گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، دوران فوتبالی یکی دیگر از بازیکنان سابق تیم ملی و استقلال به پایان رسید و بهانه ای شد برای بررسی موضوعی مهم که در این چند سال اخیر به صورت متمادی شاهد آن بودیم؛ فریدون زندی بازیکن دورگه ایرانی-آلمانی در سن 36 سالگی کفش هایش را آویخت و از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
با این وجود نکته ای که در این میان اهمیت دارد، روند نزولی فوتبال فریدون زندی از زمان پیوستن به تیم ملی ایران است؛ موضوعی که در چند سال اخیر برای تعدادی بازیکن ایرانی-آلمانی هم اتفاق افتاده و تا بدین جای کار اشکان دژاگه وارث این رسم ناخوشایند شده است.
انتخاب کارلوس کیروش در سال 1390 به عنوان سرمربی تیم ملی و نظر مثبت او بر بازیکنان دورگه، فتح البابی شد تا دوباره از بازیکنان حاضر در لیگ های اروپایی برای بازی در تیم ملی دعوت به عمل آید؛ آخرین بازیکن دورگه ای که در تیم ملی بازی کرد، "لیث نوبری" عراقی بود که در سال 1379 تنها با 3 بازی ملی به کار خود پایان داد. اما از زمانی که کیروش درهای تیم ملی را به روی این دسته از بازیکنان گشود، نام های زیادی حول تیم ملی شنیده می شود که تا به الان تعداد کمی از آن ها فرصت پوشیدن پیراهن سفید ایران را پیدا کرده اند.
فریدون زندی، امیر شاپورزاده، اشکان دژاگه، و دانیال داوری چهار بازیکن ایرانی-آلمانی هستند که طی این چند سال اخیر در تیم ملی نقش آفرینی کرده اند و نکته مشترک تمامی این 4 بازیکن، روند نزولی آن ها از زمان ورود به تیم ملی تا به حال است؛ موضوعی که با نگاهی بر کارنامه دورگه های ایرانی-آلمانی بیشتر نمایان می شود.
فریدون زندی
اولین بازیکنی که در واقع استارت حضور دورگه ها را در تیم ملی زد، فریدون زندی نام دارد؛ وی متولد 6 اردیبهشت 1358 شهر امدن کشور آلمان است؛ زندی کار خود را از تیم های پایه وردر برمن، اف سی مپن شروع کرد و در سال 2000 به تیم دسته اولی بوندس لیگا تیم فرایبورگ رفت؛ از همان موقع بحث حضور او در تیم ملی بارها به میان آمد، اما بلاژویچ علاقه چندانی به حضور او نداشت و او را بازیکنی غیر استاندارد می خواند؛ اما زندی در دسته دوم بوندس لیگا در تیم لوبک، خلاف حرف های بلاژویچ رانشان داد؛ او در 54 بازی طی دو فصل 20 گل به ثمر رساند و سال 2004 به تیم کایزرسلاترن پیوست.
در اواخر سال 2004 و پس از درخواست مقامات فدراسیون، و به دعوت برانکو ایوانکوویچ به تیم ملی فوتبال ایران پیوست؛ او پیش از این برای تیم ملی زیر ۲۱ سال آلمان هم بازی کرده بود؛ زندی اولین بازی ملی خود را در مقابل تیم ملی بحرین انجام داد و اولین گل ملی خود را در برابر آذربایجان به ثمر رساند؛ او در طول دوران حضور در تیم ملی، طی 29 بازی 5 گل به ثمر رساند.
فریدون زندی در کایزرسلاترن در فصل اول 26 بازی انجام داد و 9 گل به ثمر رساند؛ او در سال 2006 به تیم کوبلنز دربوندس لیگای دو رفت و هشت بار به عنوان یار تعویضی برای این تیم بازی کرد؛ در نیم فصل به مدت 5 ماه به تیم آپولون لیموزول و سپس 5 ماه هم در اولمپیاکونیکوزیا به میدان رفت و بعد به تیم آلکی لارنکای قبرس پیوست؛ اما بازیکن ایرانی-آلمانی قصد بازی در لیگ ایران را کرده بود و به همین منظور به تیم استیل آذین پیوست.
