به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، نیروی ارزان کار زنان، در جامعه باعث شده است تا زنان در شرایط بحرانی وارد بازار کار شوند و مانند یک سپاه ذخیره به کمک کارفرماهایی بروند که سودکلانی از نیروی کاری آنان به جیب میزنند.
از آنجا که در بیشتر خانواده های ایرانی تامین مخارج زندگی بر عهده زنان نیست و آنها در بیشتر مواقع صرفا برای حضور در اجتماع و کمک به خانواده و استقلال مالی به کار در خارج از خانه روی میآورند، نه تنها به شغل هایی برخلاف تخصص تحصیلی خود روی می آوردند بلکه در بسیاری مواقع دیده شده به شغل های کاذب یا شغلی برخلاف شأن یک زن هم گرایش پیدا می کنند. با نگاهی به سطح شهر می توان زنان بسیاری را دید که در ازای دریافت مبلغ کم در مغازه ها، بوتیک ها، کافی شاپ ها و رستوران ها به کار مشغولند .کار فرماها نیز به استخدام زنان به دلایل زیر تمایل بیشتری دارند:
زنان ابزاری برای جذب و فروش بیشتر
برخورد عاطفی و نحوه برقراری ارتباط زنان شاغل باعث میشود که کارفرمایان بیشتر به سمت استخدام زنان روی آورند و در مواردی برای هر چه بهتر شدن فروش از فروشندگان میخواهند که ارتباط نزدیکی با مشتری برقرار کنند، لباسهایی به تن کنند که شاید علاقهای به پوشیدن آن نداشته باشند و همیشه لبخند بر لب داشته و در تبلیغ اجناس و خدمات مبالغه کنند. در چنین محیطی زن فروشنده دچار آسیبهای شدید روحی میشود اما چون چارهای جز ادامه کار ندارد همچنان به کار در چنان محیطی رضایت میدهد.
(ن.ر) سه سال است که در فروشگاه لوازم بهداشتی و آرایشی مشغول به کار است، آرایش چهره و نوع لباس پوشیدنش کاملاً با دیگران تفاوت دارد، مانتوی کوتاه، کفش های پاشنه بلند که به سختی با آن راه میرود، لاک ناخن و رنگ موهایش هم با یکدیگر ست است. او می گوید: «کارفرما دستور داده که اینگونه لباس بپوشم تا مشتری بیشتری جذب کنم، البته در کارم هم بسیار موفق بودهام و به همین خاطر کارفرما از من راضی است و حقوق خوبی هم به من میدهد اما من از خدای خودم شرمنده ام.»
زنان هر جایی نمی توانند کار کنند
با آنکه جامعه فرصت تحصیلی را برای زنان فراهم کرده است اما زنان نمیتوانند در هر مکانی حضور داشته و به برخی از مشاغل حتی نزدیک شوند، اما مردان به راحتی میتوانند هر شغلی را انتخاب کنند. به علت کمبود فرصت شغلی، کار فرما نیز عقلانی برخورد میکند و نیرو هائی را که میخواهد استخدام کند میسنجد تا متوجه شود که کدام نیرو بهتر کار میکند و حقوق پایین نیز میگیرد و خواسته های او را کامل اجرا می کند بنابراین هیچکارفرمائی در اینگونه مشاغل نیروی مرد استخدام نمیکند و این وضعیت نیز حاصل همان نابسامانی اقتصادی و عدم برنامه ریزی شغلی است.
عدم مراجعه زنان به مراجع قضائی برای احقاق حق خود
بر اساس قوانین کار، همه افراد اعم از زن و مرد بطور یکسان در حمایت قانون قرار دارند و حداقل حقوق هم برای همه یکسان دیده شده است. این امکان برای زنان مانند مردان وجود دارد که شکایات خود نسبت به شرایط نامناسب شغلی و اعتراض به کار فرمارا با طی کردن مراحل قانونی به مراجع قانونی اعلام داشته و تقاضای رسیدگی نمایند. اما زنان در این زمینه کمتر اقدام کرده و اغلب به علت عدم آشنایی از حقوق قانونی خود در مقابل کار فرما کوتاه آمده و از حق قانونی خود صرف نظر می کنند و امکان سلطه هر چه بیشتر کار فرما بر خود و زنان دیگر را سبب می شوند.
(آ.ق) در این باره می گوید: «وقتی که ما در یک فروشگاه مشغول به کار هستیم و مجبور به ادامه کار نیز هستیم، نمیتوانیم به مراجع قضائی برای افزایش حقوق و تعیین بیمه مراجعه کنیم. چرا که در این صورت هم کار خود را از دست میدهیم و هم چندین ماه با هزینههای بالا مجبور به رفت و آمد میشویم»
دستمزد پایین و عدم توقع مزایای شغلی
زنان فروشندهای که در شهرها و بعضاً روستاها مشغول به کار هستند در ارائه خدمات کاری خود توقعات کمتری نسبت به مردان دارند چرا که تأمین مخارج زندگی به عهده مردان است و زنان بیشتر برای حضور در اجتماع و استقلال مالی به کار در خارج از خانه روی میآورند.
