به گزارش گروه فضای مجازی«خبرگزاری دانشجو»، با تحولات رخ داده طي سال هاي اخير كلمات و مفاهيمي همچون «شرق و غرب» بار ديگر در حال پذيرش است. اين روزها ديده مي شود كه برخي از رسانه ها و تحليل گران و همچنين دولتمردان از آن استفاده مي كنند.
هدف، بار ديگر رويارويي دو قطب است كه البته با دوران دو قطبي كمونيسم و ليبراليسم بسيار متفاوت است. چون بخشي از ميراث داران كمونيسم از نگاه گذشته خود گذشته اند، اگر چه هنوز از ابزار امنيتي استفاده مي كنند. برخي نيز سعي بر آن دارند تا با همان ابزار ليبراليسم يعني اقتصاد به مقابله با غرب بپردازند.
در اين ميان چين بر آن است كه ابزار اقتصادي كارآمدتر از نگاه امنيتي است و به همين دليل بخشي از مباني غرب را در حوزه اقتصادي پذيرفته و با نهادينه كردن آن در حال مبارزه با آن، بخصوص آمريكا است. چين سعي دارد با استفاده بومي از سنت اژدهامحور، غرب را ببلعد. اما تا كجا اين امكان وجود دارد؟
از سوي ديگر بخشي ديگري از وارث كمونيسم شرقي يعني روسيه با توجه به اينكه داراي اقتصاد تقريبا تك محور و بر پايه انرژي است، ابزار امنيت را در اختيار گرفته و با غرب به رويارويي مي پردازد. اين رويكرد طي چند سال اخير در تحولات خاورميانه و شرق اروپا خود را نشان مي دهد.
هدف اين هر دو، تضعيف و شكست هژموني است كه آمريكا در دوره پساكمونيسم كه بدون رقيب مانده بود براي خود دست و پا كرده است. اتحاد اين دو نگاه (اقتصادي چين و امنيتي روسيه) بي شك مي تواند كارآمد باشد. بخصوص كه آمريكا به اذعان نهادهاي اطلاعاتي داخلي، طي سال هاي اخير با ضعف هاي مضاعفي همراه شده كه برآمدن كشورهاي نوظهور بزرگ ترين تهديد براي آن خواهد بود. بخصوص كه اروپا نيز براي بازگشت به قدرت و انتقام گيري از قدرت درجه دوم نگاه داشتن خود، از سوي آمريكا بعد از جنگ جهاني دوم، تلاش كند.
آمريكا، روسيه و چين در اين ميان از ابزارهاي مختلفي براي تضعيف يكديگر استفاده مي كنند. نگاه مبارزاتي چين عليه آمريكا اقتصاد و نفوذ در لايه هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، فني و حتي سياسي غرب است. چين در آخرين سال دهه 1970 ميلادي گام هاي اصلي خود را به سمت قدرت جهاني برداشت و اكنون در همه لايه هاي اقتصادي و بازار غرب نفوذ كرده است.
روسيه نيز براي بازگشت به قدرت و بازپس گيري حيثيت تاريخي از همه توان خود براي پس زدن آمريكا در حوزه نفوذ خود استفاده مي كند. در اين ميان آمريكا رويكردي كاملا مخالف در برابر اين دو دارد و در برابر قدرت اقتصادي چين از ابزار امنيتي استفاده مي كند اما در مقابل رويكرد امنيتي روسيه از ابزار اقتصادي بهره مي برد.
اين موضوع را مي توان تحريم هاي اقتصادي و مالي غرب (آمريكا) عليه روسيه و تهديدهاي امنيتي آن عليه چين مشاهده كرد. همانگونه كه اتحادها و ائتلاف هاي امنيتي آمريكا با همسايگان چين و همچنين به روز كردن اختلافات مرزي چين در حوزه آسيا – پاسيفيك گوياي همان است، كه يك نمونه آن اختلافات مرزي با ژاپن است.
بنابراين جدال آمريكا با روسيه اقتصادي است و با چين امنيتي. به همين دليل پكن بايد نگران تظاهراتي باشد كه اين روزها در هنگ كنك در حال اجرا است. آمريكا همواره نشان داده است كه چگونه مي تواند از اعتراض هاي داخلي ديگر كشورها بخصوص آن طيفي كه ضد هژمون هستند، استفاده كرده و وضعيت كشور را بحراني كند. دورنماي اين مسائل در هنگ كنگ مي تواند براي چين بحران ساز باشد.
اين اتفاق براي روسيه در اوكراين رخ داده است كه هنوز از آن با عنوان روسيه كوچك ياد مي كنند. واشنگتن در اين شرايط توانسته از بحران سازي در اوكراين، خواسته هاي ضد روسي خود را برآورده كند كه تحرم ها عليه مسكو يكي از آنها است. آمريكا همزمان با اين مسئله نگاهي به اعتراضات داخلي احتمالي روسيه نيز در آينده دارد.
اما سوال اين است كه آيا روسيه و چين به همان اندازه يا فراتر از آن قادر هستند كه از بحران هاي اجتماعي آمريكا همچون رخدادهاي شهر فرگوسن در ايالت ميسوري كه به بسياري از شهرهاي اصلي اين كشور سرايت كرده است، استفاده ببرند. بهره گيري از اين اعتراضات كه بسيار گسترده شده، آمريكا را با اين بحران تصميم گيري مواجه خواهد كرد كه اگر بر روي شكاف هاي اجتماعي كشورهاي مخالف دست بگذارد و بخواهد از آنها بهره گيري امنيتي، سياسي و اقتصادي عليه دولت ها كند، آيا رقباي آن نيز توان اين را دارند. اين موضوع قطعا در تصميم گيري هاي واشنگتن تاثيرگذار خواهد بود. بخصوص كه جنبش هاي اجتماعي آمريكا هر روز در حال افزايش است و هر اتفاق خاص در اينكشور تبديل به بحران هاي اجتماعي گسترده مي شود.
منبع : جوان آنلاين