گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو؛ پریسا زارع - خوب اسمی برایش گذاشته اند؛ فضای مجازی. ماهیتش هم از نامش پیداست. جایی که همه چیز مجاز و غیرواقعی است. رنگی از واقعیت دارد؛ اما نه واقعیت محض است نه دروغ محض. بنابراین نمی توان به آسانی به هرآنچه که در این فضا پراکنده می شود، اعتماد کرد. گاهی خبرها و اطلاعات غیرواقعی ست، گاهی هم ویژگی های خود افراد. جنسیت شان، سن، قومیت، ملیت، وضعیت تاهل و حتی افکار و عقایدشان چیزی ست جز آنچه که هست.
کلمات و واژه هایی که آنجا توسط یک شخص نوشته می شود گاه آیینه ای ست از رویاها و آرزوهای او درباره خود؛ آنچه دوست می داشت که باشد، ولی نیست. کمبودهای زندگی واقعی اش را در پس پرده ی دروغ هایی که به آسانی در وبلاگ شخصی اش می نویسد، پنهان می کند. اینجاست که وابستگی او به دنیای مجازی زیاد و زیادتر می شود و از زندگی واقعی اش فاصله می گیرد، زیرا آنجا، هم خودش و هم دیگران تصور بهتری از او دارند و در نتیجه حس خوبی از ماندن در این فضا و ارتباط داشتن با آدمهای مجازی در وجودش شکل می گیرد. ضمنا این امکان را هم دارد که متقابلا آدم های غیرواقعی آنجا را، همانگونه که خود می پسندد تصور کند و از ارتباط با آنها لذت ببرد؛ و این یعنی زندگی در جهانی خیالی و رویایی.
گاهی هم برخلاف این است. بعضی افراد ادعا می کنند در فضای مجازی به خود واقعی شان نزدیک ترند. شاید عواملی مثل ناشناس بودن، نامریی بودن، عدم بازخوردهای آنی و عدم حضور نهادهای نظارتی باعث شود تا افراد راحت تر حرف خود را بزنند. کسی او را نمی شناسد پس آزاد است آنچه در اندیشه اش می گذرد، بی دغدغه به اشتراک بگذارد. نامریی ست و کسی حالات چهره ی او، لکنت زبان احتمالی او و ضعف های او را نمی بیند، پس راحت تر می تواند از دلمشغولی هایش بگوید. ترس از بازخوردهای افراد پس از شنیدن بعضی از حرف ها هم می تواند عاملی باشد که ما در فضای حقیقی از گفتن آن حرف ها انصراف دهیم؛ اما می توان همان حرف ها را در فضای مجازی نوشت و بازخوردها را ساعت ها بعد گرفت و پاسخ دوباره ی ما هم به ساعت ها بعد موکول شود. تصور اینکه نهاد نظارتی و یا پلیس در فضای مجازی حضور ندارد و شخص می تواند حرف های خارج از چارچوب قوانین بزند، به رو کردن چهره واقعی افراد در این فضا کمک می کند، هرچند این تصور غلط باشد.
از طرفی فضای سایبری بسیار وسیع است و صحنه ی بزرگ و بی همتایی از نمایش فرهنگ ها، هویت ها و طرز فکرهای متفاوت و متضاد. همچنین در فضای مجازی مرزهای سفت و سنتی از بین رفته و مرزهای منعطف و قابل تغییر جای آنها را گرفته است. آنچه هویت اشخاص و جوامع را از یکدیگر متمایز می کند، دیگر مرز دقیق و مشخصی ندارد. در نتیجه شخصیت انسان ها در مواجهه با این فضا دستخوش تغییراتی می شود. چه مثبت و چه منفی. ارایه شدن هر روز و هر روز رفتارها و سبک زندگی های تازه، باعث متزلزل شدن شخصیت افراد می شود. به ویژه در دورانی که هویت جوانان در حال شکل گیری ست. ویژگی های جوانان از جمله تنوع طلبی و علاقه به کشف و تجربه ی مسائل تازه، موجب ایجاد علاقه مندی های جدید و هر روز متغیری، در آنها می شود و گاهی به این سو و گاه به آن سو کشانده می شوند. زمانی که این امر ادامه پیدا کند شخص با واقعیت های جامعه خود دچار تعارض و به نوعی از خودبیگانگی دچار می شود و نسبت به هنجارها و ارزش های جامعه خود شک کرده و اندک اندک با جایگزین کردن هنجارهای جدید، هنجارهای جامعه ی خود را کنار می گذارد.
قطعا مواجه شدن با تفکرات جدید و سبک زندگی انسان ها در دیگر نقاط دنیا، قابل توجه و جذاب است و به خودی خود اطلاع پیدا کردن از آنها ایرادی ندارد، بلکه به انسان دیدی وسیع تر و ذهنی پویا می دهد. اما ایراد از آنجا شکل می گیرد که جوانان بدون آگاهی و شناخت از هویت خود و با چشمانی متحیر و مسحور شده نسبت به دنیای غریبه بنگرند. چه خوب است که خانواده ها پیش از مواجهه ی اکتشاف گرایانه ی فرزندانشان با فضای مجازی آنان را هم نسبت به هویت و ارزش های اصیل خود آشنا کنند و هم با فرهنگ های دیگری که ممکن است با آن مواجه شده و حیرت زده و سر در گم شوند. بدیهی است که همیشه مصون سازی واقعی بهتر از محدود کردن متعصبانه و محدود کردن، بهتر از آزاد گذاشتنِ سهل انگارانه است.
البته نقش دولت و نهادهای ذیربط، به ویژه شورای عالی فضای مجازی در این امر، غیرقابل چشم پوشی ست. یادمان نرود رهبر معظم انقلاب نیز در پیوست حکم خود به دور نخست شورای عالی فضای مجازی، به این موضوع مهم اشاره کرده اند و اجرایی شدن آن را بر عهده این شورا نهاده اند:
«آموزش عمومی و فرهنگ سازی در جهت بالا بردن سواد رسانه ای، هشیار سازی مردم در مورد مخاطرات فضای مجازی و انگیزه دادن به مردم برای مقابله با مخاطرات آن در زندگی فردی و اجتماعی».
منبع: خبرگزاری بسیج