به گزارش خبرنگار خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، مژگان 16 ساله در حالی که دستبند بر دستانش بود در واحد مشاوره و مددکاری کلانتری با حالت بهت و گریه از حال و روز خود گفت که در ادامه می خوانید:
سه ماهه بودم که مادر معتادم مرا رها کرد و رفت، مادرم، زن دوم پدر معتادم بود و من را با نامادری خود که او نیز معتاد بود رها کرد. از دوران کودکی خودم جز رنج و عذاب چیزی به ذهنم نمی رسد. تا جایی که به یاد دارم همیشه در حال کار کردن و مراقبت از بچه های نامادری ام بودم، نامادری ام تمام کارها را به عهده من گذاشته بود. اگر هم مخالفت می کردم او مرا کتک می زد .
بدون هویت بودم، حتی شناسنامه نداشتم. تا در سن دوازده سالگی که پدرم برایم شناسنامه گرفت. امکان درس خواندن برایم وجود نداشت و من بیشتر مواقع در حال خرید مواد برای پدرو نامادری معتادم بودم. در همان سن دوازده سالگی پدرم در اثر کشیدن مواد مخدر از دنیا رفت و من ماندم و نامادری معتادم.
ادامه زندگی برایم چیزی جز رنج و عذاب نبود.پسر عمه ام خواستگارم شد ولی نامادری ام با این ازدواج مخالفت کرد و این آغاز برقراری روابط نامتعارف من با جنس مخالف شد. پسر عمه ام تمام خرج و مخارج من را تامین می کرد. روزها این گونه سپری می شد .کم کم تحمل این روش زندگی برایم سخت و غیر قابل تحمل شد وفکر فرار از خانه به سرم زد.
با منوچهر(پسر عمه ام) تماس گرفتم و او را از نقشه ام با خبرکردم، او هم گفت وقتی رسیدی زنگ بزن بیام دنبالت و باهم به خانه برویم. آشنایی من با منوچهر از طریق یکی از ساقیان مواد بود که از او مواد می گرفتم.
بالاخره تصمیم خود را قطعی کردم و از خانه فرار کردم تا از آزار و اذیتهای نامادریام از زخم زبانهایش از شکنجههایش به دور باشم، به محل مورد نظر که رسیدم با منوچهر تماس گرفتم او به سراغم آمد و با هم رفتیم خانه شان و...نمی دانم چند ساعت گذشته بود که ماموران آمدند و همه ما را به اینجا آوردند . و در این سن کم زندان عاقبت من برای فرار از خانه شد.
میدانم که بعد از این دیگر نه رنگ خوشی میبینیم و نه آسایش، حالا دیگر مهر مجرمیت بر پیشنانیام میخورد و نامادریام بهانه بزرگی دارد تا مرا اذیت کند، شاید بعد از آزاد شدن دیگر به خانه باز نگردم، شاید به شهر و یا کشور دیگری بروم، نمیدانم چه کار کنم؟
وقتی نگاه میکنم میبینم هم سن و سالان من الان در خانههایشان هستند، روزها درس میخوانند و سایه پدر و مادر بالای سرشان حسرت میخورم، و همیشه میگویم گناه من چه بود؟ واقعا دخترانی مثل من باید به کجا پناه ببرند؟ پیش چه کسی بروند و از حال و روزگارشان شکایت کنند؟
آسیب شناسی:
خانواده ترکیبی از افرادی است که از راه خون، زناشویی و یا فرزند پذیری، با یکدیگر ارتباط می یابند و طی یک دوره زمانی نامشخص، با هم زندگی می کنند. انسان موجودی است اجتماعی که بیش از هر چیزی به خانواده نیاز دارد و نقش والدین در پیشگیری از انحرافات جوانان و نوجوانان بسیار مهم و با ارزش است چرا که زمینه بروز آسیب های اجتماعی، بیشتر در خانواده های پر تنش فراهم می شود و هنگامی که محیط خانه نا امن باشد خیابان ، دوستان ناباب و روابط نامتعارف با جنس مخالف جایگزین پدر و مادر و و محیط خانه می شوند و در نهایت موجبات فرار از خانه را رقم می زند.
اعتیاد و خانواده:
خانواده اصلی ترین نقش در تربیت فرزندان را دارد و اگر در خانواده ای سر پرست آن، (پدر و مادر و یا هردو) اعتیاد داشته باشند نقش تربیتی آنها فرزندان بسیار کم رنگ می شود و فرزندی که در خانواده معتاد زندگی می کند به خصوص اگر در سنین پایین و شکل بندی روانی باشد، احساس شخصیت و دوست داشتن در او به وجود نمی آید ، یاد نمی گیرد که روابط انسانی قابل اعتماد وجود دارد و در نهایت اعتماد به نفس خود را به کلی از دست می دهد که این خود خطر معتاد شدن وی در آینده را افزایش می دهد. زیرا شخصیت پایه ای معتاد در او به وجود آمده است.
او می بیند که پدر یک سری از مشکلاتش را با مواد مخدر حل می کند. هم چنین این بچه ها در روابطشان مشکل عدم اعتماد دارند و ممکن است بعدها نتوانند با فرد و اجتماعی ایجاد رابطه کنند، زیرا دایم از شکست می ترسند و به سمت اعتیاد کشیده می شوند و زمینه را برای ارتکاب جرم در خود به وجود می آورند.
توصیه هایی پیشگیرانه:
- اقدامات در زمینه خانواده ها( لزوم وجود مشاوران خانواده جهت ارائه خدمات مشاوره ای به خانواده ها برای رفع مشکلات فرزندان و آموزش جهت جلوگیری از نزاع های خانوادگی)
- آموزش روابط احترام آمیز بین والدین و فرزندان.
- آموزش ارزش های معنوی و اجتماعی به خانواده ها.
- آموزش ایجاد روابط صمیمی در خانواده تا نوجوان جهت ارائه مشکلات خود به دوستان ناباب پناه نبرد.
- در زمینه رسانه های گروهی و جمعی ( ارائه برنامه های متنوع رادیوی و تلویزیونی در رابطه با مضرات مصرف موادمخدر)
- بسط روابط خانوادگی و فامیلی جهت باخبر شدن از مشکلات خانواده ها و همفکری، مشورت و کمک سایر فامیل در راستای برطرف نمودن مشکل ها.
- مراجعه به مشاورین مدرسه ، کلانتری ها و سایر مراکز مشاوره ایی در زمان بروز مشکلات و مسایل جهت حل نمودن مشکلات و جلوگیری از وقوع آسیب های بعدی.
مبارزه جدی با تهیه و توزیع کنندگان مواد مخدر و جلوگیری از ورود مواد که عامل انحطاط بسیاری از خانواده ها و بسیاری از آسیب های اجتماعی می باشد.