به گزارش خبرنگاردانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ در سالهای اخیر، اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی تبدیل به یکی از بزرگترین دغدغه های خانواده های ایرانی شده است. در این میان، عدم تناسب آموخته های دانشگاهیان با نیازهای بازار کار بر شدت این معضل اساسی افزوده است. برگزاری مسابقات مهارت سنجی "فن آورد" (fanavard.com) فرصتی برای تاکید بر اهمیت مسئله مهارت آموزی در کنار موضوع دانش آموزی است. گرافیک یکی از شش زیرشاخه این مسابقه سراسری و جذاب به حساب می آید. برای بررسی مشکلات فارغ التحصیلان این رشته در زمینه ورود به بازار کار و مشکلات موجود در آموزشهای دانشگاهی مرتبط با گرافیک، با مسعود نجابتی از فعالان شناخته شده این عرصه به گفتگو نشسته ایم.
در زمینه رشته گرافیک؛ عدم تناسب آموخته های دانشگاهیان با نیازهای بازار کار چقدر احساس می شود؟
عدم تناسب آموخته های دانشگاهی و مهارت های مورد نیاز بازار کار یک واقعیت است. ولی باید توجه داشته باشیم که این مسئله در خصوص رشته های عملی و کاربردی-حداقل در فضای رشته گرافیک- تا حدودی متفاوت است. ما در رشته گرافیک، شاهد فارغ التحصیلانی هستیم که اگر روال آموزش را به خوبی طی کرده باشند-یعنی قبل از ورود به دانشگاه، به هنرستان رفته و مقدمات کار را به خوبی فرا گرفته باشند و سپس وارد دانشگاه شده باشند- می توانند به راحتی وارد بازار کار شوند. لذا از این لحاظ ما برای افرادی که به صورت حرفه ای این رشته را به اتمام می رسانند، مشکلی نداریم. البته نکته ای که هست، طبیعتاً بایستی توانمندی و استعداد فرد هم با رشته انتخابی اش هماهنگ بوده باشد. علیرغم دانشگاه های فراوانی که در سطح کشور ایجاد شده است، به نظرم فضای کار برای فارغ التحصیلان این رشته مهیاست.
اشتغال در زمینه گرافیک بیشتر نیازمند مدرک است یا مهارت؟
قدر مسلم ما در اینجا زیاد با بحث مدرک مواجه نیستیم. در بازارِ کار گرافیک شاید برای هیچ سفارش دهنده ای اهمیت نداشته باشد که با طراحی کار می کند که فوق لیسانس دارد یا دکترا گرفته است یا متقابلاً هیچ تحصیلات دانشگاهی مرتبطی داشته یا نداشته است! در بازارِ کار این رشته، افراد بیشتر به دنبال رزومه کاریِ موفق یک طراح هستند، اینکه از نظر حرفه ای در چه شرایط و جایگاهی قرار گرفته و نمونه کارهای قبلی اش چگونه بوده است؟ شرط موفقیت یک طراح در بازار کار؛ سابقه کاری اوست نه تحصیلاتش! لذا با این مقدمه که بنده خدمتتان عرض کردم؛ طبیعتاً ما افرادی را داریم که بدون آنکه تحصیلات آکادمیک خاصی را طی کرده باشند، به دلیل استعداد و توانمندی های شخصی توانسته اند در بازار کار موفق باشند، حتی افرادی که تحصیلاتی غیرمرتبط با رشته گرافیک را طی کرده اند. در مقابل؛ نمونه هایی هم داشته ایم که با داشتن مدارک تحصیلی بالا، نمره های خوب و پایان نامه خیلی موفق؛ هنوز نتوانسته اند در بازار کار به موفقیتی دست پیدا کنند. لذا همانگونه که خدمتتان عرض کردم، در رشته های عملی که مواجه با فضای کاربردی و سفارش کار هستیم، ارزش و جایگاه مهارت و مهارت سنجی، بسیار بیشتر از دیگر رشته های دانشگاهی اهمیت می یابد.
چه مشکلات دیگری را پیش روی موفقیت رشته گرافیک و فعالان آن در ایران می بینید؟
مسئله مهم دیگری که در مورد بازار کار رشته گرافیک باید به آن توجه نمود، مسئله بازارسنجی و نیازسنجی است. ما در حال حاضر آنچنان که در تهران و کلانشهرها به طراح گرافیک نیاز داریم؛ در دیگر شهرها و مناطق کشور واقعاً نیازمند حضور اینگونه افراد با این تخصص خاص نیستیم. تقسیم رشته های دانشگاهی در شهرستان های مختلف بدون در نظر گرفتن این نیازسنجی ها، ما را در حوزه اشتغال فارغ التحصیلان بومی آن شهرها با مشکلاتی مواجه خواهد نمود. ما می بینیم که به عنوان مثال، دانشگاه فردوسی در شهری مانند نیشابور دانشگاه هنر تاسیس می کند. در حالی که نه خود شهر پتانسیل لازم برای این کار را دارد-از لحاظ فضا و گرافیک محیطی، میزان نمایشگاه ها و گالری ها، موزه ها و غیره- و نه نیاز آنچنانی به تاسیس چنین رشته ای در آن شهر احساس می شود. لذا دانشجویان در نهایت مجبور خواهند بود که تجربه کسب شده در این محیط را با خود به شهرهای بزرگ ببرند تا شاید خریداری برای آن پیدا شود! اینها برای اشتغال باید به شهرهایی مثل مشهد، تهران و قم-به عنوان قطب دوم صنعت نشر کشور- مهاجرت کنند. این در حالی است که تعداد دانشگاه های هنر موجود در شهر قم بسیار کمتر است. این توزیع و تقسیم بندی نامناسب با مشکلاتی همراه خواهد شد.
