گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - حسین مروتی، بعد از مشخص شدن نتایج سرشماری سال 1365، جمعیت شناسان زیادی به میدان آمدند و بابت احتمال وقوع انفجار جمعیت هشدار دادند. کار به جایی رسید که بزرگنمایی های غیر علمی و عجیبی نیز صورت گرفت و یکی از این جمعیت شناسان گفت که اگر این رشد جمعیت ادامه پیدا کند، ظرف چند دهه، جمعیت کشور از یک میلیارد نفر هم بیشتر می شود! تخیل جمعیت بیش از یک میلیاردی، حاصل تفکری بود که گمان می کرد پدیده ی پیچیده ی رفتار فرزندآوری مردم را می توان با «نرم افزار جدول ضرب» پیش بینی کرد؛ تفکری که گویا داشت در مورد تکثیر باکتری در محیط آزمایشگاهی حرف می زد و نه فرزندآوری انسان در جهان واقع!
بالاخره در سال 1368، نظام اسلامی بر پایه ی همین القائات، تصمیم گرفت سیاست تحدید نسل را در پیش بگیرد تا بتواند رشد جمعیت را از 3.2 به 2.3 درصد برساند، افقی که قرار بود در سال 1390 محقق شود، ولی با دستپاچگی مجریان طرح و افراطهایی که صورت گرفت، صرفا پس از سه سال از آغاز تحدید نسل و در سال 1371 محقق شد. با این وجود سیاست تحدید نسل، قریب به بیست سال به صورت بی قاعده پیگیری و اجرا شد و کشور را با بحران جمعیت مواجه کرد. امری که در سخنان مقام معظم رهبری نیز مورد اشاره قرار می گیرد: "فقدان دستگاه رصدکننده در این زمینه به ما آسیب زد؛ ما که در سال 71 به مقصود رسیده بودیم، متأسفانه کسی اطلاع رسانی نکرد و هنوز هم اعلام نشده است و سیاستهای کنترلی ادامه دارد" (27/04/91)
اما سوالی که مطرح می شود این است که چرا جمعیت شناسانی که زمانی برای تحدید نسل، تمام قد به میدان آمدند، هیچ یک در طول این بیست سال، بابت عبور جمعیت ایران از مرزهای خطرناک بحران، اطلاع رسانی نکردند و هشداری ندادند؟ برای پاسخ به این سوال به اندرونی جمعیت شناسان سرک کشیده ایم و عملکرد انجمن جمعیت شناسی ایران را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم.
دکتر محمد میرزایی، دکتر شهلا کاظمی پور، دکتر عباسی شوازی در کنار دکتر باباتونده اوسوتیمهین (Babatunde Osotimehin) رئیس صندوق جمعیت سازمان ملل
انجمن جمعیت شناسی که در دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران مستقر است، تقریبا مهمترین نهاد تخصصی مرتبط با جمعیت کشور است. مسئولان و اعضای این انجمن پس از تغییر سیاست های جمعیتی نظام، مواضع و عملکردهای مخرب و البته عجیبی داشته اند، از جمله این که به طرق گوناگون منکر بحران جمعیت شده اند، دیگر آن که سالخورده شدن جمعیت کشور را حتمی دانسته اند و نهایتا این که گفته اند: نباید برای فرزندآوری مردم مشوق های اقتصادی قرار داد. در ذیل، این سه محور را به اختصار مورد نقد و بررسی قرار می دهیم.
