گروه سیاست خارجی "خبرگزاری دانشجو"؛ پیمان فراهانی/ با توجه به روند فعلی مذاکرات به نظر میرسد رسیدن به آن چیزی که طرفین مذاکره کننده از آن با عنوان توافق جامع یاد میکنند امری بسیار دشوار و تاحدودی غیر ممکن است. چرا که کارشکنی طرف غربی و درخواستهای فراتر از معاهدات بین المللی باعث متوقف ماندن مذاکرات شده است؛ اعمال تحریمهای متعدد در سال گذشته گواهی بر این مدعاست.
از طرف دیگر طرفین مذاکره کننده با اظهار نظرهای خود پیش و حین مذاکرات بر عدم تمدید مذاکرات تاکید داشته و از آن اجتناب میورزند و اصرار بر تعیین وضعیت در این دور از مذاکرات دارند.
حساسیت ایجاد شده در افکار جهانی به واسطه طولانی و ضریبیافته شدن این مذاکرات نیز به طرفین مذاکره کننده اجازهی عدم توافق را نخواهد داد.
پس تنها حالت باقی مانده که محتملترین حالت نیز هست، رسیدن به توافق کلی و واگذار کردن جرئیات به مذاکراتی دیگر در بازه زمانی طولانی یا بدون محدودیت است که میتوان از آن با عنوان توافق حین نظارت یاد کرد.
این حالت فرصتی را برای طرفین مذاکره کننده ایجاد میکند که رضایت افکار عمومی خود را بدست بیاورد و آنان را برای مدیریت کشور همراهی کنند، مسئلهای که امروز به واسطه محدودیتهای زمانی هر دو طرف را آزار میدهد.
در ادبیاتی دیگر با اینکه توافقی واقعی و جامع به آن معنای تصریح شده در توافق اولیه صورت نگرفته اما به افکار عمومی این القا انجام شود که این توافق صورت گرفته تا از تبعات شکست مذاکرات فرار کنند.
این پدیده به فرض وقوع به لحاظ جامعهشناختی دچار ملاحظاتی است که اگر رعایت نشود دچار آسیب خواهیم شد، لذا در ادامه به صورت مختصر به شرح برخی ملاحظات و آسیبهای احتمالی خواهیم پرداخت.
جامعه امروز ایران برای به رسمیت شناخته شدن صنعت هستهای چندین سال سختی را از سر گذرانده که از مشقتهای تحمیل شده تا تحمل روانی سالها رایزنی و مذاکره را شامل میشود.
این مسئله موجب شده است جامعه ایران بدون اینکه به نتیجه مذاکرات توجه داشته باشد به جهت غلبه احساسات و عواطف، مستعد پذیرش خبر به رسمیت شناخته شدن صنعت هستهای است.
لذا اگر روز سوم آذر به عنوان روز جشن هستهای ایران و به رسمیت شناخته شدن صنعت هستهای ما به مردم معرفی شود، مردم به راحتی آن را میپذیرند، استقبال میکنند و به خود میباورانند.
از دید دولت این مسئله باعث ایجاد آرامش نسبی در مردم و همراه شدن آنان با دولت خواهد شد و دولت را در مدیریت کشور کمک خواهد کرد اما اگر دقیقتر به این مسئله بنگریم این پدیده ضمن ایجاد آرامش باعث خواهد شد انتظارات مردم پس از چند سال ایستادگی و تحمل شرایط سخت بسیار بالا برود.
نارضایتیهای اجتماعی وقتی بروز میکنند که پس از یک مرحله رشد، یک دوران رکود پیش آید. در مرحلهی رشد، انتظارات و نیازهای جدید به وجود میآیند و در عین حال نیز ارضا میشوند، اما در مرحلهی رکود، انتظارات و احساس نیازها نمیایستند و یا عقب نمیروند، بلکه برعکس همچنان رشد میکنند و در مقابل، امکانات نمیتوانند متناسب با رشد نیازها، رضایت به همراه داشته باشند.
پس از آنکه جشن گرفته و صحبت از به رسمیت شناخته شدن صنعت هستهای شد مردم در این مرحله متوقف نمیشوند بلکه چند پله جلوتر رفته و به لغو تحریمها، آزاد شدن اموال بلوکه شده، مراودات با کشورهای اروپایی و در یک کلام به بهبود شرایط میاندیشند.