پس مسئله اشتغال فارغ التحصیلان گرافیک را-در صورت طی روال منطقی آموزش- مسئله اصلی گرافیک نمی دانید؟
همانطور که خدمتتان عرض کردم؛ با توجه به فضایی که در حال حاضر در دانشگاه ها وجود دارد، بنده فکر می کنم اگر تحصیل افراد در رشته گرافیک، همراه با تحصیلات هنرستانی باشد، برای اشتغال و جذب شدن به بازار کار با مشکل حادی روبرو نخواهند شد. در برخی واحدهای درسی مانند چاپ، عکاسی و دیگر واحدهای تخصصی تعداد ساعات آموزش و حجم مطالب درسی ارائه شده به اندازه ای نیست که بتواند دانشجو را به صورت حرفه ای تربیت کند. در این موارد طبیعتاً نیاز به دوره های تحصیلات تکمیلی احساس می شود که برای همین منظور نیز مدارسی در سطح تهران ایجاد شده است. این مدارس به نوعی حکم کارآموزی پس از دانشگاه را دارند. طبیعتاً این محیط در همه کشورها وجود دارد که دانشجو پس از تکمیل دوره تحصیلات خود وارد یک محیط کار جدی می شود تا در آنجا کارآموزی کرده، برای ورود به بازار کار آماده شود. بنده فکر می کنم این قسمت از پروسه حرفه ای شدن دانشجویان که به مثابه حلقه تکمیلی تحصیلات آکادمیک به حساب می آید، در کشور ما ضعیف است. ما نیاز داریم که دانشجویان را پس از دانشگاه، وارد یک مرحله حرفه ای تر کنیم تا آموخته هایشان را در آنجا به صورت تجربی محک بزنند. دانشجو باید در این محیط تحت اشراف یک استاد کارآموزی کرده، سفارش کار واقعی دریافت کند. دانشجو باید در این مرحله یک پروسه حرفه ای کار عملی را از صفر تا 100 طی کنند. ما همانطور که عرض کردم در این زمینه ضعف داریم.
پس واحدهای تعریف شده در سیستم دانشگاه و وقتی که دانشجو در این زمینه صرف می کند، زیاد هم با نیازهای بازار کار بی تناسب نیست!؟
بله. همین طور است. حرف ما این است که این پروسه آموزش عملی بایستی تکمیل و تکمیل تر شود. ممکن است دانشگاهی به دلیل مناسب نبودن سطح کیفی استاد، لابراتوار عکاسی یا امکانات جانبی مشکلاتی داشته باشد و نتواند آن واحد را به درستی ارائه دهد، ولی در مجموع در سطح دانشگاه های حرفه ای این مشکلات زیاد وجود ندارد. فرضاً در دانشگاه تهران یا دانشگاه هنر، دانشجویان اگر روال آموزش را به صورت منطقی طی کرده باشند، پس از فارغ التحصیلی به راحتی می توانند جذب بازار کار شوند. تحصیلات تکمیلی برای مواردی است که ما می خواهیم دانشجو در یک موضوع تخصصی مثل تایپوگرافی، عکاسی تبلیغاتی یا چاپ تبحر ویژه ای کسب کند. مدارسی برای این منظور ایجاد شده که در حال حاضر دارند تحصیلات تکمیلی را ارائه می کنند.
ورود دانش آموختگان رشته های انسانی، تجربی و ریاضی به رشته های هنر چطور؟ این واقعیت، نمی تواند یکی از مسائل مبتلا به رشته های هنری باشد؟
حتماً مسئله است. بنده احساس می کنم یکی از مشکلات حادی که الان در زمینه آموزش گرافیک وجود دارد حجم زیاد ورودی های دانشگاه است. رشته هنر به صورتی تعریف شده است که هر فردی که کنکور می دهد، می تواند رشته هنر را هم انتخاب کند. یعنی اگر در رشته مورد علاقه اش قبول نشد، گزینه دومش هنر است! در صورتی که برای موفقیت در رشته هنر لازم است تا این افراد قبل از ورود به دانشگاه، حتماً روند تحصیل در هنرستان را طی کرده باشند. الان با افراد زیادی در دانشگاه مواجه هستیم که وارد رشته هنر شده اند ولی هیچ اطلاع و تجربه عملی از مبانی کار در رشته های مختلف هنری ندارند. فرضاً برای رشته گرافیک، اصلاً طراحی کار نکرده اند یا مبانی اصلی آن را هم آگاهی ندارند. این افراد از رشته های انسانی، تجربی و ریاضی وارد رشته هنر می شوند و هیچ اصراری برای گذراندن یک دوره پیش نیاز هم بر سر راهشان وجود ندارد. اینها مستقیماً سر کلاس واحدهای تعریف شده در دانشگاه در کنار کسی می نشینند که چهار سال در هنرستان تحصیل کرده است. این در حالی است که در خیلی از دانشکده ها برای رشته تجسمی و گرافیک مصاحبه و گزینش تخصصی قبل از ورود به دانشگاه وجود ندارد و افراد به صرف قبولی در کنکور می توانند وارد کلاس گرافیک شوند. این در حالی است که استاد با این تصور به سر کلاس می رود که دانشجو سابقه کار عملی و علمی در هنرستان را داشته است!
