به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سالهای سال شعار «دوتا بچه کافیه» را روی در و دیوار شهر و حتی جعبه دستمال کاغذی و قوطی کبریت میخواندیم و پیش خودمان میگفتیم حتما نسخه نجاتمان همین است که برایمان نوشتهاند و باید عمل کنیم. اما چند سالی است که با پژوهش و کارهای علمی متوجه شدیم که آن نسخه نجات نبوده و ظاهرا ما را میخواستند به راهی ببرند که نه چشمه حیات بلکه سرابی بیش نبوده است. برای بررسی آنچه که در طول این سالها به نام مطالب علمی منتشر میشد گفتگوی تفصیلی داشتیم با یکی از پژوهشگران حوزه جمعیت. حسین مروتی از فعالان فرهنگی است که پیرامون بحران جمعیت کارهای پژوهشی متعددی انجام داده است میکند. با او قراری برای مصاحبه گذاشتیم تا تحلیل وی را در مورد تاریخچه مسائل جمعیتی و اساس بحران جمعیت بشنویم. حاصل کار، متن چالشی شده است بخش اول این گفتگو پیش روی شما است. بخش دوم این گفتگو در آینده نزدیک منتشر میشود.
چه شد که سیاست کنترل جمعیت در ایران پی گرفته شد؟ ابعاد آن رشد بی رویهی جمعیت در دهه شصت را بفرمایید.
بنده خیلی سریع وضع جمعیت را از سال ۱۳۳۵ بررسی میکنم. نرخ رشد جمعیت در سرشماری سال ۱۳۴۵، ۳.۱۳ به دست میآید یعنی در بازه ده سالهی ۴۵-۱۳۳۵به جمعیت کشور هر ساله به اندازه ۳ درصد تعداد جمعیت، افزوده میشد. این میزان در سرشماری سال ۱۳۵۵ به رقم ۲.۷۱ کاهش مییابد و آن هم به دلیل پیگیری تنظیم خانواده در ایران بود که مستقیما تحت نظر کارشناسان شورای جمعیتی آمریکا صورت میگرفت.
به چه دلیل آمریکا به دنبال کنترل جمعیت ایران بود؟
ببینید قبل از انقلاب نه عموم مردم از رژیم طاغوت حرف شنوی داشتند که بخواهند کمتر فرزند بیاورند، نه حکومت شاه که دستنشانده آمریکا بود، آنچنان جدی به دنبال کاهش جمعیت ایران بود. اساسا چه دلیلی داشت که آمریکا بخواهد با تحمیل سیاست کاهش جمعیت از اقتدار کشوری بکاهد که به او مسئولیت و مدال افتخار ژاندارمی منطقه را داده بود؟ اقتدار ایرانِ وابسته و غیرمستقل، همان اقتدار آمریکا بود و به همین خاطر تنظیم خانواده در قبل از انقلاب، نتیجه قابل توجهی نداشت. این هم که آمریکا طرح تنظیم خانواده را در ایران پیگیری کرد به نظر بنده به دو دلیل بود. یکی این که آمریکاییها به تنظیم خانواده بیشتر به عنوان ابزاری برای انتقال فرهنگ آمریکایی نگاه میکردند، چون اثر رواج یافتن وسایل ممانعت از بارداری را در وقوع فاجعه انقلاب جنسی دیده بودند و میخواستند از این طریق بی بند و باری آمریکایی را در تمام کشورهای دنیا شایع کنند از سوی دیگر، ترویج تنظیم خانواده در پیش از انقلاب نوعی کاشتن بذر بود که میتوانست هنگام نیاز مورد آبیاری قرار بگیرد و حرکت یک ملت به سمت پیشرفت را متوقف کند. اتفاقی که بدین منظور در سال ۱۳۶۸ رخ داد.
وضع آمارهای جمعیتی پس از انقلاب چگونه بود؟
نرخ رشد جمعیت در نخستین سرشماری پس از انقلاب در سال ۱۳۶۵ به ۳.۹۱ میرسد. پس از اعلام این رقم که میزان زیادی به شمار میآید، برخی از مسئولین وقت، شدیدا پیگیر کاهش رشد جمعیت میشوند. البته نکتهی مهمی که باید مدنظر قرار گیرد این است که قریب به ۰.۷ این رشد جمعیت، ناشی از ورود مهاجرین و معاودین عراقی و آوارگان و پناهندگان افغانستانی بوده. حالا اگر این میزان را از نرخ رشد جمعیت در سرشماری سال ۱۳۶۵ کسر کنیم، رقم ۳.۲ به دست میآید که تقریبا همین رقم در سرشماری سال ۱۳۴۵ نیز به دست آمده بود، یعنی اگر ورود مهاجران را در نظر نگیریم، خبری از بمب و انفجار جمعیتی و رشد بی رویه نیست و رفتار باروری مردم تغییر قابل توجهی نداشته است. در حقیقت فرزندآوری زیاد، قسمتی از سبک زندگی ایرانی – اسلامی ما بوده است، که تا سال ۱۳۶۸ این فرهنگ تقریبا دست نخورده مانده بود.
