به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روز 12 بهمن ماه در تقویم ایران با عنوان بازگشت امام خمینی (ره) به ایران در سال 1357 و آغاز دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی به ثبت رسیده است. روزی که انقلاب اسلامی لحظه های سرنوشت سازی را سپری می کرد. در گرماگرم آن روزها، حوادث و رویدادها به سرعت برق و باد سپری می شدند و تاریخ نظاره گر یک تحول ژرف در عرصه جهان بود. نگاه ها به تهران و فرودگاه مهرآباد دوخته شده بود.
ساعت 11 به وقت محلی فرانسه و 3:30 به وقت تهران، فرودگاه شارل دوگل مردی را سوار بر هواپیما کرد که مسیر تاریخ را تغییر داد. اما چه شد که ایرفرانس حاضر به رساندن امام خمینی (ره) با وجود خطرات و تهدیداتی که از سوی دولت بختیار و ارتشی ها به تهران شد. بازاریان ایرانی هواپیمای ایرفرانس را بیمه می کنند تا در صورت هر خسارتی، زیانی به این شرکت وارد نشود. وقتی بختیار تهدید کرد فرودگاه ها را بسته و هر هواپیمایی را با موشک خواهد زد، ایرفرانس حاضر نشد هواپیمایی برای حضور امام به تهران اختصاص دهد، علاء میرمحمد صادقی، بازاری معروف اصفهانی، وارد دفتر ایرفرانس در پاریس شد و با یک چک در جا که می گویند ۲میلیون دلار بوده ، هواپیما و مسافرانش را یکجا بیمه کرد تا پرواز انقلاب انجام شود.
پس از طلوع خورشید، امام خمینی به نماز ایستادند و یاران نیز به او پیوستند و نماز صبح را با جماعت در هواپیما اقامه کردند. ساعت نزدیک هشت به وقت ایران بود که مهماندار پشت بلندگو رفت و اعلام کرد: هم اکنون در آسمان ایران وارد شدیم. امام خمینی با شنیدن این جمله، لبخندی بر لبانش نقش بست.
پرواز تاریخی در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست و تاریخ در ایران بار دیگر ورق خورد. میلیون ها مشتاق منتظر ورود امام بودند و بیش از 175 هزار نفر ستاد استقبال از ایشان را تشکیل داده بودند. این واقعه مهم را می توان از زوایای گوناگونی نگریست و موضوعات جذابی را از آن بیرون کشید اما در این میان سرنوشت کسانی که در پرواز ایرفرانس امام را همراهی می کردند، می تواند هم جذاب و هم آموزنده باشد. براساس گزارش ها، اخبار و خاطرات منتشر شده نزدیک به 30 نفر از اطرافیان و یاران امام خمینی (ره) در فرانسه ایشان را در این سفر همراهی می کردند. همچنین دهها خبرنگار خارجی و چند خبرنگار ایرانی نیز در این سفر تاریخی حضور داشتند.
در این قسمت به سرنوشت کسانی پرداخته می شود که در شکل گیری انقلاب اسلامی به روش های مختلف نقش داشتند و در فرانسه در کنار امام خمینی قرار گرفتند. برخی با صداقت و عزت نفس این مبارزه و ایستادگی بر روی آرمان های انقلاب و امام شان را تا پای جای ادامه می دهند و عده ای نیز مردود و در مقابل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، قرار می گیرند. در این میان برخی از خبرنگاران ایرانی نیز همراه امام در پرواز بودند مانند رسول صدرعاملی و شاهرخ حاتمی، که در این نوشتار تنها به زندگی سیاسیون پرداخته می شود.
1- مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی
نزدیکترین یار امام و همدم ایشان تا آخرین روزهای حیات بینانگذار انقلاب، سید احمد بود. وی در روزهای سخت تبعید در کنار امام بود و به عنوان مطمئن ترین فرد اطراف امام شناخته می شد. احمد فرزند دوم امام خمینی بود و توانست جای خالی شهید سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد را برای امام پر کند. سید احمد متولد اسفند 1324 و متوفی در اسفند 1373 است.
سید احمد در سال های تبعید پدر در عراق، چندین مرتبه به صورت مخفیانه نزد ایشان رفت و به عنوان یک مبارز انقلابی حرفه ای در داخل شناخته می شد. پس از رحلت سید مصطفی خمینی، بیت و دفتر امام خمینی در نجف اشرف با بهرهمندی از سید احمد که تجربه طولانی مبارزه و ساماندهی ارتباطات و مدیریت منزل امام در قم در سالهای دشوار پس از تبعید امام را با خود داشت، به سرعت تبدیل به کانونی مطمئن برای پاسخگویی به نیازهای ارتباطی نهضت و رهبری آن گردید.
سید احمد در نجف توانست خلأ وجود مصطفی را پر کند و حامل پیامهای پی در پی پدرش و نقطهٔ اتصال شبکه گسترده ارتباطات بود. وی در سالهای اقامت در عراق دوستانی پیدا کرد که در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران نقش برجسته ای داشتند. پس از فشار دولت عراق، امام خمینی عازم فرانسه و دهکده کوچک نوفل لوشاتو شد. سید احمد خمینی، نیز به همراه امام به آنجا رفت و در پاریس علاوه بر برنامه ریزی دقیق برای تنظیم امور بیت و دفتر امام در نوفل لوشاتو، و برگزاری بموقع مصاحبههای مطبوعاتی و دقت و وسواس فراوان در ترجمه مصاحبهها و پیام های امام و جلوگیری از تحریف آنها، عهده دار برقراری ارتباطات گسترده و لازم بین گروههای مختلف با امام خمینی بود.