سیستم کارآموزی چقدر در رشته های هنر رعایت می شود و تعریف شده است؟
تا آنجایی که بنده اطلاع دارم؛ این سیستم از قدیم هم در دانشگاه تعریف نشده بود. در حال حاضر هم اگر اتفاقی در این حوزه می افتد، توسط بخش خصوصی مدیریت می شود. یعنی مدارسی در تهران احداث شده اند که ادعای تدریس درسهای تدریس نشده در دانشگاه را دارند. من تصورم این است که ما به علت بزرگ شدن قلمرو رشته های تخصصی مثل گرافیک و زیرشاخه های مربوط به آن ما نیاز به تاسیس رشته های تخصصی از مقطع کارشناسی داریم نه از مقطع ارشد. یعنی لازم است که دانشجو از همان ابتدا به صورت تخصصی وارد رشته طراحی حروف شود نه اینکه مثلاً ما انتظار داشته باشیم با گذراندن 4 تا 8 واحد طراحی حروف، وارد بازار کار شود و در این زمینه تبحر هم داشته باشد. الان افراد فعال در زمینه های تخصصی افرادی هستند که خودشان علاقه مند هستند و در فضای خارج از دانشگاه نزد استاد رفته و آموزش دیده اند. آنچه در دانشگاه تعریف شده است؛ به قولی کار راه انداز هستند ولی به شکل عمومی. یعنی دانشگاه یک دانش عمومی را در همه زمینه ها در اختیار دانشجو قرار می دهد. در زمینه طراحی، عکاسی، تصویرسازی، گرافیک، خوشنویسی و غیره.
پس در حال حاضر راهکار حرفه ای شدن در این زمینه ها چیست؟
با توجه به شرایط روز، گسترش رشته ها و نیازهای جامعه و بزرگ شدن حوزه فعالیت ها، ما نیاز داریم رشته های دیگری را در کنار رشته گرافیک به صورت تخصصی راه اندازی کنیم. مثلاً تایپوگرافی، عکاسی تبلیغاتی، تصویرسازی حرفه ای، انیمیشن باید از همان ابتدای دوره چهارساله کارشناسی به صورت حرفه ای به دانشجو آموزش داده شود تا ما بتوانیم نیازهای جامعه در این زمینه ها را برآورده کنیم. الان ما برای خیلی از زمینه های جدید ایجادشده در بازار کار در چارت درسی دانشگاه ها فکری نکرده ایم. طراحی وب نیز از جمله این موارد است. شاید رشته محل هایی در حد کاردانی در دانشگاه های علمی-کاربردی تعریف شده باشد، ولی آموزش تخصصی در حد کارشناسی و کارشناسی ارشد را تعریف نکرده ایم. الان بحث طراحی فونت برای قلم های چاپی یکی از نیازهای جدی جامعه است ولی ما در این زمینه رشته تخصصی خاصی نداریم و تمام کسانی که به صورت حرفه ای در این زمینه فعالیت می کنند تنها چهار واحد درسی در این زمینه گذرانده اند. مابقی دانسته های این افراد در این زمینه؛ مربوط به مطالعات شخصی آنها یا آموزش در خارج از کشور است.
ما در بحث تعریف واحدهای درسی و رشته ها نیاز به یک بازنگری جدی داریم. اگر این اتفاق بیفتد، بحث توزیع رشته ها نیز تا حدی حل خواهد شد. یعنی در برخی مناطق کشور لازم نیست ما خود رشته گرافیک را ایجاد کنیم. فرضاً در شهری مانند اصفهان شاید دیگر نیاز به تاسیس رشته محل جدید در رشته گرافیک نباشد. ولی حتماً به تاسیس رشته های تخصصی متناسب با نیازهای شهر اصفهان نیاز داریم. مثلاً برای طراحی تابلوهای میدان نقش جهان و میدان امام اصفهان-و البته زیباسازی همه شهرها- ما نیاز به متخصص طراحی گرافیک محیطی داریم. این در حالی است که دانشجویان گرافیک ما طی دوره تحصیلی شان تنها دو واحد گرافیک محیطی می خوانند. شاید ده سال قبل این نیاز حس نمی شد؛ ولی در حال حاضر، این یک نیاز جدی است.