نفی بحران جمعیت
دکتر عبّاسی شوازی –نایب رئیس انجمن جمعیت شناسی-: مطالعات نشان میدهد که وضعیت جمعیتی ما فعلا اورژانسی نیست و نیاز به مُسکّن ندارد. به همین دلیل، باید برای آینده برنامهریزی انجام دهیم که طیّ سالهای بعد پاسخ دهد. (1) ما واقعا در شرایط بحرانی قرار نداریم؛ بلکه در شرایط استثنایی و دارای جمعیتی رشد کرده هستیم! (2)
دکتر شهلا کاظمی پور عضو هیئت موسس انجمن: ما از دید جمعیتی کلمه ی بحران را نمی توانیم به کار ببریم... این بحرانی که مفصل از آن بحث می شود این است که یک روزی ممکن است ما به بیش از بیست درصد جمعیت سالخورده برسیم، ولی از دید ما جمعیت شناسان این بحران تلقی نمی شود!!! (3) در حال حاضر میزان رشد جمعیت 1.3 درصد است و تا به نیم برسد هم جای نگرانی وجود ندارد! (4)
دکتر محمد میرزایی –رئیس انجمن-: "ما از نقطه نظر کلان (جمعیت) واقعا وضعیت مطلوبی داریم!" (3) از دید کارشناسی، سالخوردگی جمعیت، شاید یک فرصت باشد تا تهدید!!!! (5)
این اظهارات عجیب در حالی است که ایران در سرعت رسیدن به مرزهای سالمندی رتبهی سوم جهان را دارد (6) و برخی از دانشمندان و نخبگان غربی سرعت کاهش نرخ باروری در ایران را در طول تاریخ بشر بی نظیر عنوان کرده اند (7).
اما برخی از اعضای این انجمن پا را از اینگونه اظهارنظرها نیز فراتر گذاشته و برای پوشاندن بحران جمعیت، آمارهای رسمی کشور را نیز زیر سوال برده اند. به عنوان نمونه دکتر میرزایی در مصاحبه ای می گوید: "آمار نرخ باروری شهر تهران 1.6 و آمارهای مربوط به کل کشور بین 1.8 تا 1.9 است" (8)
این اظهارات غیرمستند رئیس انجمن جمعیت شناسی در حالی است که بر اساس آمار مراجع ذیصلاح، نرخ باروری در شهر تهران 1.22 و نرخ باروری کشور نیز با استفاده از روشهای غیرمستقیم 1.75 و با روشهای مستقیم عدد 1.5 فرزند به ازای هر زن در سن باروری است و به نظر می رسد ارائه ی این آمارهای غیرواقعی صرفا برای پوشاندن ابعاد فاجعه بار بحران جمعیت صورت می گیرد.
البته ماجرای لاپوشانی بحران جمعیت با اینگونه حربه ها به اینجا نیز ختم نمی شود، بلکه دکتر میرزایی که خود در اظهارات و مطالعات متعدد، سن آستانه سالخوردگی را 60 در نظر گرفته بود (9) طی اظهاراتی 65 و گاهی 70 سال را سن معیار سالخوردگی عنوان می کند، تا مگر به این طریق، از درصد سالمندان کشور کاسته شود.
(ناگفته واضح است که هرچه سن معیار سالمندی بالاتر در نظر گرفته شود، درصد جمعیت سالمند یک جامعه کم می شود. مثلا اگر سن معیار سالمندی را 90 سال در نظر بگیریم، احتمالا تا قیامت هم جمعیتمان پیر نخواهد شد. صدالبته که این هم راه حلی است و می تواند به راحتی و در اسرع وقت جلوی پیری جمعیت را بگیرد! اما این که آقای دکتر میرزایی آمارهای عجیب و این سن معیار سالمندی را از کجا آورده اند، بنده به عنوان نگارنده این یادداشت نمی دانم. یک بار هم که پرسیدم (10) ایشان جوابیه دادند و مدعی شدند که شخصی با نام بنده، کلا و اساسا وجود خارجی ندارد! (11) با این توصیف اگر در بدن سالمم عقل سالمی باشد، اقتضا می کند که دیگر این سوال را نپرسم، چرا که به خطرش نمی ارزد!)
