به گزارش گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»،اینجا هم کارگران مشغول کارند. جرثقیل بلند، می چرخد و قطعات آهنی را بالا و پایین می برد و کارگرانی که بیشتر افغان هستند، در بالا و پایین این برج تازه شکفته، در جنب و جوشند.
صدای دستگاه برش و سنگ لحظه ای قطع نمی شود و اگر در شیفت کاری شب به این اسکلت آهنی عظیم نگاه کنید، آبشاری از جرقه های جوشکاری می بینید که از طبقات مختلف، سرازیر شده است. این برج، شبانه روزی بالا می رود.
منظره ای که هر روز بسیاری از ساکنان تهران با آن مواجهند، این روزها در شمال شرق تهران، جایی نزدیک جنگل های دست کاشت لویزان هم پیداست. در ماه های گذشته برجی عظیم در میان تپه های شیان، بعد از خروجی محله مبارک آباد از اتوبان امام علی(ع) سردرآورده. اینجا هم محیط زیست تهران را در پای برج های سر به فلک کشیده، ذبح کرده اند.
زمانی محله شیان و تپه لویزان از خلوت ترین تفرجگاه های تهران محسوب می شد، ولی حالا به مدد ساخت و ساز ناگهانی در این منطقه، دور زدن میدانگاه کوچکی که در ابتدای محله است، صبر و حوصله می خواهد، برجسازی در این منطقه بکر، هدیه ای جز ترافیک و معطلی در خیابان برای مردم شیان نداشته، برای برجسازان، قصه البته فرق می کند. انگیزه ای است که توان این کار عظیم را به آنها داده: برج سازی در قلب تپه های تهران.
"تپه ها را بریده اند تا این برج ساخته شود." این را یکی از ساکنان محله می گوید که آمده تا از بازارچه محلی شیان خرید کند.
مردی است 60 ساله و خوش بنیه، کلاه بافتنی به سر دارد و زنبیلی در دست. وقتی می بیند در این غروب پاییزی محو جرقه هایی شده ام که از طبقه ششم این برج عظیم آبشاروار به زیر فرو می چکد، سر حرف را باز می کند: "هر روز میبرنش بالاتر."
اسکله ساختمان، آهنی است و گرد، انگار استوانه ای باشد عظیم که با چشم اینطور پیداست؛ هر طبقه اش بیش از 2 هزار متر مربع مساحت دارد. می گویم: "بهار که اومدم نبود."
شانه بالا می اندازد: "بهار کدومه؟ تازه دو سه ماهه داریم می بینیم هر روز قد می کشه."
بعد توضیح می دهد: "تپه ها اینجا بود. پشت همین بازارچه. بری از توی بیمارستان ببینی، متوجه می شی که بریده ن شون. از همین بغل هم پیداست. تپه ها رو بریدن و به جاش این رو ساختن."
با همان دستی که زنبیل دارد، اشاره می کند به سمت چپش، جایی که باید دیوار به دیوار این برج عظیم، مرکز درمانی شیان باشد. همان بیمارستانی که حالا مانند گوسفندی شده که بین گله شترها جا مانده. دور واطرافش برج ها هر روز قد می کشند ولی این ساختمان، همانطور مانده، 4 طبقه.
انگار این بار هم شهردار به قولش درباره ندادن مجوز به ریشه کنی درختان وفا کرده، اینطور که پیداست اینجا یک درخت هم کنده نشده، بلکه تپه را به کل از جا ریشه کن کرده اند و به جایش برج می سازند.
بیمارستان، شرق این برج تازه ساز است و در شرق بیمارستان هم برج دیگری قد کشیده. هیچ کدام از این برجها، تابلو ندارند. هر قدر دور و اطراف این برج نوساز را می کاوم تا تابلویی از مشخصات سازه و کارفرما و پیمانکار پیدا کنم، چیزی دیده نمی شود. البته انتظار این هم می رفت، چون این برجها در میان زمین های متعلق به شهرکی نوساز در حاشیه محله قدیمی لویزان شکل گرفته اند، شهرکی معروف متعلق به یکی از ارگان های نظامی که در دامنه تپه های سرسبزی که روزگاری می گفتند شش تهران است ساخته شده و 3 نفر از نامزدهای ریاست جمهوری سال گذشته، در آن ساکنند. محسن رضایی، سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف.
افراد شناخته شده ای که یکی از مسئولیت های فعلی نفر آخرشان، کنترل و ساماندهی ساخت و ساز در این شهر است؛ شهردار تهران. هرچند که گفته شده قالیباف در ماه های گذشته محل سکونتش را به منطقه دیگری از تهران منتقل کرده است.