اگر انفجار جمعیت در کار نبوده است چرا سیاست تحدید نسل اتخاذ شد؟
به نظر بنده یک اراده سیاسی پشت قضیه بود که مسئله جمعیت را برای اهدافی خاص بزرگنمایی کرد. مقام معظم رهبری هم در یکی از صحبتهایشان به این بزرگنمایی اشاره کردهاند و گفتهاند: "اول کار سال۶۶ شروع شد. پیش من آمدند و تصویر هولناکی را ارائه کردند و ما معتقد شدیم که باید کنترل کرد"(۱)
نظر حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری در مورد بحث جمعیت چه بوده است؟
ببینید نظر اسلام در مورد این که جمعیت زیاد خوب است، مکرر بیان شده و نمونهاش این است که در قرآن از حضرت شعیب علیه السلام نقل شده است که در صحبت با قومش گفت: «وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ» (۲) به یاد آرید هنگامی که اندک بودید، پس خدا بسیارتان کرد. یعنی از منظر قرآن افزایش جمعیت با تأمین یک سری شروط، نعمتی خداداد به شمار میآید. نظر حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری نیز کاملا با نظر دین مطابقت دارد. نظر حضرت امام (ره) این بود که جمعیت کشور باید به ۱۵۰ و ۲۰۰ میلیون برسد و مقام معظم رهبری نیز در سال ۱۳۶۸ و در نخستین روزهای زعامت خود میفرمایند: "ما اگر دو برابر امروز هم جمعیت داشته باشیم، باز هم میتوانیم بدون کمترین نیازی به کشورهای دیگر، خود را به بهترین وجه اداره کنیم" (۳)
چگونه میتوان بین این سخن از مقام معظم رهبری که در سال ۱۳۶۸ فرموده اند ما میتوانیم دو برابر امروز هم جمعیت داشته باشیم و صحبت دیگرشان که میگویند ما در سال ۱۳۶۶ معتقد شدیم که باید جمعیت را کنترل کرد، جمع کنیم؟ ایشان موافق این قضیه بوده اند یا خیر؟
ایشان میگویند که در سال ۱۳۶۶ نخستین زمزمهها در این زمینه شروع شد، نمیگویند که در همان سال ما معتقد شدیم که جمعیت را کنترل کنیم، به نظر بنده این راضی شدن در دوران رهبری ایشان بوده است. منظور از "ما" نیز در جمله "ما معتقد شدیم" مجموعه مسئولین کشور است و لزوما شخص ایشان با این مسئله موافق نبوده اند. شواهدی هم وجود دارد که این تحلیل را تایید میکند. به عنوان نمونه در کتاب علامه طهرانی (ره) پیرامون جمعیت، از قول یکی از علما آمده است که میگوید: «من با حضرت آیت الله خامنهای ملاقاتی داشتم و ایشان فرمودند: "من حدس میزنم که این یک نقشه خارجی باشد و با این امر موافق نیستم" در ملاقاتی که با جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای رفسنجانی داشتم ایشان را راجع به خطر این امر گوشزد کردم؛ ایشان گفتند: "این یک نظری است" و دیگر گفتاری نداشتند» (۴)
این هم که ایشان در سال ۱۳۶۸ میگویند که ما میتوانیم دو برابر امروز هم جمعیت داشته باشیم، به نظر بنده برای جلوگیری از آغاز آن انحراف بوده است. به نظر بنده اینجا نیز یک جریان تحمیلگری در کار بوده است. البته اینها تحلیل بنده است.