در پرواز انقلاب در 12 بهمن 57، سید احمد نیز حضور داشتند و پس از انقلاب نیز به عنوان یار و صندوقچه اسرار امام بودند. پس از رحلت امام خمینی، همچنان به عنوان مدافع راسخ ولایت فقیه شناخته می شد و توسط رهبر معظم انقلاب، به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت هایی داشت. سید احمد خمینی همچنین عضو دوره دوم مجلس خبرگان رهبری نیز بودند.
اما در 25 اسفند 1373، پس از یک عمر مبارزه و مجاهدت در راه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، سیداحمد خمینی بر اثر عارضه مغزی، نزد پدر بزگوارشان شتافت. در صبحگاه روز ۲۱ اسفند ۱۳۷۳، خبر بستری شدن او منتشر شد. گزارش ها بعدی حاکی از آن بود که عارضه قلبی و تنفسی ناگهانی در حالت خواب سبب ایست کامل قلب و تنفس برای لحظاتی گردید و همین امر موجب بروز سکته مغزی شده است. پیکر سیداحمد در کنار پدر بزرگوارشان در بهشت زهرا دفن شد.
2- شهید مهدی عراقی
محمد مهدی ابراهیمی عراقی فرزند غلامعلی در ۱۳۰۹ هجری شمسی در یکی از محلات جنوب تهران به دنیا آمد. به دلیل مشکلات اقتصادی درس و تحصیل را در سن 16 سالگی رها کرد و به دلیل رفت و آمدهای بسیار به هیات های مذهبی، جذب فدائیان اسلام و شیفته نواب صفوی شد. در حادثه حمله به فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ ساواک برنامه داشت تا به بیت امام حمله کند اما مهدی عراقی همراه با تعدادی از مبارزین که از این نقشه اطلاع یافته بودند، با برعهده گرفتن حراست از بیت امام، به تقسیمبندی افراد و ایجاد پستهای مراقبتی در طول مسیر و خانههای اطراف پرداختند و خود عراقی نیز به همراه یکی از دوستان به زیرزمین رفت و منتظر آمدن مهاجمان شد.
بعد از قضایای فروردین ماه و حمله ماموران حکومتی به مدرسه فیضیه، عراقی به تهران آمد و تظاهرات بزرگ تاسوعا و عاشورای حسینی علیه رژیم شاه را سازمان داد. وی در آن زمان به واسطه ارتباطاتی که با بازاریان تهران داشت در تعطیل کردن بازار تصمیمگیرنده اصلی بود و در حرکت دادن علماء و مراجع از حوزهها به سوی مراکز شهرها و شهرستانها، نقش مؤثری داشت.
عراقی پیش از آن در عملیات ترور هژیر (۱۳۲۸) و رزم آرا (۱۳۲۹) نیز نقش داشت. در پی ترور حسنعلی منصور بسیاری از اعضای جمعیت مؤتلفه بازداشت شدند و از جمله عراقی در ۱۹ بهمن دستگیر شد و به مدت ۱۳ سال در زندان ماند. عراقی با اوج گرفتن جریان انقلاب به توصیه آیتالله بهشتی برای سر و سامان دادن به وضع محل اسکان امام خمینی رهسپار نوفللوشاتو در پاریس شد. او مدیریت داخلی بیت امام را بر عهده گرفت و سپس به توصیه مشارالیه برای سازماندهی تظاهرات تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ به تهران بازگشت. او پس از انجام موفقیتآمیز این تظاهرات مجدداً رهسپار فرانسه شد و سپس همراه امام به تهران بازگشت.
پس از پیروزی انقلاب، عراقی ابتدا به حکم امام خمینی به ریاست زندان قصر منصوب شد. سپس به ریاست شورای مرکزی بنیاد مستضعفان درآمد و در همین سمت بود که مدتی سرپرستی امور مالی روزنامه کیهان را بر عهده گرفت. او در صبح روز چهارم شهریور ۱۳۵۸ هنگامی که به اتفاق فرزند خود حسام عازم محل کار خود بود، توسط سه موتورسوار که عضو گروه فرقان بودند همراه با فرزندش ترور شد و به شهادت رسید. وی در قم در جوار حرم حضرت معصومه دفن شد.
3- مرحوم آیت الله حاج شیخ شهابالدين اشراقی
شهاب الدین در سال 1304 در محله سیدان قم متولد شد. وی پس از گذراندن دروس مقدماتی و سطح نزد پدرش، آیتالله محمدتقی اشراقی، به محفل درس خارج استادان نامداری همچون: سید محمد محقق داماد، سید حسین طباطبایی بروجردی و سید روحالله خمینی حاضر شد و به مقام اجتهاد دست یافت. وی همچنین به زبان فرانسه نیز تسلط داشت.
آیتالله شهابالدین اشراقی در دیماه 1329 سرکار علیه خانم صدیقه مصطفوی دختر ارشد امام خمینی را خواستگاری کرد. در بهمن همان سال جشن عقد برگزار گردید و چهارده ماه بعد یعنی بعد از عید نوروز سال 1331 زندگی مشترک آن دو رسماً آغاز شد.