اما تغییر عقاید علمی دکتر میرزایی، تنها به سن معیار سالمندی ختم نمی شود. به عنوان نمونه، وی که پیش از این معتقد بود، بحث کمبود آب ربطی به جمعیت ندارد، اخیرا به وجود این ارتباط پی برده است. دکتر میرزایی در تاریخ 31/05/1391 در پاسخ به سوال خبرنگاری که می پرسد: (آیا) با رشد جمعیّت... کمبود آب پیدا نمیکنیم؟ می گوید: کمبود آب که همیشه مطرح بوده است و نمی توان به خاطر کمبود آب مثلاًّ اجازه باروری ندهیم (12). اما همین ایشان چندی بعد (18/06/1393) در مصاحبه ای می گوید: در حال حاضر با بحران آب مواجه هستیم که اگر این روند ادامه یابد، یک یا دو دهه دیگر دچار کم آبی می شویم. نمی گویم که همه این موارد فقط مربوط به جمعیت است، اما به جمعیت هم مرتبط است (13). سیر دگرگونی عقاید دکتر میرزایی طی می شود و وی در تاریخ 16/03/1394 ضمن مصاحبه ای مدعی می شود که خشک شدن دریاچه ی ارومیه و زاینده رود به دلیل رشد انفجاری جمعیت بوده است! (14) اما سوالی که پیش می آید این است، اساسا دکتر میرزایی که دکترای جمعیت شناسی خود را از آمریکا گرفته است، چه تخصصی در مورد مسائل زیست محیطی دارد که در این زمینه اظهارنظر می کند؟!
خوب است که در اینجا یکی از ادعاهای دکتر میرزایی در مورد عملکرد انجمن جمعیت شناسی را نیز مورد بررسی قرار دهیم. وی ضمن مصاحبه ای عنوان می کند که انجمن جمعیّتشناسی ایران در سال 1379 بابت این که میزان باروری کل به زیر سطح جانشینی (2.1 فرزند به ازای هر زن در سن باروری) میل پیدا کرده هشدار داده و زنگ خطر را به صدا درآورده است (15). اما بررسی پیشینه ی اظهارات دکتر میرزایی نشان می دهد که واقعیت چیز دیگری است. دکتر میرزایی، 10 سال بعد از این که نرخ باروری در کشور از حد جایگزینی نیز پایین تر آمده (اردیبهشت ماه سال 1389)، ضمن مصاحبه ای (16) می گوید: "گرچه باروري در مقايسه با گذشته كنترل شدهتر است، اما آهنگ رشد جمعيت در كشور همچنان بالاست و بايد متعادل شود!" وی در پاسخ به اين سؤال كه نرخ مناسب رشد جمعيت چه رقمي است، می گوید: "در بهترين حالت، آهنگ رشد جمعيت بهتر است، صفر يا چند دهم درصد باشد!" بر اساس این اظهارنظر عجیب مشخص می شود که برای دکتر میرزایی «نرخ باروری کمتر از حد جایگزینی» لااقل تا سال 1389مطلوب بوده است، چرا که برای نیل به هدف «رشد صفر جمعیت» الزامی است. حال این سوال پیش می آید که انجمن جمعیت شناسی چرا باید در سال 1379 بابت این امر مطلوب! هشدار داده باشد؟!
البته این مطلوب بودن «رشد صفر جمعیت» نیز با تغییر سیاست های جمعیتی نظام، مشمول سیر تطور عقاید علمی دکتر میرزایی می شود و وی در مصاحبه ای «رشد صفر جمعیت» که زمانی جزء آمالش بود را به عنوان مشکل معرفی می کند و می گوید: "آیندهنگری ایجاب میکند تلاش شود معیار فرزندخواهی به بالای سطح جانشینی برسد تا در درازمدّت مشکل رشد صفر یا منفی پیش نیاید (17)." (14/10/1392)
با این همه خوب است که آقای دکتر میرزایی لطف کنند و مستندات این هشدار ادعایی را ارائه دهند. خوب است که اگر انجمن جمعیت شناسی طی نامه ای به مقامات کشور هشدار داده است که باروری به زیر حد جانشینی رسیده است، آن نامه را در اختیار رسانه ها قرار دهد، تا اذهان مردم در این زمینه روشن شود و بابت قصور و تقصیر جمعیت شناسان در وقوع بحران جمعیت، رفع اتهام صورت گیرد.
