به گزارش گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، بررسی دقیق و هدفمند بحران جمعیت در ایران، نیازمند شناخت اهداف شوم و پشت پرده ی آمریکا، در کالبد سازمان ملل است. سازمان های بین المللی از راه دخالتهای مالی، ارایه خدمات رایگان، ارتباط با سیاستگذاران، در تصمیم های کلان یک کشور تاثیر گذاشته اند و می گذارند. متاسفانه زمانی که بحران جمعیت در ایران را بررسی می کنیم، می بینیم که کشور ما نیز از این مسئله مستثنا نبوده است.
ایجاد تعادل جمعیتی به نفع خود با کاهش جمعیت در کشورهای مسلمان
سیاست های جمعیتی با اهداف سیاسی براساس جهانی سازی غربی تنظیم می شود، طی دهه های گذشته حجم نسبی جمعیت کشورهای سرمایه داری سیر نزولی داشته است تا جایی که جمعیت کشورهای غربی(اروپا، آمریکا و کانادا) در دو دهه قبل به ۱/ ۱۲ درصد از جمعیت جهانی رسیده بود و به دلیل فروپاشی خانواده و حاکمیت ارزشهای مادی و خودمحوری و لذت طلبی باز هم رو به نزول است. لذا کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا برای ایجاد تعادل جمعیتی به نفع خود و بعنوان یکی از سیاست های استراتژیک در دکترین دفاع ملی و سیاست خارجی به کاهش رشد جمعیت در جهان سوم بخصوص کشورهای اسلامی پرداختند و عمده فعالیت های کنترلی آمریکا بر این کشورها از طریق صندوق بین المللی پول و آژانس های سازمان ملل متحد از جمله UNICEF، صندوق جمعیت UNFPA سازمان بهداشت WHO- UNESCO سازمان کشاورزی و تغذیه بین المللی فائو FAO صورت می گیرد.
زیرا آمریکا متوجه شده است که اگر سطح تکنولوژی و علم بویژه در زمینه نظامی در کشورهای دیگر رشد یابد و با آنها مساوی شود افزایش جمعیت عامل قطعی موفقیت ملت ها خواهد بود و به این مهم در چین و هند و پاکستان رسیده است و معتقد است که از تمرکز جمعیت زیاد تحت یک حاکمیت سیاسی، می بایست جلوگیری شود و باید آنها را به تعدادی از واحدهای کوچک سیاسی تقسیم کرد لذا در سیاست خارجی در مورد عامل جمعیت اینگونه عمل می کند.
تبدیل کشورهای پرجمعیت به کم جمعیت و تجزیه آنها
برای اجرایی کردن اهداف خود سیاست های زیر را پیش گرفتند:
الف) ایجاد فشار یا تشویق بر کشورهای در حال توسعه و اسلامی بر کاهش جمعیت از طریق اعمال نفوذ غیرمستقیم بر مدیران سیاسی؛
ب) طرح توسعه دمکراسی و آزادی و حقوق بشر بویژه برای زنان و جذب آنها به بازار کار و اشتغال برای تحقق اهداف فوق؛
ج) دخالتهای مالی و ارائه خدمات ذیربط؛(به نحوی که در شرایط تحریم ابزار کنترل جمعیت به وفور و در دسترس همگان وجود دارد و حتی برای شرایط بحران مانند سیل و زلزله انبار شده است)
د) ایجاد جنگ های داخلی در جهت تجزیه و کاهش جمعیت
تهاجم فرهنگی و تغییر ارزش های جوامع در حال توسعه بویژه مسلمان از طریق:
1. تاکید بر اهمیت منافع مادی و حاکمیت اقتصاد بر برنامه ریزی های اجتماعی
2. تضعیف و تزلزل در ارزش های اساسی و اخلاق عمومی جامعه
3. تاکید بر اهمیت منافع فردی بر خانوادگی و اجتماعی
4. گسترش سیطره فردگرایی و لذت طلبی
5. حاکمیت اومانیسم و نفی دین در فرهنگ عمومی جامعه(سکولاریسم)
6. فشار اقتصادی بر خانواده ها با توسعه فرهنگ مصرف گرایی و احساس عدم رضایت از امکانات و وضع موجود و با این تاکید که تعدد فرزندان مانع رفاه و آرامش است و بر این مسئله تمامی تبلیغات و سیاست های جمعیتی سازمان ملل تاکید می کند
7. تاکید بر ضرورت کاهش جمعیت برای رسیدن به رشد اجتماعی و اقتصادی در برنامه های توسعه دولت ها درحالی که واقعیت این است که عواملی چون سیطره کشورهای غربی بر کشورهای جهان سوم و غارت منابع آنها و وجود نظامهای دیکتاتوری وابسته به آنها و فساد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در ایجاد مشکلات اقتصادی در این کشورها مؤثر بوده است
8. استفاده ابزاری از بهداشت و سلامت مادر و فرزند به عنوان یکی از راههای کنترل جمعیت بویژه در کشورهای اسلامی است که به عنوان کاهش مرگ و میر مادران و نوزدان بر کاهش جمعیت تاکید می کند و سازمان بهداشت جهانی با ایجاد پایگاههای منطقه ای بهداشت از طریق پروژه های علمی پژوهشی، خدماتی و ... به این مهم می پردازد
9. تاکید بر ایجاد تغییراتی با عنوان آزادی و استقلال زن و رشد اجتماعی او و رسیدن به قدرت و امکانات و تغییر سبک زندگی مطابق مدل و سبک زندگی غربی از طریق نفوذ بر مدیریت های سیاسی کشورها و تغییر نگرش آنها و همراه کردن آنها با سیاست های اعمالی آمریکا از طریق آژانس های سازمان ملل و NGO های فعال داخلی
10. استفاده ابزاری از دین بعنوان مهمترین عامل تأثیرگذار و موفق در اجرای این سیاستها و استفاده غیرصادقانه از بعضی عالمان دینی در توجیه تجویز و ترویج سیاست های کنترل جمعیت به نحوی که مردم باور کنند که این سیاستها مغایر با ارزشهای دینی نیست و به این مهم در کشورهای مصر، اندونزی و ایران تحت نظارت آژانس های بین المللی تحت عنوان کنفرانس هایی برای جلب حمایت علمای دینی با موفقیت روبرو شده است.