امام خمینی پس از تبعید از ایران، به ترکیه، پسر ارشد خود، آیتالله مصطفی خمینی را وکیل خود در کلیه امور مینماید و پس از دستگیری آقا مصطفی این وکالت به آیتالله اشراقی محول میگردد. با اوج گرفتن انقلاب و اقامت امام خمینی در فرانسه، آیتالله اشراقی به فرانسه سفر میکند و سپس برای انجام ماموریتی از سوی امام به قم بازگشته و بار دیگر در پاییز سال 57 به فرانسه باز میگردد و بنا به سفارش رهبر انقلاب به عنوان امین و سرپرست خانواده امام در نوفل لوشاتو میماند و دو روز پس از پرواز انقلاب، به همراه خانواده امام به ایران باز میگردد.
آیتالله اشراقی یکبار در بهمن ماه سال 1358، براثر حمله قلبی بستری شده بود. روزنامه کیهان روز یکشنبه چهاردهم بهمن ماه 1358، تصویری از وی بر روی تخت بیمارستان به چاپ رسانده، در حالی که بالای تصویر نوشته شده است: (حال آیتالله اشراقی رو به بهبود است. سکته دوم ایشان در ماموریتی که از سوی امام خمینی به ایشان محول شده بود در شهرهمدان رخ داد و وضعیت جسمانی ایشان بعد از سکته مغزی چنان نبود تا از اخبار روزنامهها خبرهای خوش برسد. آیتالله اشراقی در بیمارستان قلب تهران بستری شد و پس از بهبودی نسبی در ساعت 23:10 شب هنگام 21 شهریور بر اثر سومین سکته وفات یافت و در قم، در مسجد بالا سر در جوار مرقد مطهر کریمه اهل بیت حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
4- مرحوم آیت الله محمد منتظری
شهید منتظری در سال 1323 در خانواده آیت الله منتظری در نجف آباد اصفهان متولد شد. در سال 1337 وارد حوزه علمیه قم شد و علوم اسلامی در سطح خارج فقه و اصول و فلسفه را فرا گرفت. و در محضر اساتیدی مانند امام خمینی، آیت الله داماد، منتظری و مشکینی فرا گرفت.
در سال های 41 و 42 همزمان با آغاز نهضت امام خمینی فعالیت های مبارزاتی خود را آغاز و تا پایان عمرش به حرکت در راستای ولایت فقیه ادامه داد. در سال 44 در حین انتشار اعلامیه دستگیر شد پس از 7 ماه زندان آزاد شد و در جریان یک رویارویی با ماموران رژیم گریخت و سپس به خارج رفت و تا 10 سال زندگی مخفی را در خارج از کشور گذراند.
وی در خارج از کشور نیز کارشان هماهنگی و همکاری نمودن با رهبران کشورهای آزادیبخش جهان اسلام بود. و اما از همه سعادتمندانه تر اینکه امام خمینی پرونده ایشان را به خط خودشان امضاء و فرموده اند که ایشان انسانی متفکر و فداکار با اخلاص و ایثارگر بود. با ورود امام (ره) به نوفل لوشاتو در پاریس، محمد به فرانسه رفت و مبارزه خود را در آنجا دنبال کرد. پس از بازگشت امام (ره) از تبعید و اقامتشان در مدرسه علوی، محمد منتظری و گروه آموزش یافته وی، بخشی از پاسداری و امنیت این مکان را به گردن گرفتند. مردم نجفآباد استان اصفهان در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی، شهید منتظری را به نمایندگی مجلس برگزیدند. او همچنین، در شورایعالی دفاع و کمیسیون خارجه مجلس عضویت داشت
سرانجام در هفتم تیر ماه 1360 به دست منافقین کوردل در فاجعه حزب جمهوری به شهادت رسید.
5- مرحوم صادق طباطبایی
جوان خوشتیپ و خوش قیافه در پرواز انقلاب کسی نبود جزء صادق طباطبایی. زاده قم در 5 فروردین تاریخ 1322. پدر او آیت الله سید محمد باقر سلطانی طباطبایی بود. صادق طباطبایی نسبت نزدیکی با امام موسی صدر داشت و خواهر زاده او بود وی همچنین برادر همسر سیداحمد خمینی نیز محسوب می شد.
وی در رشته شیمی آلی دانشگاه بوخوم پذیرفته شده و موفق به كسب درجه فوق تخصص در این رشته شده وسپس در دانشگاه آخن به كسب دكترای بیوشیمی در شاخه آنزیمولوژی و ژنتیك می شود.شاید وی بزرگترین افتخار علمی خویش را در این می بیند كه در سن 32 سالگی موفق به كسب كرسی استاد تمام در دانشگاه آخن می شود.او در سالهاي حضورش در آلمان در كنار تحصيل و رشد علمي به فعاليتهاي اجتماعی و سیاسی نیز پرداخت. عضویت در اتحادیه انجمنهای اسلامی اروپا و چند دوره دبیر روابط بین الملل آن سازمان گرفته تا انتشار فصل نامه عقیدتی سیاسی بخشي از فعاليتهاي سياسي صادق طباطبايي در آن سالها را شامل ميشود.
