به محض ورودمان به کاشغر از دور دروازهای را دیدیم که شبیه قلعههای تاریخی بود و سربازارن با نیزه بر روی دیوارهای قلعه ایستاده بودند و یک جارچی با ساز و دوغل به معرفی افراد حاضر پرداخته و هر کدوم با خوش آمد گویی از نوع خودشان ما را برای ورود به داخل شهر فراخوندد.
با ورود به این شهر اولین چیزی که توجهمان را به خود جلب کرد محصولات کوزهگری از خاک رس بود، این شهر به دلیل داشتن محصولات کوزهگری از خاک رس در جهان دارای مشهوریت و محبوبیت بالایی است. ساکنان کاشغر پیش از آنکه مورد حمایتهای دولتی قرار گیرند با ساخت کوزهها و ظروف از خاک رس و کوزه گری روزگار می گذرانیدند. پس از انجام حمایتهای دولتی از این بازار حکومت با اعمال روشهای علمی و منطقی باعث ارتقاء هنرهای دستی ساخته شده از خاک رس در این منطقه شد که همین امر باعث حفظ زندگی ساکنان این شهر از طریق ادامه دادن به ساخت کوزه و انجام هنرهای دستی شده است. بنابراین بازار معروف به بازار گلدان به نقطه ای روشن در جذب توریست به کاشغر به حساب میآید.
پس از خروج از خیابانی که پر بود از کوزههای سفالی وارد خیابان عریض و طویلی شدیم که به بازار وسایل دست ساز آهن(کاتمان) مشهور است با گذر زمان تنوع آن بیشتر شده و بازدیدکنندگان این بازار نه تنها میتوانند محصولات مختلف دست ساز از این بازار خریداری کنند بلکه میتوانند به تماشای تجربه چند صد سال قوم اویغور در ساخت وسایل آهنی با دست بنشینند.
در مرکز شهر باستانی کاشغر بازار دوپا یا بازار کلاه به طول 150 وعرض 7 متر قرار داشت. خیابانی که این بازار در آن واقع شده است به خیابان «کلاه هزاره» مشهور است که یکی از مناطق باستانی فرهنگی در شهر کاشغر به حساب میآید. کلاه گل مانند اویغور منعکس کننده ویژگی های خاص فرهنگ اویغور در نحوه لباس پوشیدن آنها است.
انواع مختلفی از کلاه گل وجود دارد که اویغورها هر کدام را متناسب با سن، جنسیت و علاقه خود انتخاب میکنند. کلاههای زنانه معمولا رنگارنگ و کلاههای مردانه سادهتر است. در واقع 17 تا 18 مدل مختلف کلاه اویغوری وجود دارد که یا هرمی شکل چهارگوش یا گرد هستند. اشکالی که روی کلاههای گل ترسیم میشود معمولا تصاویری از طبیعت شامل گل و میوهها است و رنگهای آن نیز قرمز، آبی و سبز تیره است.
لباس محلی اویغورها نیز لباسی با نام دوپا است که نه تنها لباس روزانه این قوم است بلکه یکی از مولفههای فرهنگی این قوم به حساب میآید.
پس از خروج از بازار کلاه وارد محله آتوش در خیابان کومداروازا که 300 متر طول و 8 متر عرض دارد و یکی دیگر از محلههای فرهنگی توریستی این شهر به حساب میآید شدیم. خیابانی با 99 مغازه که در آن مردم وسایل دستساز آهنی، کوزه، وسایل موسیقی اویغور و سوغاتیهای برای توریستان را به فروش میرسانند. این محله به زیرساختها فوقالعاده عمومی مانند، آتشگاها، راههای آب و فاضلاب، خطوط انرژی و خطوط گاز طبیعی معروف است. دو طرف خیابان آتوشا با کاشیکاریها تزیین شده است که این امر نیز انعکاسی از فرهنگ اویغور به حساب میآید.
پنجره های اطراف خیابان با گلدان ها تزیین شده بود و دربهای خروجی خانه ها و مغازههای اویغوری نیز ساخته شده از چوب بودند. خیابان کومداروازا از سال 2011 برای حفظ گلها و ویژگیهای فرهنگی این خیابان از جمله گیاهان و کاشیکاریها مورد حفاظت حکومتی قرار گرفته است.