اگر تحلیل شما درست باشد چه دلیلی دارد که مقام معظم رهبری در این زمینه اشتباه را بپذیرند و عذرخواهی کنند؟ بنده عین متن صحبتهای ایشان را برایتان میخوانم تا شما توضیح دهید. ایشان در سال ۱۳۹۱ میگویند: "یکی از خطاهائی که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئلهی تحدید نسل از اواسط دههی ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههی ۷۰ باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیماند، خود بندهی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد" (۵)
با این سوال کار بنده را سخت کردید. ببینید بنده واقعا خودم را در جایگاه تحلیل صحبتهای مقام معظم رهبری نمیدانم، ولی این ماجرا برای بسیاری از نخبگان علامت سوال است که چگونه میتوان بین صحبتهای مقام معظم رهبری در بحث جمعیت جمع کرد. سعیم را میکنم تا به این مسئله پاسخ دهم. ببینید این که ایشان میگویند سیاست تحدید نسل در ابتدا خوب و لازم بود، را باید با صحبت دیگر ایشان که میگویند تحدید نسل باید در سال ۱۳۷۱ متوقف میشد، جمع کرد (۶)، یعنی تحدید نسل تنها در سه سال نخست آن صحیح بوده است. اما چرا صحیح بوده است؟ همانگونه که گفتم رشد جمعیت در کشور ما در دهه شصت، امر بی سابقه و دهشتناکی که برخی تعریف میکنند، نبوده است، ولی شرایط کشور به خصوص پس از جنگ تحمیلی تا حدودی ایجاب میکرد که با کنترل جمعیت، سریعتر اوضاع مملکت سامان داده شود. مقام معظم رهبری با این که داروی مسکّن کنترل جمعیت برای یک دورهی محدود درمانی تجویز شود، مشکلی نداشتهاند و با توجه به شناختشان از مسئولان اجرایی کشور، اجرای سیاست تحدید نسل را در سه سال نخست خوب و لازم میدانند و در این زمینه نیز همراهی کردهاند، هرچند میشده است که به جای پاک کردن صورت مسئله و کنترل جمعیت، با کار جهادی در عرصهی اقتصاد، مشکلات پس از جنگ را نیز حل کرد و لزومی نداشته است که این امر حتما با کنترل جمعیت دنبال شود. به عقیدهی بنده این راه دوم را مقام معظم رهبری بیشتر میپسندیدهاند، ولی مشکل از آنجا شروع شد که برخی از مدیران کشور به دلایل مختلف به این داروی مسکّن مقطعی، به عنوان "قوت غالب" نگاه کردند و بعد از این که ما به اهدافمان در زمینه تحدید نسل دست یافته بودیم، بیست سال به صورت بی قاعده این طرح را ادامه دادند. مقام معظم رهبری در زمینه برنامه نخست توسعه که در آن آمده است، باید تا سال ۱۳۹۰ نرخ رشد جمعیت از ۳.۲ به ۲.۳ درصد برسد، میفرمایند که خوب و لازم بود، ولی این نتیجه به دلیل روند خارق العادهای که دنبال شد، تقریبا ۱۹ سال زودتر یعنی در حوالی سال ۱۳۷۱ رخ داد. ایشان در این زمینه که چرا زودتر متوجه شیب سریع کاهش رشد جمعیت نشدهاند و جلوی این طرح را نگرفتهاند، خود را مقصر میدانند. از سوی دیگر به نظر بنده، فلسفه این صحبت از ایشان، این است که ما دیگر دنبال مقصر نگردیم و با این کار نیروی کشور را به هدر ندهیم و زودتر در پی جبران مافات باشیم.
به نظر نمیرسد شواهد شما برای اثبات تحمیلگری در بحث جمعیت کافی باشد.
بنده اصراری ندارم که شما بپذیرید ولی این که مقام معظم رهبری در ابتدای زعامت خود معتقد بودند که جمعیت کشور میتواند دو برابر شود و از ابتدا نیز این مسئله را نقشه دشمن میدانستهاند و در صحبتهای بیست و چند ساله خود، در حد یک جمله هم از تحدید نسل دفاع نکردهاند، بنده را به این نتیجه میرساند که این امر به ایشان تحمیل شده است و مسئولان اجرایی در ابتدای زعامت ایشان، حرف معظم له را نپذیرفتهاند.