وی در سال 1357 همراه امام خمینی به ایران آمد تا در وزارت كشور معاونت سیاسی و اجتماعی آن وزارتخانه و برگزاری رفراندوم نظام جمهوری اسلامی عهده دار شود. طباطبايي در زمان دولت مهندس بازرگان، معاونت سیاسی ایشان و سخنگوی دولت موقت و همچنین وزیر مشاور در این دولت را در پرونده كاري خود به ثبت رساند و حتي بعد از استعفای مهندس بازرگان تا ریاست جمهوری رجایی ایشان سرپرستی نخست وزیری را با حكم حضرت امام عهده دار بوده است.
سیدصادق طباطبایی که حدود يک سال مبتلا به سرطان ریه شده بود، در دوم اسفند 1393 در سن 71 سالگي در بيمارستان دوسلدورف آلمان درگذشت.
6- ابراهیم یزدی
می توان ابراهیم یزدی را از مردودین پرواز انقلاب نامید. او ﺩﺭ 2 ﻣﻬﺮﻣﺎﻩ 1310، در ﺷﻬﺮ ﻗﺰﻭﻳﻦ ﻭ ﺩﺭ یک خانواده ﻣﺬﻫبی متولد شد. ابراهیم یزدی فعالیت سیاسی خود را با عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست شروع کرد. با شروع نخستوزیری دکتر محمد مصدق او به سلک طرفداران نهضت ملی شدن صنعت نفت درآمد و با وقوع کودتای ۲۸ مرداد و شروع به کار نهضت مقاومت ملی به رهبری سید رضا زنجانی، عضو این نهضت شد. او در کمیتههای دانشگاه، شهرستانها، انتشارات، سیاسی و اجرایی فعال و همچنین عضو هیئت تحریریه و ناشر روزنامه «راه مصدق» بود.
با تاسیس نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ او به همراه مصطفی چمران، علی شریعتی و صادق قطبزاده به تأسیس شاخههای اروپا و آمریکای این نهضت مبادرت میورزد و به عنوان رییس شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در خارج از کشور انتخاب میشود.
او در هنگام خروج امام خمینی از عراق و امتناع دولت کویت از پذیرش روحالله خمینی و هیات همراه، فرانسه را مناسب ارزیابی می کند و با همکاری صادق قطب زاده خانهای در نوفل لوشاتو به این منظور تهیه میشود. او در این مدت از مشاورین ارشد روحالله خمینی بودهاست. ابراهیم یزدی همراه با روحالله خمینی از فرانسه به ایران آمد. با تشکیل شورای انقلاب، او به عضویت این شورا برگزیده میشود و با شروع دولت موقت مهندس بازرگان، او نخست به عنوان معاون نخست وزیر در امور انقلاب و سپس پس از استعفای دکتر کریم سنجابی از پست وزارت امور خارجه به عنوان وزیر خارجه دولت انتخاب میشود.
وی پس از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی با استعفای بازرگان از نخست وزیری از مقام خود کناره گیری کرد و به عنوان نماینده وارد مجلس شد. برای دور بعدی مجلس صلاحیت او رد شد. فعالیت های نهضت آزادی به دلیل فعالیت های غیرقانونی ممنوع اعلام شد ولی این حزب علی رغم ممنوعیت به دبیرکلی ابراهیم یزدی همچنان به اقدامات غیرقانونی خود ادامه می دهند. حمایت از فتنه 88 یکی از اقدامات آنهاست. ابراهیم یزدی به خاطر فعالیت های غیرقانونی و ضد نظام جمهوری اسلامی تا به حال چندین بار محکوم شده است. وی همچنان در قید حیات است و به طرفداری از محکومان سیاسی و سران فتنه ادامه می دهد.
7- تقی ابتکار
تقی ابتکار سیاستمدار ایرانی بود که از آبان ۱۳۵۸ تا اسفند ۱۳۵۹ ریاست سازمان حفاظت محیط زیست ایران را بر عهده داشت و دومین ریئس این سازمان بعد از انقلاب بود. وی دارای دکتری مهندسی مکانیک سیالات از دانشگاه پنسیلوانیا و از اساتید دانشکده فنی دانشگاه تهران بود.
تقی ابتکار پدر معصومه ابتکار می باشد. دکتر تقی ابتکار در اسفند 1379 درگذشت و بیشتر زندگی خود را نیز به کارهای علمی اختصاص داد.
8- محمد محسن سازگارا
سازگارا، فرزند محمدعلی، در سال 1333 در خانوادهای نسبتاً مرفه در تهران متولد و پس از پایان تحصیلات متوسطه، وارد دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف کنونی) شد که احتمالاً در سال 1351 بوده است؛ یعنی زمانی که فعالیت گروههای گوناگون مارکسیستی و التقاطی شدت پیدا کرده و گروههای اسلامی نیز فعالیت خود را برای آگاه کردن قشرهای مختلف وسعت داده بودند تا از یک سو، اصالت مبارزه درست، مبتنی بر آموزههای دینی حفظ شده و توسعه یابد و هم ماهیت خطرناک گروههای چپ و التقاطی در به انحراف کشانیدن نهضت اسلامی برای جوانانی که در سطوح گوناگون جامعه علیه رژیم شاه فعالیت میکردند، آشکار شود.