او در سال 1388 به باشگاه استیل آذین پیوست و دو فصل در این تیم حضور داشت که در 39 بازی 2 گل به ثمر رساند؛ پس از سقوط این تیم به دسته یک، او به استقلال تهران پیوست؛ وی در این فصل با تیم استقلال به قهرمانی جام حذفی رسید؛ زندی فصل بعد را نیز با استقلال شروع کرد ولی پس از پایان هفته دهم از این تیم جدا شد و در تاریخ 10 مهر 1391 رسماً به تیم الاهلی قطر رفت؛ زندی در دوران حضورش در جمع آبی پوشان، موفق به زدن 5 گل برای این تیم تهرانی شد؛ فریدون زندی در تاریخ 6 مهر 1392 در دیدار تیم الاهلی قطر و المعیذر دچار مصدومیت فوق العاده شدیدی شد، به طوری که باعث دوری 9 ماهه وی از میادین گردید؛ وی در طول لیگ چهاردهم همواره در تمرینات استقلال تهران حضور داشت در حالی که با این تیم هیچگونه قرار دادی نداشت و در نهایت در روز 14 آبان ماه سال جاری، از فوتبال خداحافظی کرد و کفش هایش را آویخت.
امیر شاپورزاده
با رفتن برانکو ایوانکوویچ از تیم ملی، امیر قلعه نویی روی کار آمد و در همان آغاز کار تصمیم گرفت راهی را برود که مربی کروات رفته بود؛ در همین رابطه نام امیر شاپورزاده در دوره مربیگری ژنرال بر سر زبان ها افتاد، بازیکنی که آن زمان سابقه حضور در تیم دوم هامبورگ را در کارنامه داشت و برای هانزاروستوک در بوندس لیگای یک و دو توپ زده بود؛ امیر شاپورزاده متولد 28 شهریور 1361 در تهران است.
پیش از جام ملت ها بود که این بازیکن برای حضور در بازی های غرب آسیا به تیم ملی «ب» دعوت شد و زیر نظر مظلومی ۴ بازی رسمی انجام داد؛ البته عملکرد شاپورزاده در این تورنمنت به حدی درخشان نبود که قلعه نویی نام او را در فهرست مسافران جام ملت ها قرار دهد.
شاپورزاده پس از این یک بار هم در زمان دایی به تیم ملی دعوت شد و یک بازی مقابل زامبیا انجام داد که این بازی اولین و آخرین حضور او در تیم بزرگسالان ایران بود! جالب اینکه او پس از این حضور از بوندس لیگای دو به لیگ ایران دیپورت شد تا با استیل آذین کهکشانی راهی لیگ دسته یک شود و بازی های این رده را از روی نیمکت تماشا کند؛ شاپورزاده حتی از لیگ ایران هم دیپورت شد تا به آلمان برگردد و در لیگ های منطقه ای این کشور به فوتبالش ادامه دهد؛ این بازیکن در حال حاضر ۳۲ سال سن دارد و همان طور که عنوان شد در لیگ های منطقه ای آلمان توپ می زند.
اشکان دژاگه
اشکان دژاگه متولد 14 تیر 1365 در برلين آلمان است؛ او در تیمهای هرتابرلین و ولفسبورگ در بوندسلیگا بازی کرده است و در سال 2012 با قراردای 3 ساله به فولام پیوست؛ دژاگه در رده ملی، برای تیمهای پایه آلمان در مجموع 50 بازی کرده و 15 گل زدهاست و در رده بزرگسالان، از لحاظ قانونی میتوانست هم برای تیم ملی فوتبال آلمان و هم برای تیم ملی فوتبال ایران بازی کند.
