به گزارش علی سلیمانیان در وبلاگ دادگاه انقلاب اسلامی آورده است؛ ۲ سال است که میانمار صحنه فجیعترین نسل کشیهاست و گویا موقعیت ژئوپولیتیکیاش، همه را مجاب کرده که چشم بر همه آنچه که آنجا میگذرند فروبندند و از اینکه نمیببینند در برمه چه بر سر انسان آمده است، دم بر نیاورند.
اگر برمه جایی در اروپا و امریکا و یا لااقل جایی در خاورمیانه بود، شاید مدتها پیش داد همه و حداقل داد وجدانهای بیدار بشری در میآمد، اما افسوس که آنها که در میانمار سلاخی و آواره شدهاند مظلومتر از این حرفها هستند.
نمیدانم برای بشر امروز یا لااقل وجدانهای چه آماری از نسل کشی و غارت و آوارگی نیاز است تا توجهی هر چند کوتاه به برمه داشته باشند و سری نیز به شرق بگردانند؟
گویا فقط استضعاف را محدود به مناطق خاصی از جهان کردهاند، و ما فقط به حمایت از آنان بسنده کردهایم؟ و به آن دل خوشیم؟
کجایند وجدانهای بیداری که هرگز ظلم را برنتافتهاند؟ کجایند نهادها و تشکلهایی که عدالتخواهی و ظلم ستیزی را آمال خود میدانند؟! کجایند مدعیان حقوق بشری که برای اعدام یک جانی و یک قاچاقچی مواد افیونی مخدر، گوش عالم را کر کردهاند؟ کجایند رسانههایی که مدعی انسانیتاند و حقانیت؟
کجاست کمکهایی که کودکان بیپناه برمه را به قدر وعدهای غذا هم که شده، سر سفره طعامی بنشاند؟ کجاست آن بیانیههایی که برای همه چیز حتی روز جهانی سرویس بهداشتی! صادر میشوند اما از نسل کشی در بایکوت مطلق خبری، حتی ککشان هم نمیگزد؟
کجایند روشنفکرانی که برای نشان دادن اوج عاطفهشان، دنبال سرپناه برای سگان ولگرد میگردند هر چند که از کنار بیسرپناهی انسانی در همسایگیشان به راحتی رد میشوند؟ کجایند کسانی که دادشان از قربانی کردن احشام درآمده است اما چشمشان هرگز کشتار دهها هزار نفری نسل آدم را نمیبیند؟
کجایند علمای اسلام؟ الازهر کجاست؟ علمای قم و نجف و مشهد کجایند؟ و کجاست حزب الله؟ کجایند حامیان گفتمان انقلاب اسلامی؟ کجایند آزادگان؟ کجاست تجمعات و اعتراضات و تحصنها به سلاخی بنیآدم در گوشهای از جهان که حتی نمیگذارند آهشان را کسی بشنود؟ کجاست صدایی که به اعتراض برخیزد؟