غافل از آنکه چیزی که در واقعیت رخ داده با چیزی که در تصور آنها شکل گرفته فاصلهای معنیدار دارد. مردم توقع دارند همه تحریمها لغو شود در حالیکه تنها بخشی از تحریمها مربوط به حوزه هستهای است و بخشهایی به بهانههای حقوق بشری بر میگردد یا مردم توقع دارند اموال بلوکه شده به صورت نقد به ایران باز گردد در صوریتکه تنها بخشی از آنها قابل برگشت خواهد بود، آن هم نه به صورت نقد بلکه به صورت اعتبار و قص علی هذا.
این مسئله موجب میشود پس از گذشت مدتی (فرصت معقولی که مردم برای محیا شدن فراغت به دولت میدهند) بواسطه اختلاف انتظارات با سکون وضعیت، پارادوکسی در ذهن افکار عمومی شکل بگیرد. در این برهه افکار عمومی به فاصله معنادار امکانات واقعی با انتظارات خود پی میبرد.
فاصلهی بین احساس نیاز و امکانات واقعی مستمراً بیشتر خواهد شد و در نتیجه، ناامیدی عمیق جامعه را فرا میگیرد که نهایتاً موجب التهاب اجتماعی میگردد.
همانطور که اشاره شد، در مرحلهی فرود، انتظارات و احساس نیازها نمیایستند یا به عقب نمیروند، بلکه برعکس، همچنان رشد میکنند که به آنها "نیاز مورد انتظار" گفته میشود.
در نمودار زیر که به فهم این مسئله کمک میکند، میزان "ارضای نیاز مورد انتظار" با رنگ قرمز مشخص شده است. خط آبیرنگ نیز میزان "ارضای نیاز واقعی" مردم است و در حقیقت مقداری از نیازهاست که دولت توانایی ارضای آنها را دارد.
اگر بخواهیم کمی دقیقتر وضعیت جامعه را تحلیل کنیم، باید فاصلهی میان انتظارات و امکانات را به درستی بسنجیم پس باید عواملی را که به بالا رفتن انتظارات دامن میزنند نیز مورد بررسی قرار دهیم چرا که احتمال حادث شدن آنها در شرایط پسا توافق بسیار بالا خواهد بود.
این قبیل عوامل باعث میشوند شیب منحنی "ارضای نیاز مورد انتظار" بیشتر شود و در نتیجه دو نمودار "ارضای نیاز واقعی" و "ارضای نیاز مورد انتظار" از هم فاصله بگیرند و نارضایتی اجتماعی شکل بگیرد.
آنچه اشاره شد تنها ملاحظهای کوچک در خصوص احتمال وقوع یک رفتار در اثر محتملترین مسیر مذاکرات هستهای بود، حال باید منتظر ماند و دید که ماحصل یکسال تلاش تیم هستهای کشورمان در وین به چه نتیجهای ختم میشود و در اثر آن رفتار دولت چگونه خواهد بود. [1]
[1] لازم به توضیح است پایه تحلیلی قسمت جامعهشناسی این گزارش برگرفته از تحقیقی است که پیشتر انجام شده و فرمی دیگر از آن در اندیشکده برهان پیرامون تحلیل شرایط جامعه در برهه انتخابات 92 با توجه به مولفهها و سیاستهای اقتصادی به نگارش در آمده است.
دولت بعد از یک سال وعده، نمرش با خیلی خوشبینی در حد 2 یا 3 است. حالا باید به ایشون بگیم این نمره جشن گرفتن داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
دولت با این تمدیدهای متوالی عملاً صنعت هسته ای کشور را نابود می کنه، چون سانتریفیوژها به دلیل راکد بودن و عدم تزریق گاز پس از مدتی فرسوده و غیرقابل استفاده میشن. تأسیسات اراک هم که نیمه کاره رها شده، پس از مدتی غیرقابل استفاده میشه. با این وضعیت صنعت هسته ای مون را که با خون شهیدانی چون احمدی روشن و ... به دست آوردیم، مفت از دست میدیم و در مقابلش هیچی عایدمون نمیشه.