سازگارا نفر دوم از سمت راست در کنار جورج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا
در چنان فضایی، سازگارا پس از مدتی از ادامه تحصیل در این دانشگاه معتبر ایرانی منصرف شد و به آمریکا رفت تا در دانشگاه شیکاگو در رشته فیزیک تحصیل کند. در آن جا به فعالیتهای سیاسی روی آورد و بنا به گفته برخی، به عضویت نهضت آزادی در آمده و عضو انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا شد. وی در حالیکه کمتر از یک ترم به پایان واحدهای درسیاش مانده بود با دعوت ابراهیم یزدی به امام خمینی در فرانسه پیوست. در نوفل لوشاتو وی به همراه تنی چند از دوستانش مسئولیت ترجمه سخنان امام را بر عهده داشت.
او از جمله اعضای اولیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. وی، بعد از سه ماه از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با کناره گیری خویش، به مدیریت رادیو منصوب شد. سازگارا توسط قطب زاده به سرپرستی راديو منصوب شد و بعد در زمان نخست وزيری شهید رجایی به این نهاد پيوست و در سمت مشاور سياسی بهزاد نبوی فعالیت کرد. وی در سال ۱۳۶۱ خورشیدی، به عنوان رئیس سازمان گسترش صنایع سنگین جمهوری اسلامی منصوب شد. بعد از مدتی کوتاه، از این مقام کناره گرفت.
به طور کلی، مقاطع فعالیت فکری و عملی وی را می توان چنین در نظر گرفت: تا مقطع انقلاب (نزدیک شدن به مرکزیت نهضت اسلامی)؛ تا تأسیس سپاه پاسداران (نفوذ در ارگان های انقلابی)؛ تا انفجار نخست وزیری (همکاری پنهان با گروهک ها)؛ تا ورود به بخش صنعت (حفظ حضور و نفوذ در حاکمیت)؛ تا خرداد 76 (زمینه سازی تغییر نرم نظام)؛ تا تعطیلی و توقیف روزنامه های زنجیره ای (ترویج افکار التقاطی و ایجاد شکاف فکری و نظری میان مردم و نظام)؛ تا خروج از کشور (حمله آشکار به ارکان نظام)؛ بعد از خروج از کشور (تشکیل حلقه کیان خارجی و سازماندهی اپوزیسیون فکری علیه نظام).
محسن سازگارا، پس از حوادث خرداد ماه سال ۱۳۸۲ در کوی دانشگاه تهران، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب بازداشت شد و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به تحمل ۷ سال حبس تعزیری محکوم کرد. در زندان اوین وی به اعتصاب غذا دست زد . او پس از سه ماه بازداشت موقت در زندان اوین، سرانجام با قرار وثیقه آزاد شد. سازگارا دیگر به کشور بازنگشت و در همکاری با رسانه های بیگانه نقش فعالی ایفا کرد و یکی از حامیان اصلی فتنه گران بود.
9- حسن ابراهیم حبیبی
دکتر حسن حبیبی که از جمله مبارزان قبل از انقلاب اسلامی به شمار می رفت. در دوران دانشجویی در دانشگاه تهران، به پیگیری مطالبات ملّی از دولت دکتر امینی برآمد و به عنوان نمایندۀ دانشجویان ایران به مناظره با نخست وزیر وقت پرداخت. وی برای ادامۀ تحصیلات دانشگاهی خود به فرانسه عزیمت کرد،بااینهمه بازگشت از این سفر به دلیل ممانعت رژیم شاه از ورود ایشان به کشور،تا پیروزی انقلاب اسلامی به طول انجامید. در فرانسه از اعضای فعّال انجمن اسلامی اروپا بود و در مبارزات سیاسی خارج از کشور نقش مؤثری داشت. وی مسئولیت انتشار و حفاظت از آثار مرحوم دکتر علی شریعتی را بنا به وصیّت ایشان بر عهده گرفت.
با ورود حضرت امام خمینی (ره) به فرانسه از میزبانان ایشان گشت و در تاریخ12 بهمن سال 1357 همراه با حضرت امام به ایران بازگشت. در نخستین روزهای پیروزی انقلاب،پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را به دستورحضرت امام تنظیم کرد وسپس در عالیترین سطوح مدیریت از عضویت در شورای انقلاب تا معاونت اول ریاست جمهوری در دوره هاشمی رفسنجانی و خاتمی حضور داشت. وی همچنین عضو پرسابقه حقوقدان شورای نگهبان بود.
وی همزمان با سالروز ورود امام راحل به کشور (دوازدهم بهمن ماه 1391) در سن 75 سالگی در بیمارستان فرهنگیان تهران دیده از جهان فرو بست.
10- احمد غضنفرپور
وي قبل از انقلاب در فرانسه در كنار برخي از نيروهاي ملي و مذهبي به كار مبارزه عليه رژيم شاهنشاهي پرداخت. همين مسئله زمينه ارتباط و هماهنگي او با ابوالحسن بنيصدر را بيشتر كرد. بطوريكه بعد از پيروزي انقلاب تلاش زيادي را براي ايجاد دفتر هماهنگيهاي رييس جمهور كه از جمله تشكيلات حمايتي بنيصدر بود ايفا كرد.