به گزارش باحجاب، بسیاری از آنان بدون داشتن قرار داد کاری و حمایت های قانونی و مزایای شغلی مانند بیمه، عیدی آخر سال و تعطیلی، حتی با حقوق کمتر از حقوق تعیین شده توسط وزارت کار در ساعات طولانی مشغول به کار می شوند.
این شرایط سبب شده که شخصیت اجتماعی زنان نادیده گرفته شود و اعتماد به نفس آنان پایین آمده، اعتبار خود را از دست بدهند و در معرض آسیبهای شدید روانی و جنسی قرار گیرند. عدم اعتراض زنان و قبول حداقل ها سبب برهم زدن بازار کار و تمایل هرچه بیشتر کار فرما برای استخدام آنها نسبت به مردان شده، طوریکه که مردان نیز نسبت به این مسئله معترضند که زنان با قبول کمترین حد حقوق، شرایط شغلی آنها را به مخاطره انداخته و با وجود آنها کارفرماها تمایلی به استخدام مردان ندارند.
(ح. ا)زن فروشنده دیگری که در پاساژ رضا لباس زنانه می فروشد، با عنوان کردن دستمزد ۴۰۰ هزار تومانی اش در قبال ساعت کاری زیادی که دارد، می گوید: «این حقوق در مقابل فروشی که من برای کارفرمایم داریم خیلی ناچیز است. این انصاف نیست که یک نفر از موقعیت و نیاز یک زن سوء استفاده کند و در حالی که خودش میلیونی به جیب می زند زورش بیاید یک حقوق متوسط به فروشنده اش بدهد.»
احتیاج و نیاز اقتصادی
کم نیست تعداد زنانی که به عللی همچون بد سرپرست بودن یا بی سرپرست بودن، نداشتن تحصیلات بالا و سرمایه کافی برای به راه انداختن شغل و تنها به دلیل احتیاج و نیاز مالی حاضر به فروشندگی با کمترین حقوق آن هم در مکان هایی که بعضا با شأن آنها سازگار نیست، می شوند. نیازی که سبب تسلط کار فرما و بر زنان و پایمال شدن حقوق آنها می شود.
(ن.د) اولین زنی نیست که در شهر به کارهای خدماتی مشغول شده است، اما او از شغل خود نه تنها رضایت ندارد بلکه از اینکه مجبور به انجام هرکاری است که مطابق میل کار فرمایش باید انجام شود بیزار است. او در توجیه کارش که با کمترین حقوق و بدترین شکل برخورد مشغول به کار است می گوید: «احتیاج اولین علتی است که مرا مجبور به کار کرده است، آن هم در محیطی که هیچ اختیاری از خودم ندارم. »
عدم اعتراض به شرایط سخت کاری
زنان به دلیل روحیه سازشگری اغلب در برابر خواسته های کار فرما کوتاه آمده و نسبت به مردان که وظیفه تأمین خانواده را به عهده دارند، نسبت به شرایط سخت شغلی مانند نداشتن بیمه، نداشتن ساعت کاری مشخص، نداشتن مرخصی و مزایا و حقوق اندک کمتر اعتراض می کنند. بطوری که بیشتر فروشنده ها در طول روز اغلب ۱۲ ساعت کار کرده و برخی از طرف کار فرما مجبور می شوند که در ایام تعطیل نیز ساعاتی را در محل کار حاضر شوند. وجود این شرایط، کار فرما را راغب کرده که نیروهایی به کار بگمارد که بدون به وجود آمدن کوچکترین مشکل و اعتراضی، ساعات بیشتری کار کرده و بازدهی بیشتری داشته باشد.
(م.پ) در این باره می گوید:«صبح ها از ۹ صبح تا ۲ بعد از ظهر و عصرها از ساعت ۴ تا ۹ شب در مغازه هستم گاهی روزهای جمعه هم عصرها باید سرکار بیام. هیچ نوع مزایای شغلی مانند بیمه، عیدی آخر سال، ۳۰ روز حق تعطیلی در سال و حتی حقوق در حد وزارت کار را ندارم، فعلا نمی توانم اعتراضی به کارفرما داشته باشم چون باید به خانواده ام برای تهیه جهیزیه کمک کنم، اگر خدا بخواهد بعد از ازدواجم حاضر به ماندن در اینجا نیستم.»
فروشندگان زن با هر انگیزه ای که به این حرفه وارد شده باشند مجبورند با پذیرفتن شرایط سخت کاری، بدون داشتن مزایای شغلی به درآمدهای ناچیزی اکتفا کنند که در مقابل سودی که از کار آنها برای کارفرمایشان حاصل می شود مبلغ بسیار ناچیزی است، به نظر می رسد راه حل این موضوع تنها از عهده مسئولین وزارت کار، با سرو سامان دادن و ضابطه مند کردن دستمزد و ساعت کار فروشندگان بر می آید. دولت می بایست از طریق سازمانهایی مانند اداره کار و سازمان تأمین اجتماعی مشاغل را بازرسی کرده و کارفرما را مجبور به پرداخت حقوق و مزایای کارکنان خود کند. اصلاح ساعت کار، میزان استراحت و نحوه ارتباط کارفرما با فروشنده نیز از مواردی است که با نظارت بر آن میشود تا حدودی اثر منفی فروشندگی را از بین برد و ارزش زنان را به عنوان فروشنده حفظ کرد.
منبع: جام نیوز