بازار کاشغر سنتی بود و پر از کالاها و آدم هایی که انگار به این دنیای مدرن تعلق نداشتند. همه چیز رنگی از تاریخ و هویت فرهنگی یکدست داشت. هویتی که مردم به داشتنش می بالیدند و نمی خواستند خود را تغییر دهند، چون خود را از چیزی عقب احساس نمی کردند.
لباسها، آرایش ریش، نگاهها، لبخندها، قامت های کشیده بلند، کلاه ها و کفشهای دست دوزی شده، گوشواره های طلای دست ساز، مجسمه های سنگی گران قیمت بودا و بوته رز چینی، فرش های دست باف با طرح اویغوری، غذاهای متنوع و عجیب وغریب، معماری ساده و ظریف اسلامی- اویغوری، حجاب زنان، تسبیح و ظروف و زیورآلات و کتاب های عتیقه، عکس های مائوتسه تونگ تا زنان رقصنده اویغوری و ده ها چیز دیگر که همه درهم تنیده و پیچیده بود، تو را مبهوت میکرد.
این شهر را می توان شهر موتورهای برقی دانست چه مردان و چه زنان وسیله نقیلهشان این موتورها بودند که در سطح شهر به راحتی تردد میکردند.
پس از گذشتن از این خیابانها در مسیر بازگشتمان به سمت خانه چای قدیمی حرکت کردیم مکانی که یکی دیگر از جاذبههای فرهنگی تاریخی به حساب میآمد. خانه چای یک مغازه دو طبقه اویغور بود که تنها خانه چای تاریخی در کاشگار به حساب میآید. ساکنان محلی در این خانه چای از خوردن چای و گپ و گفت در مورد مسائل مختلف لذت میببرند. این روشی است که مردم محلی به یکدیگر اطلاع رسانی میکنند.
مکان مورد نظر دیگر برای بازدیمان مسجد آتیگار یکی از بزرگترین مساجد چین بود که این منطقه در حدود 16800 متر مربع را در برگرفته و در غرب میدان آتیگار قرار داشت. در سال 1442 میلادی این مسجد مسجدی کوچک بود که در سال 1538 گسترده و در سال 1872 ساخت آن تکمیل شد.
کل این ساختمان، شامل عبادتگاه، تالار مطالعه، برج ورودی و برخی اتاقهای دیگر میشد. دیدنیترین بخش این مسجد دروازه آن بود. این دروازه 12 متر بلندی و دو مناره با طول 18 متر در هر طرف داشت. ستون عبادتگاه مسجد آتیگار با 158 طرح اسلیمی تزیین شده است روزانه 2000 تا 3000 مسلمان برای انجام عبادت و 5000 مسلمان برای انجام فرایض دینی در روز جمعه به این مسجد میآیند.
محل دیگر گشت و گذارمان در کاشغر بازار بینالمللی، بزرگترین بازار شین جیانگ بود که محوطهای برای 21 مغازه اجناس تخصصی و 400 غرفه و یک خیابان برای فروش خوراکی را در بر میگرفت. این بازار سالانه گردش پولی در حدود 125 میلیون یوان دارد.
در روزهای یک شنبه این بازار از صدها خریدار و وسیله نقلیه پر میشود. بیش از 9000 نوع تولیدات متنوع در این بازار به فروش میرسد و در انجا میتوان تقریبا همه چیز از لوازم محلی و دست ساز گرفته تا سبزی و میوه و محصولات خارجی مثل لباسهای پاکستانی، روسریهای ترک، تلسکوپ قرقیزستانی و میوههای خشک عربستان سعودی را در آن پیدا کرد. بنابراین این بازار به نمایشگاه مرکزی آسیا نیز در میان بازدیدکنندگان مشهور است.
بعد از سفرو یک روز و نیمهمان به کاشغر باید دوباره به ارومچی بازگشته و از آن جا راهی پکن میشدیم.
منبع: ایسنا