نظر امام (ره) درباره تنظیم خانواده چه بوده است؟
حضرت امام(ره) اظهارنظری درباره تنظیم خانواده ندارند. تنها دکتر مرندی گفتهاند که امام(ره) در پاسخ به نامه ایشان فرمودهاند که بحث جمعیت مهم است و باید در دانشگاهها و رسانهها مورد بحث قرار بگیرد. چنان که مشخص است از این جمله نمیتوان برداشت کرد که امام با کنترل جمعیت موافق بودهاند. واقعا برای بنده سوال است که برخی از مدیران وقت، چگونه از این متن برداشت کردند که باید جمعیت را با آن شیوه کنترل کرد. البته اخیرا در یک نوشتهای دیدم که به نقل از آقای دکتر مرندی آمده است که امام (ره) با تنظیم خانواده موافقت کرده بودند. با شناختی که بنده از ابعاد ضد اسلامی تنظیم خانواده دارم، این امر را به شدت بعید میدانم. به هر حال از طریق رسانه شما از آقای دکتر مرندی میخواهم که اگر دستخط حضرت امام (ره) را دارند، منتشر کنند تا اشتباه بنده تصحیح شود، و اگر چنین دستخطی وجود ندارد این ادعا را که به عقیده بنده جفا در حق امام (ره) است، تکذیب کنند.
شما گفتید که یک اراده سیاسی در کشور از زمان حضرت امام (ره) به دنبال کنترل جمعیت بود. کنترل جمعیت به چه درد آن جریان میخورد؟
ببینید در زمان حضرت امام (ره) جریانی بودند که بسیار مشتاق ارتباط با غرب بودند. این جریان که با بی طاقتی، قضیه مک فارلین را رقم زد، به عقیده بنده کدهایی را دریافت کرده بود که شرط تعامل با دنیای غرب، کنترل جمعیت است.
یعنی این گروهی که شما میگویید از زمان حضرت امام (ره) با غرب در ارتباط بودند؟
ببینید بنده غیبگو نیستم و به اطلاعات محرمانه هم دسترسی ندارم، ولی شواهد آشکاری در جهت اثبات این مسئله وجود دارد. به عنوان نمونه خانم دکتر نفیس صدیق، معاون دبیر کل و مدیر کل اجرایی صندوق جمعیت سازمان ملل که یک زن پاکستانی و به اصطلاح مسلمان است، در آبان ماه سال ۱۳۶۸ –یعنی ۴ ماه پس از آن که مقام معظم رهبری گفتهاند که کشور میتواند دو برابر این جمعیت را داشته باشد-، به تهران میآید و در یکی از سخنرانیهایش میگوید: "گفتگوهایی که متعاقب سرشماری سال ۱۳۶۵ در سال ۱۹۸۸ با دولت ایران صورت گرفت به آن منجر شد که دولت در برنامه نخست توسعه، کنترل جمعیت را در نظر بگیرد" طبق این صحبت به نظر میآید که طرح شدن مسئله کنترل جمعیت و سفر نفیس صدیق، حاصل فرآیندی بوده است که توسط این جریان و در زمان حضرت امام (ره) آغاز شده بود.
در مورد سفر نفیس صدیق به ایران بیشتر توضیح دهید؟
ببینید این سفر، نخستین سفر یک مقام عالیرتبه بین المللی به ایران پس از انقلاب است. سوالات زیادی در مورد این سفر مطرح است به عنوان نمونه مرحوم علامه طهرانی در کتابش میگوید چه شد سازمان مللی که در زمان دفاع مقدس، نخ بخیه را نیز از ایران دریغ میکرد و ما از مداوای مجروحین جنگ نیز ناتوان شده بودیم، ظرف چند ماه پس از جنگ، یک مقام ارشدش را فرستاد تا با میلیونها دلار به ایران در جهت کنترل جمعیت کمک کند؟ به نظر بنده این مسئله به وضوح دست پشت پرده این کمکها را نشان میدهد.
اما شخصیت نفیس صدیق، نیز قابل بررسی است. این فرد روز دوم آوریل سال ۱۹۸۷، مصادف با ۱۳/۰۱/۱۳۶۶ و تقریباً بلافاصله پس از مشخص شدن نتایج سرشماری سال ۱۳۶۵ که نشان دهنده نرخ رشد بالای جمعیت کشور بود، از سوی دبیر کلّ سازمان ملل به سِمت مدیر کل اجرائی صندوق جمعیّت سازمان ملل برگزیده میشود. یک زن پاکستانی و به اصطلاح مسلمان. نفیس صدیق فمینیست است و جالب است بدانید که وی یکی از امضاکنندگان "کمپین یک میلیون امضا" فمینیستهای ایرانی هم هست که در متن آن قوانین اسلامی در مورد زن، تبعیض آمیز عنوان شده (۷). این فرد در سفرش که به دعوت رسمی وزرای امور خارجه و بهداشت وقت صورت گرفته بود، با این دو وزیر به علاوه وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان برنامه و بودجه، دیدار میکند و آنجا صحبتهای خیلی جالبی را مطرح میکند. به عنوان مثال آمرانه میگوید که: زنان نباید زودتر از ۲۰ سالگی و دیرتر از ۳۵ سالگی بچّهدار شوند.