محتوم بودن سالخوردگی جمعیت:
دکتر محمد میرزایی: چند دهه پس از طی شدن مرحله انتقالی باروری، سالخوردگی جمعیت اجتناب ناپذیر خواهد بود! (17)
دکتر عباسی شوازی: آینده ی جمعیت کشور یک جمعیت سالخورده ی باسواد است که هنوز امید به زندگی دارد! (18)
(دکتر عباسی شوازی که در سال 2011 برنده جایزه ی جمعیت سازمان ملل شد، اکنون رئیس موسسهی مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور است. از عجایب روزگار این که بالاترین سِمت تخصصی مرتبط با جمعیت در دولت به کسی سپرده شده است که معتقد است جمعیت ایران قطعا پیر خواهد شد. آیا واقعا فردی با چنین اعتقادی، به جوان ماندن جمعیت کشور کمک خواهد کرد و در این راستا گام برخواهد داشت؟ دکتر عباسی شوازی در نقد طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده نیز مدعی شده است که دستيابي به نرخ باروري 2.5 غيرممکن است (19)، که البته باید از ایشان پرسید: چگونه است که رساندن نرخ باروری کل از 6.4 به 1.7 ظرف بیست سال غیرممکن نبود، ولی الآن رساندن این نرخ به 2.5 غیرممکن است؟!)
دکتر شهلا کاظمی پور: ساختار جمعیت ما تغییر خواهد کرد و از سمت جمعیت بسیار جوان که در دهه ی 60 داشتیم، به تدریج به سمت جمعیت میانسال می رویم که پنجره ی جمعیتی است و بعد از این به سمت سالخوردگی می رویم ... ما هم مبتلا خواهیم شد (18).
وی در نظری غیرعلمی و شگفت انگیز می گوید: از الآن لازم نیست برویم سراغ اینکه کشور ما در حال پیرشدن است و برای سالمندی برنامهریزی کنیم و فکر کنیم که 30 تا 40 سال دیگر کشورمان پیر میشود چه کار کنیم! (20)
(قابل توجه آن که اخیرا دکتر کاظمی پور در ضمن مطلبی که مورد استقبال سایت های معاند روزآنلاین، رادیو زمانه و ... قرار گرفته، پیشنهاد بسیار جالبی را مطرح می کند:
"مرخصی زایمان مرخصی است كه پس از زایمان برای مراقبت از نوزاد به زنان اعطاء می گردد. این موجب می گردد كه زنان برای مدتی طولانی از كار، تولید یا رقابت اداری عقب بمانند. در حالی كه مردان بدون چنین وقفه ای به پیشرفت خود در بازار كار یا رقابت اداری ادامه می دهند. بر اثر چنین وضعیتی زنان كمتر به فرزندآوری می پردازند، چرا كه تولد فرزند، آنها را از مسیر پیشرفت دور خواهد نمود. در حالی كه اگر نیمه ابتدایی مرخصی زایمان به زنان و نیمه دوم آن به همسرهایشان اعطاء گردد. در چنین شرایطی حداقل زنان نسبت به مردان در بازار رقابت اقتصادی و حیثیتی عقب نخواهند ماند. با ایجاد این توازن در جامعه، زنان با اعتماد بیشتری به فرزند آوری می پردازند و بقای جامعه تضمین می گردد" (21)
نگارنده به خانم کاظمی پور پیشنهاد می کند، مرحمت فرموده، طرحی بدهند تا نخبگان پزشکی کشور تحقیقات لازم برای تقسیم دوران بارداری بین زن و مرد را نیز انجام دهند، چون الحق و الانصاف، حاملگی هم برای زنان شاغل دردسرهایی دارد که آنها را در این رقابت حیثیتی عقب می اندازد!!
نکته ی بسیار قابل تامل این که خانم کاظمی پور با گرایش فمینیست رادیکال، اکنون از طرف سازمان آمار کشور، مسئولیت طراحی شاخص های سیاست های کلی جمعیت –ابلاغی مقام معظم رهبری- را بر عهده دارد و اینجاست که آقای عادل آذر –رئیس سازمان آمار- حقیقتا باید به خاطر این حسن انتخاب، کلاهش را بالاتر بگذارد!)