به بیمارستان که می رسم، مسئول پذیرش، سراغ نگهبان می فرستد. جوان خوش برخوردی است با لباس سفید و نشان مخصوص انتظامات.
وقتی تقاضا می کنم برای عکاسی از سازه همسایه، فرصت بدهد، با بی سیمش ور می رود. بعد، از این زاویه هم عکس می گیرم. پایه های این ساختمان عظیم، سکوی بتونی دو متری ای است که نشان می دهد ساختمان، طبقات زیرزمینی ندارد. ارتفاع جرثقیل بالای برج هم نشان می دهد ساخت این سازه آهنی، همچنان ادامه دارد.
به نظر نمی رسد این سازه مدور، برای منظور سکونت، طراحی شده باشد. منطقی است در این محله که بازار شیک و لوکس چندانی ندارد، این سازه برای کاربری تجاری و اداری در نظر گرفته شود. هر چند باز هم باید تاکید کرد تابلویی که نشان دهد این ساختمان به چه منظور و از سوی چه کسی در دست ساخت است، در اطراف آن به چشم نمی آید.
از جوان نگهبان تشکر می کنم و به سمت شهرک شهید دقایقی می روم. ورودی شهرک، با نگهبان هایی که لباس نظامی دارند، کنترل می شود. اندکی بعد از ورودی این شهرک، ورودی پارک جنگلی لویزان است. از بالای تپه هم می شود دورنمای این ساختمان عظیم را دید که در میان تپه های کم ارتفاع پیرامونی، در حال قد کشیدن است.
به این فکر می کنم که ساکنان شیان و لویزتان هر روز این سازه را می بینند و صدا ماشین آلاتی که در آن کار می کند روی اعصابشان است.
از عکسهای ماهواره ای چه خبر؟
بررسی های ماهواره ای و عکس هایی برنامه زمین سایت گوگل گذاشته نشان می دهد این درست 4 سال پیش، یعنی در آبان 89، جایی که هم اکنون برج های عظیم سر برآورده اند، تپه هایی با خاک تیره رنگ بوده.
در سمت شمال غرب عکس زیر، تجمع خودروها برای خرید از بازار روز لویزان مشهود است و درست پشت این بازار کوچک که شماره مغازه هایش به تعداد انگشتان دو دست نمی رسد، تپه های کم ارتفاع مشاهده می شود.
(عکس هوایی روز21 مرداد 89)
از این تپه ها 3 سال بعد، چیزی باقی نمانده، عکس 4 مهر 92 نشان می دهد این تپه ها را بریده اند. تسطیح کردن تپه ها در این عکس مشخص است ولی در زمینی که هم اکنون برج هر روز بالاتر می رود، چند خودروی سواری پارک شده.
(عکس هوایی روز 4 مهر 92 از شهرک شهید دقایقی)
در تصویری که ماهواره در 10 تیر 93 یعنی یک سال بعد گرفته، نشان می دهد خودروهای سواری هم مانند تپه ها رفته اند و به جای آنها،زیر سازی بتنی عظیمی را نشانده اند ولی هنوز از سازه غول پیکر آهنی خبری نیست.
در این تصویر پیداست برج عظیم دیگری در شرق بیمارستان لویزان، قد کشیده و بالا می رود. این برج هنوز هم در حال ساخت است.
(عکس هوایی 10 تیر 93 از شهرک شهید دقایقی)
تصویر بعدی گوگل ارث در 31 امرداد 93 برداشته شده که نشان می دهد عملیات ساخت و ساز برج آهنی، در همان روزها، آغاز شده. در این تصویر به خوبی مشخص است عملیات بالا بردن ساختمان این برج، با توان فوق العاده در جریان است و سازه های مختلف کمکی و ماشین آلات، مشغول کارند.
(عکس هوایی 31 مرداد 93 از شهرک شهید دقایقی)
تازه ترین تصویری که گوگل ثبت کرده، همان چیزی است که از روی زمین مشخص است. این برج، بخش زیادی از تپه های اطراف را بلعیده و شبانه روز در مقابل چشم ساکنان لویزان دقایقی قد می کشد؛ نمونه ای بارز از آنچه در بسیاری از نقاط تهران رخ می دهد، از بین بردن طبیعت و برج سازی. انگار غده های سرطانی باشند که با رشد غیرقابل کنترل، شش های تهران تهران را نابود می کنند.
(عکس هوایی 2 مهر 93 از شهرک شهید دقایقی)