او در صحبتهایش جرقه نخستین حرکتهای فمینیستی را هم میزند و میگوید: "مسئلهی قبول یا رد برنامههای تنظیم خانواده، با مقام و منزلت زن در جوامع مختلف نیز ارتباط مستقیم دارد. در برخی از جوامع بشری، این پندار نادرست رایج است که گویا زن را تنها برای بچه زاییدن آفریدهاند. در بعضی از قبائل آفریقایی ارزش زن را با تعداد بچّههایی که میزاید محاسبه میکنند... امروزه بسیاری از زنان در بیرون از خانه نیز کار میکنند و نقش زن تنها بچه زاییدن نیست. وانگهی هر کشوری که میخواهد در راه توسعه گام بردارد، نمیتواند تنها با نیمی از جمعیت خویش این راه را بپیماید!" وی از چند کشور که در اجرای پروژه تنظیم خانواده موفق بودهاند از جمله تایلند اسم می برد و میگوید: "یکی از عوامل موفقیت این کشورها در زمینه کنترل افزایش جمعیت و تنظیم خانواده، سرمایهگذاریهای وسیع در زمینههای آموزش و بهداشت و به ویژه مشارکت وسیعتر زنان در امور اجتماعی و توسعه کشور بوده است" (۸)
به عقیده بنده این سفر نامبارک، نقطه شروع ترویج سبک زندگی غربی در ایران توسط آمریکا است که پشت نقاب سازمانهای به اصطلاح بین المللی پنهان شده است.
یعنی شما معتقد هستید که سازمانهای بین المللی در ایران به دنبال تحقق اهداف آمریکا هستند؟
بله، دقیقا.
سندی هم برای این ادعا دارید؟
ببینید در سال ۲۰۱۱ «مرکز عملیاتهای نظامی و غیرنظامی آمریکا» که ذیل پنتاگون فعالیت میکند، سند دکترین امنیت ملی آمریکا را منتشر کرد. نکته بسیار جالبی که در این سند وجود دارد این است که در نموداری که در صفحه بیستم از فصل دوم این سند آمده است، بسیاری از نهادهای بین المللی از جمله تمام آژانسهای سازمان ملل در ذیل مرکز عملیات نظامی و غیرنظامی آمریکا تعریف شدهاند. یعنی برنامههایی که سازمان ملل در کشورهای مختلف دنیا از جمله ایران اجرا میکند، در حقیقت حکم عملیات جنگ نرم آمریکا را دارد که مستقیما توسط وزارت دفاع آمریکا طرح ریزی و اجرا میشود. این سند به راحتی در اینترنت قابل دسترسی است (۹). بنده معتقدم نهادهای بین المللی از مهمترین مجریان پروژهی نفوذ آمریکا در ایران هستند، به خصوص آژانسهای سازمان ملل.
هنوز بنده قانع نشدم که به چه دلیل دولتهای پس از جنگ به دنبال کنترل جمعیت رفتند؟ در حقیقت چه سودی برایشان داشت؟
ببینید، بعد از این که غرب با بحران جمعیت مواجه شد و به فکر مدیریت جمعیت دنیا افتاد، نرم افزار و سخت افزار مورد نیاز را نیز تولید کرد. به عنوان نمونه رابرت مک نامارا که ۷ سال وزیر جنگ آمریکا بود، پس از جنایات گستردهاش در جنگ ویتنام، به مدت ۱۳ سال رئیس بانک جهانی میشود. این فرد که کتابی به نام بمب ساعتی جمعیت را نوشته، در مدت مسئولیتش در بانک جهانی، دادن وام به کشورهای غیرغربی را مشروط به کنترل جمعیت میکند، که پس از او نیز این رویه ادامه پیدا میکند. شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان میدهد، دولت پنجم و ششم برای این که بتوانند وامهای بین المللی بگیرند، ناچار بودند که به سیاست تعدیل اقتصادی که نسخه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای اقتصاد ایران بود، عمل کنند. علی القاعده قسمتی از سیاست تعدیل اقتصادی، میتوانسته کنترل جمعیت بوده باشد. البته کمکهای مستقیم نهادهای بین المللی به اجرای پروژه تنظیم خانواده در ایران احتیاج به سند ندارد و کسی هم منکر آن نیست. یک نمونه اش کمک ۸۶ میلیون دلاری بانک جهانی برای بهبود اجرای تنظیم خانواده در ایران است که در سال ۱۳۷۹ صورت میگیرد. سال ۱۳۷۹، سالی است که نرخ باروری در کشور از حد جایگزینی هم کمتر میشود، یعنی یک زن در سن باروری از خودش کمتر از یک دختر باقی میگذارد. میتوان گفت که در این سال، ایران وارد فاز نخست بحران جمعیت میشود.