غضنفرپور در اولين دوره انتخابات مجلس شورا به عنوان نماينده لنجان به خانه ملت راه پيدا كرد و عليرغم گمانهزنيهايي كه در مورد عدم تاييد اعتبارنامه او مطرح بود در نهايت توانست تاييد نمايندگان مجلس را براي ايفاي وظيفه نمايندگي مردم كسب كند. وي در آن موقع با توجه به اختلاف شديد مجلس و رييس جمهور به شدت از مواضع بنيصدر حمايت كرد و حتي يكبار اطلاعيه رييس جمهور از سوي وي به عنوان نطق پيش از دستور قرائت شد كه جو بدي را در خانه ملت دامن زد و حتي به تصريح هاشمي رفسنجاني در كتاب عبور از بحران( خاطرات سال60) زمينه را براي طرح عدم كفايت سياسي بنيصدر مساعدتر كرد.
وي از جمله كساني بود كه در روز 30خردادماه وقتي كه بررسي طرح عدم كفايت سياسي رييس جمهور در مجلس شوراي اسلامي آغاز شد از حضور در جلسه علني خانه ملت خوداري كرد. بعد از عزل بنيصدر، غضنفرپور بنا به دلايل سياسي بازداشت شد و بعدها نيز ضمن ارسال نامهاي اعلام كرد كه از گذشته خويش پشيمان است.در روز دوشنبه 17 اسفند ماه 60 سيماي جمهوري اسلامي اعترافات احمد غضنفرپور را پخش كرد. در مورد هجرت امام به پاريس تاكنون روايتهاي مختلفي از شخصيتهاي سياسي نقل شده است.
لازم به ذكر است كه در بسياري از اقدامات سياسي غضنفرپور، همسرش سودابه سديفي با او همراه بود و بعدها به علت مشكلات حاصله براي وي، زندگي آنان به متاركه كشيد. در حال حاضر وي در اصفهان به كار دندانپزشكي مشغول و از فعاليتهاي سياسي به دور است.
11- صادق قطب زاده
صادق قطبزاده در ۴ اسفند ۱۳۱۴ به دنیا آمد. قطبزاده که در جوانی شاهد کودتای ۲۸ مرداد بود به جرگه حامیان مصدق و جبهه مخالفان محمدرضا شاه پهلوی پیوست. به همین دلیل بود که عرصه بر او تنگ شد و ناگزیر در سال ۱۳۳۷ راهی ایالات متحده امریکا شد تا در رشته زبان انگلیسی تحصیل کند. در آنجا بود که در جریان مراسمی که سفارت ایران در واشنگتن برگزار کرده بود بر گوش اردشیر زاهدی فرزند نخستوزیر دولت کودتا سیلی نواخت.در سال 1348 مجدداً به اروپا و خاورمیانه بازگشت که از این تاریخ به بعد تمامی فعالیتهای او منحصر به انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا و نهضت مقاومت ملی فلسطین بود. پس از ورود امام به پاریس نیز قطب زاده از جمله کسانی بود که در کنار یاران امام فعالیت میکرد.
ساواک همواره به دنبال قطب زاده بود و حتی یک بار در 1353 برادر او را در ایران دستگیر کردند و به عنوان گروگان شش ماه در زندان نگه داشتند تا او خود را به ساواک معرفی کند، اما این کار بی نتیجه بود.
در پی عزیمت امام به پاریس قطبزاده امکانات اقامت ایشان و همراهانش را در فرانسه فراهم کرد. ابتدا آنان را به خانه احمد غضنفرپور برد و سپس باغ نوفللوشاتو را برایشان اجاره کرد. در طول دوران حضور امام در پاریس قطبزاده یکی از مشاوران اصلی رهبر انقلاب بود و ایشان را در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم همراهی میکرد. سرانجام در روز ۱۲ بهمن ماه قطبزاده با هواپیمای حامل امام خمینی به کشور بازگشت.
قطبزاده پس از روی کار آمدن دولت موقت عهدهدار سرپرستی صداوسیما و سپس با حفظ سمت عهده دار وزارت امور خارجه دولت موقت گردید. پس از آن در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری شرکت کرد و در میان هفت کاندید نهایی انتخابات با کسب 48547 رأی، کمترین آرا را کسب کرد و هفتم شد. به تدریج با از دست دادن مناصبش خط مشی سیاسی او هم تغییر کرد تا جایی که در برابر امام و نظام اسلامی به توطئه گری پرداخت. قطب زاده پس از خانه نشین شدن به این نتیجه رسیده بود که جمهوری اسلامی از مسیر خود منحرف شده و برای بازگرداندن آن به مسیر اصلی راهی جز برخورد نظامی وجود ندارد.
هرچند بازداشت قطبزاده در آبان ۵۹ به دنبال اعتراضاتی که شد، در نهایت به آزادی وی انجامید اما این پایان کار نبود. در فروردینماه ۱۳۶۱ انتشار خبر دستگیری قطبزاده به اتهام کودتا علیه جمهوری اسلامی و تلاش برای ترور امام خمینی، موجی از حیرت را در محافل داخلی و خارجی پدید آورد. آنچنان که گفته شد کودتاگران با دفن مقدار زیادی مواد منفجره در اطراف منزل امام در جماران، قصد داشتند ایشان را ترور کنند. صادق قطبزاده این بار به جرمی متهم بود که کمتر کسی برای حمایت از وی پا پیش گذاشت. نه از راهپیمایی هوادارانش در قم خبری بود و نه از بیانیههای چند هزار امضایی بازاریان و نه اعتراض چهرههای سیاسی مذهبی. کارول جروم خبرنگار شبکه سیبیسی و از دوستان قطبزاده از پیشنهاد برخی دوستان به وی برای خروج از کشور سخن گفته است، پیشنهادی که از سوی او رد شد. قطبزاده که خواسته بود یا فوراً اعدامش کنند یا عفو شود، پنج ماه در زندان اوین ماند، دادگاه او در مرداد ۶۱ تشکیل شد و بعد از ۲۰ روز محاکمه، سرانجام از سوی محمدی ریشهری به اعدام محکوم و در سحرگاه روز بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۱ حکمش به اجرا درآمد.