اشکان دژاگه اسفندماه 1390 به دعوت کی روش جواب مثبت داد تا پیراهن تیم ملی ایران را مقابل قطر بر تن کند و در همان بازی ۲ گل تماشایی بزند؛ او زمانی که شاگرد کی روش شد، بازیکن فولام بود و با سابقه ۱۳۲ بازی بوندس لیگایی، در لیگ فوتبال جزیره توپ می زد، اما حالا بازیکن العربی قطر است و در لیگ ستارگان این کشور فوتبال بازی می کند؛ پس از جام جهانی دژاگه با قراردادی قرضی و نجومی از فولام به العربی پیوست تا در سن ۲۷ سالگی شانس حضور در سطح اول فوتبال باشگاهی جهان را از دست بدهد؛ البته او برخلاف شاپورزاده و زندی هنوز یکی از ستاره های فوتبال ایران است، ستاره ای که نبودش تیم ملی را با مشکل روبرو می کند.
دانیال داوری
دانیال داوری متولد 16 دی 1366 شهر گیسن، حومه شهر فرانکفورت آلمان است؛ او پدری ایرانی و مادری لهستانی-آلمانی دارد؛ نام داوری زمانی بر سر زبان ها افتاد که اینتراخت برانشوایگ با او به بوندس لیگا صعود کرد؛ کی روش که نشان داده بود علاقه خاصی به ایرانی های خارج نشین دارد، بلافاصله سراغ داوری رفت و او را هم راضی کرد تا به تیم ملی ایران بیاید.
با ورود داوری به تیم ملی و اختیار کردن پیراهن شماره یک، اهالی ورزش نظر بر این داشتند که دروازه تیم ملی دوباره سنگربانی مطمئن خواهد داشت؛ داوری اولین بازی ملی خود را در تاریخ 24 آبان 1392 در جریان بازیهای مقدماتی جام ملتهای آسیا مقابل تایلند انجام داد؛ وی همچنین در دیدار مقابل لبنان در مقدماتی جام ملتهای آسیا در درون دروازه ایران ایستاد؛ با این وجود او در تیم ملی ایران به حدی ناامید کننده ظاهر شد که کی روش در جام جهانی قید استفاده از او را زد و حتی پس از این رقابت ها به اردوهای تدارکاتی هم دعوتش نکرد.
داوری پس از حضور در تیم ملی ایران از بوندس لیگا به لیگ سوئیس رفت تا در گراس هاپرز هم نیمکت نشین شود؛ داوری در تیم جدیدش توفیق چندانی به دست نیاورده و بیشتر حکم یک تماشاگر و سکونشین را دارد تا یک دروازه بان!
با این وجود آنطور که از شواهد و قرائن پیداست، بازیکنان دورگه به خصوص از نوع ایرانی-آلمانی سرنوشت خوشایندی در عرصه باشگاهی نداشته و هر یک به نوعی طعم افت و نزول را چشیده اند؛ اما باید دلیل این عدم عاقبت بخیری در عرصه باشگاهی را در تغییر تفکر و رفتار حرفه ای آن ها جستجو کرد و بیم از این داشت که این ناکامی رفته رفته در عرصه ملی هم برای آن ها نهادینه گردد؛ همانگونه که امثال دانیال داوری، امید نظری و فریدون زندی پس از مدتی از صحنه فوتبال ملی کنار رفتند.
تفاوت فوتبال ایران و آلمان، چه در عرصه ملی و چه در عرصه باشگاهی را در زمینه های مختلفی می توان بررسی کرد؛ اما آنچه به موضوع مذکور مرتبط می شود نوع ساختار حرفه ای و نظم موجود در فوتبال آلمان است که متأسفانه فوتبال ایران تنها در زمینه مبالغ پرداختی به بازیکنان، کمی شبیه به فوتبال آلمان است؛ پرداخت مبالغ غیر اصولی به بازیکن، مرسوم کردن بازیکن سالاری، عدم قاطعیت در مسائل انظباطی که این روزها نمونه های بسیاری از آن را شاهد هستیم و عدم توجه به مسائل آموزشی روز دنیا، مواردی هستند که در افول بازیکنان تازه از اروپا رسیده موثر هستند.
به هر حال باید چاره ای اندیشید تا دیگر شاهد نابودی فوتبال حرفه ای بازیکنان دورگه تازه وارد نباشیم و مقدماتی را فراهم کنیم که هم سطح کیفی تیم ملی حفظ شود و هم سطح حرفه ای بازیکن تداوم داشته باشد.