مخالفت با ارائه ی مشوق های مالی به مردم برای فرزندآوری:
خبرنگار: آيا براي جلوگيري از پديده سالخوردگي جمعيت در دهههاي آينده در پيش گرفتن سياستهاي تشويق باروري درست است يا خير؟ دكتر ميرزايي: "اين طرح در واقع ايجاد يك دور باطل! در شكل گيري ساختار سني كشور است. به علاوه اين كه وقتي نرخ باروري در جامعهاي كاهش مييابد، ديگر به آساني افزايش پيدا نميكند" (16) "ارائهی مشوّقهای مالی تأثیر چندانی بر افزایش زاد و ولد ندارد و تنها ممکن است کسانی را ترغیب به فرزندآوری کند که توانایی نگهداری و پرورش و تربیت صحیح فرزندان را نداشته باشند" (این مطلب با تیتر «مشوّقهای مالی برای افزایش فرزند زیانبار است» در سایت انجمن جمعیت شناسی منتشر شده است) (22) "اگر بخواهیم وقت و انرژی کشور را تلف کنیم تا به متولّدان جدید جایزه بدهیم، یا برای متأهّلان اولویّت اشتغال ایجاد کنیم، یا ... آن هم در این شرایط کسری بودجهی کشور، کاری بیهوده و اتلاف منابعی است که میتوانست صرف رشد اقتصادی بلندمدّت کشور شود." (23)
عباسی شوازی: تجربه نشان داده است كه كشورهايي كه سياستهاي تشويقي نقدي را دنبال كردهاند، براي رسيدن به هدف چندان موفق نبودهاند (24).
خلاصه از منظر این جمعیت شناسان، وضع جمعیت کشور نه تنها بحرانی نیست، بلکه بسیار مطلوب نیز هست. با وجود این مطلوب بودن، جمعیت ایران قطعا سالخورده خواهد شد! از این رو برنامه ریزی برای پیشگیری از این امر مقدر، کاری بیهوده است که در صورت توفیق نیز، دور باطل ایجاد می کند. اساسا پیر شدن جمعیت یک فرصت است و آینده نگری در هر زمینه که خوب باشد، برای پیری جمعیت لازم نیست، چون ممکن است جلوی این فرصت گرفته شود و جمعیت ایران، توفیق پیری را از دست بدهد! مشوق های مالی نیز علی القاعده نباید در این راستا به کار گرفته شوند، چون ممکن است فرزندآوری در محرومین جامعه بیشتر شود و علی القاعده مستضعفین، توانایی تربیت بچه را ندارند. ممکن است بچه های بی تربیت این جماعت، در آینده نتوانند مانند فرزندان باتربیت برخی ها به آمریکا فرار مغزها کنند و ممکن تر است که اگر کشور درگیر جنگ شد، در وطنشان بمانند و از دین و خاک و ناموسشان دفاع کنند! ....
با مرور اجمالی این اظهارنظرها متوجه می شویم که کشور علاوه بر بحران جمعیت، دچار مصیبت دیگری به نام بحران جمعیت شناس نیز هست.
اما جز مواضع مسئولین انجمن جمعیت شناسی، سوء عملکردهای متعدد این انجمن نیز قابل بررسی است که یک نمونه اش همکاری برای برگزاری سمینار پویایی جمعیت در کشورهای مسلمان بود که سال گذشته برگزار شد. سمیناری که توسط موسسهی مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور به مدیریت دکتر عباسی شوازی، با همکاری سفارت سوئیس و صندوق جمعیت، در محل انجمن جمعیت شناسی ایران برگزار شد. در سمینار مزبور دکتر هانس گروث -رئیس هیئت مدیره ی انجمن جهانی جمعیت و سالمندی دانشگاه سنت گالن سوئیس که روابط گسترده ای با صهیونیست ها دارد- پیشنهاد کرد که «باید با افزایش سطح تحصیلات زنان مسلمان، سن ازدواج را در آنها بالا برد! تا از این طریق فرزندآوری این زنان کمتر شود! و نهایتا ثروت و رفاه این زنان افزایش یابد!»