جمعیت، تعادل یا بحران
امروزه بسیاری از کشورها در حال عدم تعادل جمعیتی قرار دارند، از یک سو کشورهای در حال توسعه با مشکلات و مسائل رشد بی رویه جمعیت دست و پنجه نرم می کنند، از سوی دیگر جوامع توسعه یافته از نتایج منفی شدن رشد جمعیت و سالخوردگی جمعیت رنج می برند.
این مطالعه در پی تشریح چالش ها و مسائل جمعیتی پیش روی جامعه ایران با توجه به تجربه های جهانی است، تا از این رهگذر اقدامات پیشگیرانه لازم در زمینه جلوگیری از بروز بحران های جمعیتی آتی صورت پذیرد.
همانگونه که می دانیم اولین و مهم ترین وظیفه هر مسئول ارشد جامع صیانت و اعتلاء جامعه است و حفاظت جامعه منوط به بقای نسل است. حال اگر به منابع داخلی و بین المللی مراجعه شود به اطلاعاتی برمی خوریم که زمینه ساز نگرانی است. یک شاخص شناخته شده زاد و ولد، نرخ باروری کل(T.F.R) است.
در بیان ساده تر منظور از نرخ باروری کل تعیین تعداد فرزندانی است که جانشین والدین شوند، اگر این شاخص در حد ۱/ ۲ بچه یا کمتر باشد به معنی کاهش تدریجی جمعیت و نهایتاً انقراض نسلی است. با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال ۱۳۸۵ این رقم برای کل کشور ۸/ ۱ فرزند است. یعنی ۱۸ فرزند با ۲۰ نفر والدین جایگزین می شود که ۲ نفر کمتر از حد جانشینی است. این رقم در حال حاضر(۱۳۹۰) به حدود ۶/ ۱ فرزند برای هر مادر رسیده است. در صورت اثبات صحت رقم یاد شده علیرغم نظر منتقدان، موضوع انقراض تدریجی نسل مطرح و با ملحوظ داشتن عامل مهاجرت تقویت می شود. تردیدی نیست که باید برای اصلاح آن به روش مقتضی اقدام شود.
یادآور می شود که این شرایط مختص ایران نیست و می دانیم که هم اکنون تعدادی از کشورهای پیشرفته که نرخ باروری کل آنها کمتر از ۲ است با ارائه مشوق هایی تلاش دارند تا والدین را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کنند و کسی هم اقدامات آنها را منفی ارزیابی نمی کند.
در آن صورت می توان در راستای بهینه کردن جمعیت و تدوین سیاست جامع جمعیتی اقدام کرد. البته اتخاذ سیاست جمعیتی صرفاً مترادف با کاهش یا افزایش موالید نیست. بلکه جنبه های دیگر جمعیت از جمله آموزش، اشتغال مولد، مهاجرت و … هر کدام از اهمیت خاصی برخوردارند.
آینده نگری چالش ها و مسائل ناشی از انتقال جمعیتی با توجه به تجربه جهانی کشورها می تواند در شناسایی چالش های محتمل ناشی از گذار جمعیتی ایران بصیرت آفرین باشد. لذا ضرورت و اهمیت این مطالعه از بعد مسئله شناسی و پیش بینی و پیش گیری مسائل جمعیتی محتمل الوقوع است.
ساختار کلی جمعیت همانند یک اندام واره است که باید بین تمام بخش های آن نوعی تعادل پویا و تجدید شونده برقرار شود و نمی توان یک وضعیت جمعیتی ثابت و مفروضی را به عنوان یک وضعیت ایده آل در نظر گرفت، زیرا تغییرات جمعیتی علاوه بر اینکه از پارامترهای جمعیتی ناشی می شود از بسیاری از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که به مرور زمان در مسیر تحول کشورها رخ می دهد تأثیر می پذیرد. آنچه که از طریق سیاست های جمعیت قابل اعمال می باشد، حفظ تعادل پویای ساختار کلی جمعیت است، جهت حفظ این تعادل پویا لازم است به طور مداوم تغییرات جمعیت مطالعه و دورنمای تحولات جمعیتی ترسیم شود تا در صورتی که مطالعات، احتمال خارج شدن جمعیت از حالت تعادلی خود را نشان دهد، سیاست های جمعیتی لازم اعمال شود.