12- ابوالحسن بنی صدر
سید ابوالحسن بنی صدر، 2 فروردین ماه سال 1312، در روستای باغچه، از توابع همدان به دنیا آمد. سال 1342 برای تکمیل تحصیلات دانشگاهی عازم فرانسه شد و موفق به اخذ درجه دکتری از دانشگاه سوربون در رشته جامعه شناسی گردید. بنی صدر در سالهای اقامت در پاریس فعالیتهای سیاسی خود را در قالب همکاری با گروهای مبارز جبهه ملی و حتی گروههای اسلامگرا و انقلابی ادامه داد. وی با پیوستن به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از ایران توانست اعتماد نیروهای انقلابی را جلب کرده و به هیأت مشاوران امام خمینی (ره) که در آن برهه زمانی در فرانسه اقامت داشت راه یابد.
بنی صدر در کنار مسعود رجوی، سرکرده منافقین پس از فرار از ایران
در دوازدهم بهمن 1357 پس از پانزده سال اقامت در پاریس به ایران بازگشت و در دوازدهم مرداد 1358 به نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان (تدوین قانون اساسی) انتخاب شد. او همچنین در پانزدهم بهمن 1358 حکم تنفیذ ریاست جمهوری را از دست امام(ره) دریافت کرد.
درحالیکه کمتر از 7 ماه از انتخاب او میگذشت، با سخنرانی در 17 شهریورماه 1359 چهره واقعی خود را آشکار کرد. به دنبال آن با سخنرانی های 28 آبان ماه در عاشورای حسینی و 14 اسفند زمینه برای سقوط او فراهم شد تا اینکه سرانجام در اول تیر ماه 1360 با حکم امام خمینی (ره) از ریاست جمهوری عزل شده و پس از چند ماه زندگی مخفیانه در کشور، به فرانسه گریخت. ماه های سکانداری بنی صدر، ماه های پرآشوب سیاست کشور بود و وی به هر بهانه ای به مخالفت با مجلس و نیروهای انقلابی بر می خواست. وی عملا با منافقین همکاری کرد و غائله 30 خرداد 60 به راه افتاد. فضایی که او ایجاد کرده بود زمینه را برای بمب گذاری و ترور مقامات و اعضای احزاب انقلابی ایجاد کرد.
او در سالهای اقامت در خارج از ایران همواره به فعالیتهای خود علیه نظام اسلامی ادامه داد و از هر فرصتی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد.
13- آیت الله حسن لاهوتی اشکوردی
آیتالله حسن لاهوتی اشکوری که از زندانیان سیاسی برجسته در دوران حکومت پهلوی بود، در سال ۱۳۰۶ هجری شمسی در رودسر گیلان متولد شد. وی که از روحانیون هوادار نهضت امام خمینی بود، از سوی ایشان برای تبلیغات مذهبی به گرمسار اعزام شد و سالها به فعالیت مذهبی - سیاسی در آن شهر پرداخت.
آیت الله لاهوتی نفر اول از سمت چپ نشسته
لاهوتی در اوایل دهه پنجاه توسط اسدالله تجریشی از بازاریان نزدیک به موتلفه با سازمان مجاهدین خلق ارتباط پیدا کرد و به همین دلیل چند بار بازداشت، بازجویی، شکنجه و زندانی شد. وی پس از اعلام تغییر ایدئولوژی این سازمان از جمله افرادی بود که به مخالفت با رویه جدید پرداخت.
لاهوتی که در فاصله سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ در زندان بود، پس از آزادی بلافاصله به نوفللوشاتو رفت و تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ که به عنوان یکی از مسافران پرواز انقلاب به ایران بازگشت در زمره نزدیکان رهبر انقلاب بود. او یکی از کسانی بود که در تصویر مشهور ورود امام به ایران روی پلکان هواپیما دیده میشود. حمید لاهوتی فرزند آیتالله درباره دلایل سفر پدرش به پاریس میگوید: «پدر در آبان سال ۵۷ از زندان آزاد شدند و یک ماهی را به دید و بازدید پرداختند... اواخر آذر یا دی بود که به گمانم سیداحمد آقا با آقای لاهوتی تماس گرفتند و از ایشان خواستند که به پاریس بیایند و همدیگر را ببینند. سیداحمد آقا رابطه خوبی با خانواده ما و پدرمان داشت...»
با جدیتر شدن رقابتها و گاه منازعات سیاسی، لاهوتی از جمله روحانیونی بود که به سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی و ابوالحسن بنیصدر نزدیک شد و اختلافاتش با حزب جمهوری اسلامی بروز کرد. همین اختلافنظرها بود که باعث شد در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری در بهمن سال ۱۳۵۸ در حالی که حزب جمهوری اسلامی از نامزدی حسن حبیبی حمایت میکرد، لاهوتی به حمایت از ابوالحسن بنیصدر بپردازد.آیتالله لاهوتی به دلیل همین اختلاف نظر از جمله افرادی بود که به همراه مهندس بازرگان و دیگر نمایندگان نزدیک به نهضت آزادی و ملی- مذهبیها در هنگام رایگیری برای طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر صحن علنی مجلس را ترک کرد. او بعد از آن تاریخ نیز همچنان مواضع انتقادی خود را حفظ کرد؛ مواضعی که به برهم خوردن برخی سخنرانیهایش انجامید.