عکس ص 19 از کتابچه ی سمینار پویایی جمعیت در کشورهای مسلمان که حاوی نسخه ی دکتر هانس گروث برای جمعیت ایران است.
اینگونه حرف های شگفت آور، تنها نسخه ای بود که در این سمینار برای غلبه بر بحران جمعیت ایران پیچیده شد و صدالبته سمیناری که با دلار صندوق جمعیت و سفارت سوئیس و با مدیریت این جمعیت شناسان برگزار شود، نمی تواند هم خروجی ای بهتر از این داشته باشد.
در این سمینار همچنین از کتابی رونمایی شد که در آن کارشناسان غربی به صراحت، حکومت های ترکیه و عربستان را الگوهایی مناسب برای حکمرانی در کشورهای منطقه عنوان کرده اند!
*دعوت از یک استاد آمریکایی به نام الن پرسی کریلی (Ellen Percy Kraly)، آخرین حرکت قابل توجه انجمن جمعیت شناسی برای اجرای سیاست های کلی جمعیت بوده است. فرد مزبور که سابقه ی همکاری با اداره آمار ایالات متحده آمریکا، دفتر آمار سازمان ملل و البته مرکز تحقیقات وودرو ویلسون (25) را در کارنامه ی خود دارد، در دهه ی نخست آبان ماه سال جاری (09/08/1394) در نشستی که در دانشگاه تهران و با همکاری موسسه ی مطالعات جمعیتی کشور برگزار شد، شرکت و سخنرانی کرد. (مرکز تحقیقات ویلسون (The Wilson Center)، همان مرکزی است که تحت حمایت بنیاد سوروس با اهداف براندازانه در ایران فعالیت می کرد و عملیات خرابکارانه اش در سال 1386 مورد شناسایی قرار گرفت)
بهانه ی برگزاری این نشست ها، معمولا امری است با عنوان دیپلماسی علمی، مسئله ای که بی شک می تواند بستری مناسب برای تامین اطلاعات غرب از ایران و به انجام رساندن پروژه ی نفوذ باشد.
الن پرسی کریلی استاد دانشگاه کلگیت (colgate) آمریکا
اما در آخر:
دکتر میرزایی در دی ماه سال 1392 گفته بود: چشم و گوش دستگاههای برنامهریزی، قانونگذاری و دولت به ارایهی دیدگاههای کارشناسان است و در صورتی که متخصّصان و کارشناسان، در اظهارنظرهای خود دقّت کافی و جامعنگری را مدّنظر قرار ندهند و آدرس اشتباهی به دستگاههای ذیربط بدهند، جامعه با مشکلات و تلاطمهای فرساینده مواجه خواهد شد. (17)
حال با توصیفی که از این متخصصان و کارشناسان رفت، در یک کلام باید گفت: بدا به حال چشم و گوش مسئولین...
نهایتا باید متذکر شد که، اکنون زمان تصمیم جمعیت شناسان فرا رسیده است و باید منتظر بود و دید که ایشان بین مصلحت مردم کشورشان و لبخند رضایت صندوق آمریکایی جمعیت، کدام را انتخاب می کنند. پاسخ به این سوال اساسی، برگی سفید یا سیاه خواهد شد از صفحات کتاب تاریخ فرزندانمان.
منابع:
دکتر میرزایی: ... اين جمعيت عظيم در حال ورود به ميانسالي است و اين جمعيت تا سال 1415 به بالاي شصت سالگي يعني مرحله سالخوردگي ميرسد. (۹ ارديبهشت ۱۳۸۹، روزنامهي اطّلاعات)
خدا به داد مملکت برسه با این کارشناسان متعهد!!!
خیلی بده که قدر نعمت هامون رو نمی دونیم