اکنون وضع جمعیت کشور چگونه است و آیا میتوان گفت که وضع جمعیت کشور بحرانی است؟
ببینید ما تنها ظرف یک دهه دو سوم از نرخ باروری خود را از دست دادهایم. این امر خارق العاده باعث تعجب جهان شده است تا جایی که دکتر نیکولاس اِبِرشتات، از محققان انستیتو انترپرایز آمریکا در مقالهی معروفش میگوید: کاهش نرخ باروری در ایران یکی از سریعترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر بوده است. برخی دیگر از نخبگان غربی این کاهش را برای همیشه بی نظیر عنوان میکنند. جالب است که برخی از دانشمندان ایرانی که نمیدانستند دارد چه بلایی بر سر کشور میآید، با افتخار، سقوط فاجعه بار نرخ باروری در کشور را به مقاله تبدیل میکردند و در غرب منتشر میکردند. اسم این فاجعه را هم میگذاشتند معجزه ی ایرانی! (Iranian Miracle) خلاصه اگرچه انفجار جمعیت دروغ بود، ولی اضمحلال جمعیت در آینده یک واقعیت تلخ و قریب الوقوع است، البته در صورتی که تغییر عمدهای در رفتار فرزندآوری مردم ایجاد نشود.
این سقوط نرخ باروری که شما میگویید چه عواقبی دارد؟
ببینید کشورهای دیگری هم در دنیا هستند که نرخ باروریشان به اندازه ما کاهش یافته، اما تفاوتی که ایران دارد در سرعت این کاهش است، یعنی اگر کاهش ۷۰ درصدی نرخ باروری در کشورهای دیگر ۱۰۰ سال زمان برده است، در ایران ظرف قریب به یک دهه رخ داده است. این مسئله باعث خواهد شد که جمعیت ایران با سرعت فوق العاده و بی نظیری سالخورده و پیر شود و ما حتی نتوانیم برای پیری جمعیت تدارکهای لازم را ببینیم. هرچند در صورتیکه این مسئله رخ دهد، دیگر باید اساسا قید پیشرفت و امنیت و ... را هم بزنیم.
مگر کشورهایی که اکنون جمعیت سالخوردهای دارند، امنیت ندارند؟
مثالی میزنم. ببینید ژاپن کشوری است که تقریبا پیرترین جمعیت دنیا را دارد. ولی دو تفاوت عمده بین ایران و ژاپن وجود دارد. یکی این که ژاپن پس از آن که به توسعه رسید، دچار بلای سالخوردگی جمعیت شد، در حالی که ما با ادامه این وضعیت، خیلی سریع و پیش از توسعه یافتگی دچار این بلا خواهیم شد و به مراتب مشکلات بیشتری نسبت به ژاپن خواهیم داشت. نکته دیگر این است که ژاپن زمانی که جمعیت جوانی داشت به تسخیر آمریکا درآمد و نیازی نبود که آمریکا منتظر بماند تا جمعیت این کشور پیر شود و پس از آن بخواهد آن را اشغال کند. الآن هم اصلا این کشور نیروی نظامی ندارد، شبیه یک مستعمره و کاملا زیر چتر حمایت نظامی آمریکا است. این با وضعیت کشور ما که به برکت خون جوانانش از زیر یوغ استکبار درآمده و این همه دشمن دارد، خیلی تفاوت می کند.
برخی دیگر هم گفتهاند که طرح تنظیم خانواده یک پروژه آمریکایی برای پیر کردن جمعیت ایران بوده است. آیا این ادعا ناشی از افراط و تفریط نیست؟ و آیا سندی دال بر آن وجود دارد؟
بنده کاری ندارم که دیگران چه گفتهاند و باید خودشان توضیح دهند که مقصودشان چه بوده است، اما در خصوص این که تنظیم خانواده یک پروژه آمریکایی بوده است، بنده نه تنها موافقم بلکه تردیدی هم ندارم. شواهد و اسناد زیادی نیز این مسئله را تایید میکند.
