به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، حسین قدیانی در یادداشتی قابل تامل در صفحه شخصی خود در فضای مجازی به میزان حضور همسر هاشمی رفسنجانی در فضای خانواده پرداخته که مروری بر آن خالی از لطف نیست.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
به سبب کاری پژوهشی برای انستیتو انریکه مارتینز دلواکیوی فقید، ایضا موسسه مرحوم جعفر مختاریفر، روزی چند ساعت وقت میگذارم و خاطرات عناصر انقلابی را مرور میکنم، منجمله خاطرات جناب عالیجناب. در حین خواندن خاطرات آقای رفسنجانی اما به نکته عجیبی برخوردم که تقریبا پای ثابت همه مجلدات است. آنجا که ایشان هفتهای، حالا بگو ده روز یک بار، خاطرات روزانه خود را اینگونه میآغازد؛ «صبح از خواب بلند شدم. عفت نبود…» یا «صبح از خواب بلند شدم. عفت رفته بود…» یا«صبح از خواب بلند شدم. عفت و فاطی که دو روز پیش رفته بودند کیش، تلفن زدند. گویا حالشان خوب است…» یا «صبح از خواب بلند شدم. عفت و مهدی و یاسر برای سفری اروپایی، راهی مهرآباد شدند…» یا «صبح از خواب بلند شدم. عفت از رفسنجان تماس گرفت و برای حال فاطی ابراز نگرانی کرد…» یا «صبح از خواب بلند شدم. صبحانه را با سربازها خوردم. عفت رفته بود با بچهها اطراف سد دز…» و الی آخر!
طرفه حکایت این جاست؛ در خاطرات ۶۱ تقریبا ثلث سال را -حالا بگو کمی کمتر!- عفت خانه نبودند که این مهم در خاطرات سالهای دیگر نیز کم و بیش تکرار شده! اینگونه بود که ۲ سئوال برایم پیش آمد؛ اولا در خانه بودن یا نبودن عفت، چه اهمیتی برای مخاطب دارد که عالیجناب مدام به این موضوع پرداختهاند؟! ثانیا اگر از نظر راقم خاطرات، این موضوع برای مخاطب دارای اهمیت است -که ظاهرا هم همینطور است!- آیا زیبندهتر نبود آقای رفسنجانی در پانوشتی مفصل به این سئوال پاسخ میداد که اساسا عفت چرا این همه بیرون میرفت، اصولا کجا میرفت و به کدام دلیل، استوانه انقلاب را این همه تنها میگذاشت؟!
پانوشت: روزی شنیدم که یاسر هاشمی به سبب کاری رفته بودند مرکز اسناد انقلاب اسلامی. آنجا و در خلال صحبت، یاسر به رئیس مرکز اسناد میگوید: «پدر ما اغلب شبها نان و پنیر میخورند و این مسئله ناشی از زندگی طلبگی بابای ماست». آقای حسینیان هم شوخیجدی جواب میدهند: «اینکه گفتی، بیش از آنکه بیانگر سادهزیستی آقای هاشمی باشد، موید در خانه نبودن دائمی مادرتان است!»