به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، اظهارات عیسی سحرخیز که در گفتگو با یکی از سایت های ضدانقلاب گفته بود: «خیلی از اصلاحطلبان هم بر خلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند.» باعث شد تا بسیاری از چهره های دوم خردادی با مرزبندی با وی اعلام کنند برخلاف اظهارات سحرخیز، اصلاح طلبان همچنان علاقه مند و مرید امام (ره) هستند و در آخرین مورد نیز یکی از روزنامه های زنجیره ای تاکید کرد مهم ترین عنصر اصلاح طلبی پاسداری از میراث امام خمینی است و اظهارات سحرخیز را، شخصی و غیر مرتبط با کل جریان اصلاحات دانست.
اما به نظر می رسد فارغ از معدود اصلاح طلبانی که همچنان پیوندهای «عاطفی» خود با امام (ره) را حفظ کرده اند، بخش قابل توجهی از فعالان سیاسی این جریان بویژه نسل جدید آنها با معیارهای خط امام (ره) بسیار فاصله داشته و تایید این ادعا نیز نه اظهارات فردی مانند سحرخیز، بلکه روند مواضع و اقدامات سران اصلاحات طی سالهای گذشته و نوع رفتار آنها در تقابل با اندیشه امام (ره) بوده است.
بر پایه این گزارش، فارغ از اهانت های بسیاری از چهره های شاخص دوم خردادی در دوره اصلاحات به امام خمینی (ره) و تاکیدات آنها مبنی بر به موزه رفتن اندیشه بینانگذار جمهوری اسلامی، بسیاری از اقدامات این طیف سیاسی بویژه در جریان سال ۸۸ نشان می دهد چرا اتهام «خمینی ستیزی» به اصلاح طلبان در افکار عمومی به یک گزاره باور پذیر تبدیل شده است؟
به عنوان نمونه در جریان فتنه سال ۸۸ و پس از اهانت تعدادی از دانشجویان حامی میرحسین موسوی به تصویر امام خمینی (ره) در دانشکده فنی دانشگاه تهران، اگرچه بسیاری از اصلاح طلبان و سبزها تلاش کردند با اعلام برائت از این اقدام، خود را پایبند و حامی خط امام نشان دهند اما عملکرد و مواضع آنها در همان روزها به خوبی نشان می داد که توهین آنها به امام (ره) منحصر به پاره کردن تمثال مبارک ایشان نبوده و قبل از آن اتفاق تلخ، اصلاح طلبان با قانون گریزی و سر دادن شعارهایی مانند «جمهوری ایرانی»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «مرگ بر روسیه به جای مرگ بر آمریکا»، «نه غزه، نه لبنان» و ... به تقابل مستقیم با بنیان های اصلی اندیشه امام رفته اند و دیگر تفاوتی نمی کند که در برابر پاره کردن تصویر امام بخواهند اعلام برائت انجام دهند یا سکوت پیشه کنند یا حتی آن را تایید کنند.
به بیان دیگر، اظهارات فردی مانند سحرخیز مبنی بر اینکه «خیلی از اصلاحطلبان بر خلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند»، اهمیت چندانی ندارد چرا که این حرف چه تکذیب شود و چه تایید، عملکرد اصلی ترین چهره های جناح چپ د دهه ۶۰ و اصلاح طلبان دهه ۷۰، ۸۰ و ۹۰ به خوبی نشان می دهد این جریان سیاسی نه تنها علاقه ای به امام ندارند بلکه در عمل سالهاست که به تقابل با خمینی کبیر نیز برخاسته اند و این تقابل درست از همان روزی آغاز شد که در عرصه فرهنگ، تساهل و تسامح و سیاست های لیبرالی عطا مهاجرانی مورد حمایت محمد خاتمی قرار گرفت، در عرصه سیاست خارجی تلاش برای حرکت به سمت آمریکا و کمرنگ شدن مساله فلسطین با اسم رمز «تعامل با جهان» و «تنش زدایی» آغاز گشت و در عرصه سیاست داخلی نیز توجه به سرمایه داران و اغنیا به جای توده های مردم و مستضعفین در دستور کار قرار گرفت.
دفتر هاشمی به پاتوق رفت و آمد چه کسانی تبدیل شده است؟
لذا پیوند طبیعی اصلاح طلبان طی سالهای گذشته با مطرودین امام (ره) از جمله حسینعلی منتظری، بازماندگان گروهک نهضت آزادی و ... نیز تنها بخش کوچکی از پازل «خمینی ستیزی» جریانی است که از سالهای قبل تاکنون به تدریج، خواسته یا ناخواسته فاصله اش با بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی را سرعت بخشیده و این گزاره امروز آنقدر در سپهر سیاسی ایران آشکار است که ندیدن آن و حتی طرح ادعاهای معکوسی مانند نزدیکی اصلاح طلبان به امام (ره) همانند ادعای روشن بودن شب یا تاریک بودن روز است و تنها به یک فکاهی بامزه برای سرگرم کردن افکار عمومی شباهت دارد!
دیدار عیسی سحرخیز (نفر دوم ایستاده از چپ) و جمعی از همفکرانش با هاشمی رفسنجانی در بهمن ۹۲
لذا آنچه شاید جای تعجب داشته باشد، رفت و آمد افراد کم مایه و درجه چندمی مانند عیسی سحرخیز در دفتر پدر معنوی این روزهای اصلاح طلبان یعنی هاشمی رفسنجانی است که نشان می دهد اتفاقا پیوند این مدل افراد با سران فعلی جریان اصلاحات تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است!
منبع: رجا