تنظیم خانواده که الآن هم اجرای آن با نام باروری سالم ادامه دارد، خروجی دو پروژه ی مطالعاتی در آمریکا است، نخست پروژه NSSM۲۰۰ که توسط هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا، انجام شد. این مطالعه نشان داد که افزایش رشد جمعیت جهان، امنیت ملی آمریکا را به خطر میاندازد. در این مطالعه پیشنهاد شده که آمریکا با ابزار متعدد به خصوص با بهرهکشی از سازمانهای بین المللی، جمعیت جهان را به نفع منافعش مدیریت کند.
پروژه دوم مربوط به یک قرارداد پژوهشی میان ارتش آمریکا و دانشگاه جان هاپکینز، است که از طریق آن پایههای تئوریک علوم اجتماعی در جنگ روانی استخراج شد. خروجی این پژوهش با توجه به بحران جمعیتی غرب و به خصوص آمریکا، در راستای اهداف جمعیتی غرب به کار گرفته شد و منجر به تاسیس رشته دانشگاهی "ارتباطات سلامت عمومی" در دانشگاه جان هاپکینز شد. خانم نفیس صدیق هم از تحصیلکردگان همین دانشگاه است. باور بنده آن است که عمدهی آنچه به عنوان تنظیم خانواده قریب به بیست سال در دانشگاههای ما تدریس شد، برگرفته از همین مطالعه است.
آیا اسناد و شواهدی نیز برای این ادعا دارید؟
بنده راهی برای دسترسی به محتوای مطالعه فوق نداشتهام ولی قریب به اتفاق کتب تنظیم خانواده را مطالعه و از آنها فیش برداری کردهام. این متون به شدت آمریکایی پسند هستند که ان شاء ا... در مقالهای نقد محتوایی این کتب را منتشر میکنم. اما جالب است بدانیم که برخی از کتب تنظیم خانواده با همکاری سازمانهای بین المللی به خصوص صندوق جمعیت نوشته شدهاند و هزینه انتشارشان را هم، همین نهادها دادهاند، به عنوان نمونه کتاب «جمعیت، توسعه و بهداشت باروری» در سال ۱۳۷۸ با کمک مالی صندوق جمعیت منتشر شد و در دانشگاههای کشور تدریس شد. (۱۰)
میتوانید قسمتی از نقدتان به محتوای کتب تنظیم خانواده را بگویید؟
به عنوان نمونه تعریف این کتاب ها از تنظیم خانواده که همان تعریف سازمان جهانی بهداشت است، میگوید که تنظیم خانواده یعنی برنامهریزی زوجین برای دستیابی به اهداف باروری، به صورت آگاهانه، مسئولانه و داوطلبانه؛ که به منظور ارتقای سلامت خانواده انجام میگیرد.
اما آیا این تعریف به ظاهر زیبا، حقیقتش نیز همین است؟ خیر. در عمده کشورهای در حال توسعه، فشارهای جهانی، مخفی کاریها و دروغگوییها، طرح تنظیم خانواده را به پیش برده است. در ابتدای اجرای این طرح در کشور، فجایعی رخ داد که نمونههایش در کتاب مرحوم علامه طهرانی آمده است.
خیلی از مردم هنوز نمیدانند که قرصهای ضدبارداری خطر سکته مغزی را افزایش میدهد. بنده طی مقالهای این مسئله را گوشزد کردم و از مسئولین مربوطه در وزارت بهداشت خواستم که با جان و سلامت مردم بازی نکنند، ولی متاسفانه گوش شنوایی وجود ندارد. خلاصه آن که، لااقل تنظیم خانوادهای که در ایران پیاده شده است به آگاهی مردم و حتی سلامت آنها بهایی نداده است.
