پیش از انقلاب خواب بدی دیدم. خواب دیدم همسرم شاه شده. در خواب گریه میکردم که من دوست ندارم تو شاه باشی. این خواب را برایش تعریف کردم. او شاه نشد، اما ...
محسن هاشمی رفسنجانی رئیس شورای شهر تهران در مصاحبه با یکی از مجلات متعلق به شهرداری تهران میگوید مادرش در آن مصاحبه از او به عنوان عاقلترین فرد یاد نکرده بود.
در حالی سخنانی از هدیه ۱۵۰ میلیون دلاری ایران به تاجیکستان شده که این مبلغ در قالب وام و به منظور ساخت سد و نیروگاه سنگ توده ۲ بوده و طرف تاجیکی در پرداخت اقساط آن با تأخیر عمل کرده اما مذاکرات دو طرف برای به روزسازی مطالبات ایران ادامه دارد.
همسر مرحوم هاشمی رفسنجانی در دلنوشته ای کوتاه نوشت: به عادت هر روز صبح بشقابی برایش روی میز صبحانه گذاشتم. نگاهش کردم. آشیخ اکبر آقا چهره اش امروز از همیشه نورانی تر بود.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در خصوص دریافت حقوق ۶ میلیونی از محل حزب کارگزاران سازندگی گفت که هیچ یک از اعضا از حزب حقوق نمیگیرد بلکه حق عضویت هم پرداخت میکنند.
وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی امروز با حضور در بیمارستان بهمن تهران از عفت مرعشی ، همسر هاشمی رفسنجانی عیادت کرد و پس از اتمام جلسه هیات دولت نیز به عیادت عباس کیارستمی در یکی از بیمارستانهای تهران رفت.
فائزه هاشمی رفسنجانی در گفتوگو با ویژهنامه نوروزی روزنامه اعتماد در پاسخ به این سؤال که «بالاخره آرای شما در حوزه تهران بیشتر بود یا آقای ناطق نوری» توضیحاتی ارائه کرد.
فرزند آیتالله مرعشی درباره خاطره هاشمی مبنی بر تحریم انتخابات توسط آیتالله مرعشی گفت: من همیشه با پدرم بودم چنین چیزی را نه شنیده و نه دیدهام، اگر چنین موضوعی صحت داشت حداقل من باید مطلع میبودم ولی بههیچوجه اینگونه نیست.
هوادران پرمدعای «آقازادگی» که از اقبال مردم در صندوقهای رأی نومید هستند، حاشیهسازی و جنجال آفرینی را تنها راه پیش رویشان دیده اند. شورش انتخاباتی آقازادهها تازه شروع شده است!
همسر آیت الله هاشمی پس از ثبت نام فرزندانش در پاسخ به اینکه درصورت عدم احراز صلاحیت فرزندانتان واکنش شما چیست، گفت: خودمان را میشناسیم؛ آقای جنتی صاحب عقل هستند و تصمیم می گیرند.
یاسر هاشمی به سبب کاری رفته بودند مرکز اسناد انقلاب اسلامی. آنجا و در خلال صحبت، یاسر به رئیس مرکز اسناد میگوید: «پدر ما اغلب شبها نان و پنیر میخورند و این مسئله ناشی از زندگی طلبگی بابای ماست»...
فرزند شهید لاجوردی نوشت: شخصی آمد و به زبان صد البته خوش کلتش را کشید، خشاب بر زمین افتاد و بعد از برداشتن خشاب آنرا بر شقیقه گذاشت و با مهربانى کامل با پاهاى مبارک نوازشى بر شکم و ساق پا و ...