به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو» دستگیری معاون احمدینژاد که با فاصله چند ماهه پس از اجرای حکم محمدرضا رحیمی اتفاق افتاد ذوقزدگی رسانههای اصلاحطلب را برای ایجاد یک جنگ روانی ضد جریان سیاسی رقیب به همراه داشت.
هر چند ماجرای فساد سریالی در دولت قبل موجبات ناراحتی طیف وسیعی از مردم که در انتخابات نهم و دهم به شعارهای احمدینژاد اعتماد کرده بودند را فراهم آورد؛ اما برخورد قاطع با این مفاسد دارای زوایای مثبتی است که رسانههای لیبرال به شدت تلاش دارند تا آن را از دید افکار عمومی پنهان کنند.
در انتخابات 84 مردم ترجیح دادند تا احمدینژاد را به فردی با کارنامه ترجیح دهند که سوابق نهچندان جذابش اصالت شناسنامه انقلابیاش را زیرسوال میبرد. در سال 88 مردم مطابق با روند گذشته فرصت دوبارهای به رئیس جمهور نهم دادند تا در راستای تحقق وعدههایش گام بردارد اما با گذشت زمان احمدینژاد نتوانست بر عهدش با مردم پایبند بماند.
در تمام این دوران جریان اصولگرایی به تبعیت از مردم، سیاست نقد اصولی و حمایت معنوی را در پیشبرد تعاملش با دولت نهم و دهم در دستور کار قرار داد؛ هرچند برخی نزدیکان رئیس جمهور سابق با شکایات پیاپی از بسیاری رسانههای اصولگرا نشان دادند که تاب تحمل نقد منصفانه را ندارند.
در این میان نباید فراموش کرد بسیاری از نقدهایی که امروز مطبوعات لیبرال به دولت احمدینژاد وارد میکنند را میتوان در آرشیو چند سال قبل رسانههای اصولگرا مشاهده کرد.
بارها و بارها چهرهها و رسانههای اصولگرا درباره حضور افرادی چون محمدرضا رحیمی، حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی اطراف محمود احمدینژاد هشدار داده بودند اما رئیس دولت های نهم و دهم توجهی به این تذکرات نمی کرد.
هر چند این فرایند تلخ آب گل آلودی را برای جناح رقیب به منظور شانتاژ افکار عمومی فراهم کرده اما در یک نگاه منطقی میتوان از آن به عنوان یکی از افتخارات جریان اصولگرایی نام برد.
اصولگرایان چه در زمان احمدینژاد و چه اکنون نشان دادند که افراد منتسب به جریان خود را معصوم تلقی نمیکنند و در صورت مشاهده خطا، ابایی از تسویه حساب با آنها ندارند.
اما این روش درست خلاف مشی جریان اصلاحطلبی است که هرگز نسبت به اشتباهات مهرههای خود اعتراف نمیکند و تلاش میکند تا در صورت فاششدن برخی اتهامات اقتصادی، سیاسی و اخلاقی انگشت اتهام را سریعا به سمت حاکمیت نشانه روند و از جناحی برخورد کردن نهادهای نظارتی و قانونی چون قوه قضائیه سخن بگویند؛ بازی که طی چند سال گذشته ذهن برخی از ایدئولوگهای جریان اصلاحات را نیز به خود مشغول کرده است.
این جریان در واقع نمیدانند تناسبشان با نظام یک شیوه اپوزسیونی است یا اینکه زیر چتر نظام تعریف میشوند و اگر حاکمیت را میپذیرند و در انتخابات شرکت میکنند چرا باز با مسائل اساسی کشور به صورت گزینشی برخورد مینمایند.
در این میان سوال جدی مطرح این است که اگر بقایی یک چهره اصلاحطلب بود واکنش رسانههای لیبرال چه تفاوتی با ذوقزدگی امروز آنها داشت؟ برای پاسخ به این سوال میتوان به پرونده سنگین آقازاده معروف رجوع کرد.
در تمام مدت رسیدگی به پرونده این فرد رسانههای اصلاحطلب تلاش خود را برای پنهان کردن اتهامات وی در دستور کار قرار دادند. در این مدت هرگز شاهد بررسی علل و عوامل فساد بزرگ آقازاده در رسانههای اصلاحات نبودیم و همواره این رسانهها حتی قبل از صدور حکم بر بیگناهی فرزند آیتا... تاکید داشتند؛ اما آیا این موضوع پذیرفته شده است که برخورد با پدیده گسترده فساد ملی در کشور قربانی منافع جناحی و حزبی شود.
امروز جریان اصولگرا نشان داده که حداقل این جرات را دارد تا با چهرههای فاسد، مشکوک و بدلی خود تسویه حساب کند اما اصلاحطلبان در طول دو دهه گذشته طیفی عظیمی از مفسدین، خیانتکاران و افراد بدسابقه را با خود همراه کرده و گهگاه از آنها برای پیشبرد منافعش استفاده ابزاری کند. این جریان حتی هنوز رابطه خود با آن دسته از فراریان و ضدانقلابیون خارج نشین را نیز انکار نمیکند.
ذوقزدگی امروز اصلاحطلبان از بازداشت بقایی ناشی از عرم نظام برای برخورد با دانهدرشتها و منتسبین به افراد خاص نیست بلکه اهرمی است برای تخریب جریان رقیب در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و الا هر وجدان سالم و عقل سلیمی میپذیرد طیف اصولگرای اصیل پرچمدار نقد درون گفتمانی در طول دولت گذشته تاکنون بوده است و همانقدر که معتقد است باید با مفاسد م.ه برخورد شود باید نسبت به مفاسد دولت احمدینژاد نیز قاطعیت به خرج داده شود.
منبع: فارس
مواظب صحبتتون باشین. فوقش تخلف اقتصادی کرده باشه.
او رو اصلا نباید با مهدی هاشمی مقایسه کرد...
متاسفم. نوشتی م ه. اما حمید بقایی...
برو زیر کولر تا جزغاله نشی
هیشکی تو ایران مث مهدی هاشمی دل ملت و نسوزونده
گیریم اختلاص کرده از 30 هزار میلیارد بیشتره؟
گیریم اقتشاش کرده از اقتشاش اقازاده بزرگتر بوده؟