به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، حملات بيسابقه رئيسجمهوري به شوراي نگهبان در نوع خود و از اين جايگاه بيسابقه است. اتهام «عمل سليقهاي» و «حذف يك جناح» به ناظر و مفسر قانون اساسي اتهام كمي نيست. به همين دليل بايد علت سست كردن جايگاه نهادهاي حافظ سلامت سياسي كشور را فراتر از سلايق و ناراحتيهاي زودگذر فهميد. رئيسجمهور در حالي شوراي نگهبان را به حذف يك جناح متهم ميكند كه هيچ سازوكار قانوني براي ثبتنام جناحي يا رد جناحي وجود ندارد. اما علت حملات رئيسجمهور به شوراي نگهبان چه ميتواند باشد؟ قطعاً دلايل آن يك سويه و تك عاملي نيست اما رئيسجمهوري از عمق فاجعهاي كه ميآفريند بيخبر نيست. چنين مواضعي صرفاً از يك روشنفكر دور از قدرت و راديكال ميسر است نه يك عضو عالي حاكميت كه از قضا هويت امنيتي آن بر همه هويتهاي ديگر ميچربد.
اين جملات رئيسجمهور حكايت از بينتيجه بودن رايزنيهاي پشت پرده دارد. ابتدا قدري احتياط صورت گرفت اما گويي شوراي نگهبان بر سر مواضع اصولي خود ايستاده است و سكولارها از بازنگري نااميد شدهاند. روي ديگر سخن فوق اين است كه رئيسجمهور ميداند با حملات مذكور نظام عقب نخواهد نشست و تن به مطالبات غيرقانوني نخواهد داد. روحاني ميداند كه شوراي نگهبان با رجزخواني و حملات رسانهاي از فهم خود عدول نخواهد كرد. انتخابات مجلس هفتم و رياستجمهوري 1388 همچون آيينهاي است كه نشانگر عدم عقبنشيني نظام از قوانين است. حالا چرا رئيسجمهور دست به اين حملات ميزند؟ گويي رئيسجمهور با يك تير چند نشان را هدف گرفت.
اول اينكه از فشار تجديدنظرطلبان كه توقع داشتند وي وارد اين ميدان شود رهايي يافت. با اين حملات به شوراي نگهبان، گويي دين خود را به تجديدنظرطلبان ادا نمود و بالاتر از اين توقعي از وي نيست.
با اين مواضع تجديدنظرطلبان هم متقاعد شدند كه امكان رايزني از روحاني سلب شده و اينچنين توقع آنان نيز از وي فروكاست. دوم اينكه رئيسجمهور با انسداد مسير رايزني و مصمم كردن شوراي نگهبان در ايستادگي، كوچكترين اميدها را هم نااميد كرد و اينچنين با كمك به حذف اصلاحطلبان زمينه را براي رقابت ياران خود با اصولگرايان فراهم ساخت. پيش از اين خبرهاي غيررسمي نشان ميداد كه رئيسجمهور علاقهمند به يك مجلس سياسي و تنشآفرين در مقابل نظام نيست و اگر اصلاحطلبان در مجلس اكثريت ميشدند، قطعاً ساختارشكني آنان به حساب ايشان نيز نوشته ميشد. اتهام عمل سليقهاي و جناحي به يك مجموعه قانوني كه بارها شخص روحاني را نيز تأييد نموده است ميتواند دليل ديگري هم داشته باشد و آن اينكه با اين حملات به شوراي نگهبان، مردمي را كه با شروع پر سر و صداي اجراي برجام منتظر گشايش هستند، به دنبال نخود سياه بفرستد، چراكه شوراي نگهبان متأسفانه يا خوشبختانه حق مصلحتانديشي ندارد و اگر قرار است از حقالناس دفاع كند دفاع از خود اوليتر است.
مقام معظم رهبري پس از فتنه 88 فرمودند: «اين فقط افراد نيستند كه حرمت دارند، نظام نيز داراي حرمت است و نبايد به آن اتهام زد». حال اگر اين اتهام از سياست ورزاني باشد كه علاقهمند به روشنفكري هم هستند، معلوم نيست اپوزيسيون نظام را بايد كجا پيدا كرد. رئيسجمهور به جاي تقويت نظام و دفاع از قانون مشغول خارج ساختن بيبيسي فارسي و ديگر رسانههاي ضدانقلاب از خمودگي و علافي است. ثبت تاريخي اين حملات شايد بهبه و چهچه آني و هيجاني داشته باشد، اما آنچه در تاريخ اسلام و تشيع ثبت ميشود جنس امثال شيخ فضلالله نوري و مدرس است نه نقطه مقابل آنها.
اگر روحانيت تراز اول انقلاب از تاريخ گذشته عبرتآموزي نداشته باشد «روحانيت عليه روحانيت» در نگاه توده مردم بسيار شكننده خواهد بود. نبايد فراموش كرد آنان كه علماي تراز اول مشروطه، همچون شهيد شيخ فضلالله نوري را به مسلخ بردند، روحانيت بودند و به ظاهر عمامه پيامبر بر سر داشتند، به همين دليل امام ميفرمود: «خون دلي كه پدر پيرتان از اين قشر خورده است، از هيچ قشري نخورده است.» واقعاً جناب رئيسجمهور هم بر اين باور است كه مجتهدين شوراي نگهبان به دنبال باندبازي و جناحگرايي هستند؟ امثال آيتالله جنتي از دنياي ما چه ميخواهند؟ قطعاً اگر خود ايشان به جاي روحاني بود پسر خود را وزير ارشاد نميگذاشت. حال رئيسجمهور با اين اتهامات به علماي تراز اول چه مسئلهاي را ميخواهد حل كند؟ معلوم نيست! الا اينكه بگوييم در صدد كاستن فشارها بر خويش است كه روي ديگر سكه آن، نااميدي اصلاحطلبان از رايزني ايشان است.
منبع: جوان