز انواع شکاف ها و اعتراض های سیاسی و اجتماعی فراهم می ساخت.
تنوع گونه ها در زمینه های مختلف باعث می شد تا رهبری این جامعه به شدت سخت و طاقت فرسا بوده و رهبر دیندار در مضیقه ابزار مدیریت قرار بگیرد. برای نمونه تلاش های امام علی علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام در زمینه متحد ساختن آنان در جنگ با معاویه ثمر نداد.
به عبارت دیگر باید گفت آنچه که از کوفه و جامعه ی آن در تاریخ به جا مانده تنها ابعاد مختلف و اضلاع متعدد از یک منشور بود که هر کدام رنگ خود را داشتند.
[1] - محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، ج 45 ، بیروت: مؤسسةالوفاء 1404 ق. صص 108- 109
[2] - ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قاهره: بی نا، 1960م. ص152.
[3] - گروه مؤلفان، تاریخ تشیع، قم: انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389. ص47.
5- اسواران در اصل سپاهی غیر ایرانی بودند که یزدگرد آنان را از بین اهالی سند فراهم آورده بود و بعد سپاهیانی از ایرانیان نیز به آنان پیوسته بودند.
6- از اهالی سوماترا که از طریق خلیج فارس به این منطقه کوچ نموده بودند.
7- محمد حسین رجبی (دوانی)؛ کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، تهران، دانشگاه امام حسین(ع)، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1378، صص 144-127.
8- ابراهیم پاشا؛ نهضت کوفه از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، تهران، آتیه، 1378. صص77-74.
9- ابومحمد احمد بن اعثم الکوفی؛ الفتوح، هند: بی نا، 1393 ق. ج 5، ص 77.
[9] - مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم: المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413 ق. ج 2، ص 10/ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، بیروت: دارالاضواء، 1412 ق. ج 4 ص 32.
[10] - کسانی که ائمه(ع) را به عنوان امام و جانشین پیامبر(ص) قبول داشتند.
[11] - محمد حسین رجبی (دوانی)؛ پیشین، ص 470.
[12] - همان، صص477-464.
[13] - باقر شریف القرشى؛ حیاة الامام الحسین بن على(ع)، قم، دارالکتب العلمیة،1397 ق، ج 2، صص 444- 432.
[14] - رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، قم: انصاریان، 1378. ص192.
[15] - محمد حسین رجبی (دوانی)؛ پیشین، صص 506 - 503.
[16] - رسول جعفریان، پیشین،
[17] - احمد بن ابى یعقوب ابن واضح یعقوبى؛ تاریخ یعقوبی، محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1371ش، چ ششم، ج 2، ص 43.
[18] - محمد بن جریر طبری؛ پیشین، ص 462.
[19] - گردآوری سید رضی؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، فرائض، 1385، چ سوم، ص 55 (خطبه 29).
[20] نهج البلاغه، پیشین، خطبه 199.
[21] - نهجالبلاغه، پیشین، خطبه 97.
[22] - ابوابراهیم بن محمد الکوفی؛ الغارات، تهران، انجمن آثار ملی، 1355، چ دوم، ج2، ص 573.
[23] - همان، ص 503.
[24] - نهج البلاغه، پیشین، خطبه 113.
منبع: دیده بان