به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، میرجلال الدین کزازی عصر امروز در همایش«ایران کهنتر از تاریخ» که توسط کانون ایران شناسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، بیان کرد: چنانچه ایران ما در درازای تاریخ خود با همه سیاهیها و تباهیهایی که در روزگاری به آن دچار بوده است برجا مانده است از آنجاست که همواره ایرانیان با سینهای آکنده از نوش آذر و مهرآذر چهره، ایران زمین بوده اند.
وی با اشاره به اینکه تا آتش جاوید در کانون سینه ما ایرانیان شعله ور است ترسی از هیچ کارشکنی با بازدارندگی نداریم، گفت: سخن گفتن در باره فرهنگ ایران و بازتاب آن در فرهنگ جهان، پیشینهای طولانی دارد.
این حافظ شناس ادامه داد: ما مانند دیگران که از سر تنگ مایگی و تهی دستی، نام آوران ایران زمین را از آن خود میدانند، نیازی نداریم که داشتههای دیگران را برباییم، ما پیش از این، از نام آوران بی مانند و ارجمند برخورداریم و چنانچه چنین نبود دیگران چشم طمع به داشتههای ما نمیدوخته و در آتش حسادت نمیسوختند؛ اما متأسفانه ایرانیان آنچنان که باید با داشتههای خود آشنایی ندارند.
کزازی افزود: فرهنگ ایران آنچنان نوشین و دلنشین است که هر کس با آن آشنا شود به ناچار دل به آن میبازد.
وی تصریح کرد: چند سال پیش برای همایشی به آتن رفته بودم. شهردار آتن به من گفت هنوز هم زمانی که میخواهیم از زبان دلنشین یاد کنیم و نام ببریم زبان فارسی را مدنظر قرار میدهیم.
کزازی افزود: همچنین چند سال پیش برای حضور در همایشی به پکن رفته بودم بانوی فرهیخته و آشنا به زبان فارسی کتابی را به من نشان داد که دیگر بار به خود بالیدم که ایرانیم، این کتاب آیین دین نزد مسلمانان چین بود که به زبان فارسی کهن نوشته شده بود.
کزازی خاطرنشان کرد: نکته دیگر اینکه همین بانوی چینی به من گفت گروهی از چینیان، آیینی رازآلود دارند. آنان برآنند که در پایان جهان رهانندهای خواهد آمد به نام«پیرلوسه» که آنان را به سرزمین نیاکانشان که ایران است خواهد برد و گمان من بر این است که پیرلوسه یکی از فرزندان یزگرد سوم که پیروز نام داشت می باشد که این فرد چندی در برابر تازیان جنگید؛ اما در نهایت به پیروزی نرسید و از آن پس با دودمان خود به سرزمین چین رفت بنابراین این چینیان از فرزندان همان پیروز هستند که هنوز چشم براه وی می باشند.
کزازی با بیان اینکه در روزگار اکنون نیز همسر اردوغان، ارمغانی را به همسر جرج بوش میفرستند که آن ارمغان گزیدههایی از سرودههای مولانا میباشد، تصریح کرد: نفت روزی به پایان میرسد؛ اما این گنجینه همچنان پابرجاست اینکه چرا ایرانیان آنچنان که شایسته نام ایران است داشتههای خود را نمی شناسند به این دلیل است که به درستی خود را نمیشناسند.