سیاست گذاری های جمعیتی در ایران و ضرورت بازنگری
در قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در زمینه خطوط کلی سیاست تحدید موالید کشور در بخش جمعیت چنین آمده است: «بر مبنای بررسی های به عمل آمده، اعمال سیاست تعدیل موالید از ۴/ ۶ مولود زنده به دنیا آمده در طی دوران بالقوه باروری یک زن(سال ۱۳۶۵) به ۴ نوزاد در سال ۱۳۹۰ و کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت از ۲/ ۳ به ۳/ ۲ درصد در همین مدت با توجه به ساختار فعلی بسیار جوان جمعیت و ویژگی های زیستی و فرهنگی جامعه امکان پذیر خواهد بود. از این رو کاهش باروری عمومی زنان تا حد ۴ نوزاد و نرخ رشد طبیعی ۳/ ۲ درصد در سال ۱۳۹۰ مهم ترین هدف های درازمدت سیاست تحدید موالید کشور خواهد بود و متناسب با این هدف ها، کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت به ۹/ ۲ درصد در انتهای این برنامه و ابتدای برنامه توسعه بعدی، از طریق اثرگذاری آگاهانه و برنامه ریزی شده بر متغیر باروری به عنوان عمده ترین هدف جمعیتی این برنامه در نظر گرفته شده است»(قانون برنامه اول توسعه، مجمع تشخیص مصلحت نظام).
نتایج سرشماری سال ۱۳۸۵ کشور نشان می دهد که روند تحولات جمعیتی کشور با آنچه که در قانون برنامه اول توسعه آمده، دارای انحراف چشم گیر بوده است. همچنانکه بیان شد براساس سرشماری سال ۱۳۸۵ رشد جمعیتی کشور ۶۲/ ۱ و میزان باروری کل کشور ۸/ ۱ اعلام شده است.
این انحرافات از قانون برنامه توسعه ضرورت تجدید نظر در سیاست های جمعیتی را بیشتر می کند.
تحولات سطوح باروری چه در ایران و چه در سایر کشورهای جهان نشان داده است که کاهش زاد و ولد در سطح دو بچه متوقف نخواهد شد، روند کاهشی آن به سطح باروری پایین(کمتر از سطح جانشینی ۱/ ۲ فرزند) و بسیار پایین(کمتر از میزان باروری کل ۳/ ۱ فرزند) ادامه خواهد یافت که سناریوی حد پایین پیش بینی سازمان ملل متحد نیز آن را تأیید می کند.
دیدگاه اسلام هم به کیفیت و هم به کمیت آن توجه نموده است. در یک جامعه اسلامی این دو باید به توازنی برسند که شایسته یک جامعه مسلمان است. بدین لحاظ ما معتقد هستیم که دین مبین اسلام با جمعیت مطلوب موافق است.[۴] این مطلوبیت جمعیتی هم در بعد کیفی است و هم در بعد کمی.
ظرفیت جمعیتی بالای ایران در مقایسه با آمارهای جهانی
ظرفیت جمعیتی به تعداد جمعیتی اشاره دارد که یک محیط طبیعی با تمام خصوصیاتش، آن را به طور کامل از نظر نیازها تأمین کند، ظرفیت و توان جمعیتی هر کشوری را می توان با توجه به منابع و امکانات مختلفی چون زمین های قابل کشت، حاصلخیزی خاک، میزان بارندگی، معادن و ذخایر زیرزمینی و میزان توسعه صنعتی و تکنولوژیک مشخص کرد. یکی از شاخص های جمعیتی برای نشان دادن ظرفیت جمعیتی محاسبه تراکم حسابی و بیولوژیک است، در حال حاضر تراکم حسابی جمعیت در ایران برابر ۴۳ نفر در هر کیلومتر مربع و تراکم بیولوژیک نزدیک به ۴ نفر در هر کیلومتر مربع است. تراکم حسابی جمعیت در آسیا در سال ۲۰۰۰ برابر ۱۲۰ نفر در هر کیلومتر مربع است، در ارمنستان و آذربایجان تراکم جمعیتی نزدیک به ۱۰۰ نفر در هر کیلومتر مربع است، در ژاپن نزدیک به ۳۳۹ نفر و در کره شمالی ۱۹۷ نفر هر کیلومتر مربع است، لذا ایران در مقایسه با کشورهای آسیایی جزء کشورهای کم تراکم جمعیتی محسوب می شود و حتی اگر جمعیت کشور دو برابر هم شود تراکم به ۸۶ نفر در هر کیلومتر مربع خواهد رسید.
منبع: دوتاکافی نیست