البته از جنبهای دیگر هم تعریف تنظیم خانواده را میتوان بررسی کرد. معتقدین به تنظیم خانواده یک ادعا را مدام مطرح میکنند و آن این که تنظیم خانواده لزوما به معنای کاهش جمعیت و تحدید موالید نیست، بلکه به دنبال تعادل و تناسب جمعیت است. این هم یک دروغ بزرگ است که با وقاحت بیان میشود. در این زمینه حجت الاسلام و المسلمین عبدالرسول هاجری خاطره جالبی از ملاقاتش با عبدالعزیز بن سلطان- نماینده صندوق جمعیت سازمان ملل- در کنفرانس بین المللی جمعیت در اندونزی بیان کرده است. وی میگوید در حاشیه این کنفرانس به سراغ نماینده صندوق جمعیت رفتم و گفتم: ایران در آیندهای نزدیک دچار رشد منفی و نزولی جمعیت میشود و برخی از صاحبنظران جمعیت گفتهاند که کاهش سطح باروری در ایران، از نظر سرعت، در دنیا بینظیر است و اکنون هم جمعیت ایران دارد پیر میشود. اما با این وجود برنامههای تنظیم خانواده با حمایت صندوق جمعیت سازمان ملل، به همان قوت در حال اجراست. آیا وقت آن نرسیده که صندوق جمعیت سازمان ملل که متولی تنظیم خانواده در جهان است، به فکر افزایش باروری در ایران باشد و نگذارد که جمعیت ایران پیر شود؟ عبدالعزیز در پاسخ به آقای هاجری میگوید: "صندوق جمعیت تاکنون به تنظیم خانواده با جهتگیری مثبت فکر نکرده و هیچ برنامهای برای آن در دستور کار ندارد. اگر روزی بخواهد در این زمینه وارد شود به کشورها توصیه میکند به جای افزایش فرزندآوری، از کشورهای پر جمعیتی مثل بنگلادش، آدم وارد کنند!"
منابع:
۱. بیانات مقام معظم رهبری به تاریخ ۲۷/۰۴/۹۱
http://kayhan.ir/fa/news/۱۶۸۷۴/%D۹%۸۱%D۸%B۱%D۸%B۵%D۸%AA%DB%۸C-%D۸%A۸%D۸%B۱%D۸%A۷%DB%۸C-%D۸%AC%D۸%A۸%D۸%B۱%D۸%A۷%D۹%۸۶%DB%۸C%D۸%A۷%D۸%AF%D۸%AF%D۸%A۷%D۸%B۴%D۸%AA-%D۸%B۱%D۹%۸۸%D۸%B۲
۲. قسمتی از آیه ی ۸۶ از سوره مبارکه اعراف، در تفسیر نور قرآن کریم ذیل این آیه می خوانیم: " گاهى افزونى جمعیّت (با نظم و برنامه)، مىتواند یک ارزش باشد. «فکثّرکم»"
۳. بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم به تاریخ ۱۸/۰۴/۱۳۶۸
۴. کاهش جمعیت؛ ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین، ص ۱۵۹
۵. بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ مردم بجنورد به تاریخ ۱۹/۰۷/۱۳۹۱
۶. "آنطوری که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمیِ این قسمت، تحقیق و بررسی کردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر می دادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم" (۱۳۹۱/۰۵/۰۳)
۷. http://www.feminist-school.com/spip.php%۳Farticle۵۸۰&rct=j&frm=۱&q=&esrc=s&sa=U&ved=۰CCEQFjAEahUKEwiKkdHxsqvIAhUGrB۴KHV۵۹Cxk&sig۲=cGqDKKFUuzkZevaRf_szrw&usg=AFQjCNFxUwz۸zIUCzxEe۹HgkYZPPKT۶mnw
۸. چرا-مجامع-بین-المللی-به-طرح-کاهش-جمعیت-در-ایران-کمک-می-کنند-چرا-در-اسرائیل-طرح-کنترل-جمعیت-اجرا-نمی-شود/http://www.۵۹۸.ir/fa/news/۷۵۵۲۷
۹. www.dtic.mil/doctrine/new_pubs/jp۱.pdf
۱۰. http://www.demography.ir/Category/Demography-Library/Persian-Books/%D۸%AC%D۹%۸۵%D۸%B۹%D۹%۸A%D۸%AA%D۸%۸C-%D۸%AA%D۹%۸۸%D۸%B۳%D۸%B۹%D۹%۸۷-%D۹%۸۸-%D۸%A۸%D۹%۸۷%D۸%AF%D۸%A۷%D۸%B۴%D۸%AA-%D۸%A۸%D۸%A۷%D۸%B۱%D۹%۸۸%D۸%B۱%D۹%۸A.html
منبع: نسیم
الان ببینید مساخت روسه ۱۵ برابر ما است ولی جمعیتش دوبرابر ما هست
یا کانادا نه برابر ما وسعت داره جمعیتش نصفه ما هست
راحتی در کشور های با جمعیت پایین بیشتر است تحصیل راحت تر است کار راحت تر پیدا میشود و.......