چهارم آبان ۱۳۶۰ بود که وحید لاهوتی فرزند آیتالله به دستور دادستانی و به اتهام ارتباط با مجاهدین خلق بازداشت شد و در پی آن در بعدازظهر ششم آبان نیز نیروهای دادستانی به منزل آیتالله لاهوتی رفته و وی را نیز بازداشت کردند. در هر حال این روند نزدیکی جدی منافقین و ضد انقلابیون با شیخ حسن لاهوتی ادامه یافت و جلوه های متعددی به خود گرفت تا آنکه نهایتاً او به صورت کامل از خط امام کناره گرفت و به دلیل عاطفی بودن، ساده بودن و متأثر از دیگران (خصوصاً فرزند) بودن در مسیری کاملاً معارض با انقلاب افتاد و دست آخر در جریان بازداشت همان فرزند منافقش، به دادستانی احضار شد و در آنجا به دلیل عارضه قلبی (که عده ای آن را خودکشی به دلیل فشارهای عصبی و عاطفی می دانند) درگذشت.
14- داریوش فروهر
داریوش فروهر در روز ۷ دی ماه ۱۳۰۷ در شهر اصفهان به دنیا آمد. فروهر در آذرماه ۱۳۲۷ و در سن ۲۰ سالگی به عضویت گروه مکتب درآمد، گروهی که هستۀ مرکزی یک سازمان سیاسی ملیگرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ۱۳۳۰ تبدیل به حزب ملت ایران شد و داریوش فروهر نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در هفدهم دی ماه همان سال و در سن ۲۳ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیتهای سیاسیاش پس از کودتای ۲۸ مرداد، برای دستگیری زنده و یا تحویل مردهاش جایزه تعیین شد.
در سال ۱۳۳۹ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. او دو ماه پس از آزادی از زندان، از سوی جبهه ملی کاندیدای مجلس شد اما باز هم در ۱۷ دی ماه به زندان افتاده و تا ۲۵ فروردین ۱۳۴۰ در زندان باقی ماند. داریوش فروهر سوم اردیبهشت ۱۳۴۰ با یکی از همرزمان خود به نام پروانه اسکندری که او نیز بارها به زندان افتاده بود، ازدواج کرد. پروانه اسکندری نیز از ارادتمندان راه مصدق بود و در حزب ملت ایران عضویت داشت.
او در آستانه انقلاب ایران نیز با حضور در صف مقدم راهپیماییهای اعتراضی، اراده خود برای تغییر نظام سلطنتی در ایران را به نمایش گذاشت. فروهر در نهم آبان ۱۳۵۷ و پس از آزادی آیتالله طالقانی از زندان، از مردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند. بدین ترتیب بود که صف عظیمی از مردم در حالی که شاخههای گل به دست داشتند، فاصله بازار تا خانه طالقانی را پیاده پیمودند. داریوش فروهر در همان راهپیمایی طی سخنانی اعلام کرد که «نظام آینده ایران باید با همهپرسی تعیین شود.» پس از آن به زندان رفت و بعد از آزادی به عنوان سخنگوی جبهه ملی ایران انتخاب شد.
فروهر در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ و همزمان با خروج شاه از ایران، برای ملاقات با امام خمینی عازم پاریس شد و ۱۶ روز بعد با پرواز انقلاب به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ در کابینه دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان شرکت کرد و به عنوان وزیر کار مشغول به کار شد. او حقوقی بابت شغل وزارت دریافت نکرد و با استعفای دولت موقت نیز از فعالیتهای اجرایی فاصله گرفت. فروهر در آغاز پاییز سال ۶۰ به زندان رفت که پنج ماه بطول انجامید و پس از آن به عنوان دبیرکل حزب ملت ایران به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد.
با اوجگیری اختلافهای سیاسی داخلی و نهایتا برکناری بنیصدر و درگیریهای خونین، همه نیروهایی که در دوران ریاست جمهوری بنیصدر از او حمایت کرده و یا به هیچ یک از طرفین درگیری نپیوسته بودند به مماشات و خیانت محکوم شدند. داریوش فروهر نیز از این قاعده برکنار نماند. فروهر در پیامی درونسازمانی از اعضای حزب ملت ایران خواست که اتحاد خود را حفظ کنند و ابراز امیدواری کرد که این حزب بتواند از این دوران سخت نیز سربلند بیرون آید. در سال 1361 داریوش فروهر نیز دستگیر و زندانی شد. زندان فروهر پنج ماه طول کشید. ظاهرا پس از اطلاع امام خمینی از بازداشت فروهر دستور آزادی وی صادر شده بود.
در سالهای بعد حزب ملت ایران و داریوش فروهر همه انتخابات برگزار شده مجلس و ریاست جمهوری را تحریم میکرد. او خواستار شرکت احزاب مخالف در انتخابات بود و چون این خواسته برآورده نمیشد انتخابات را تحریم میکرد. وی از همان آغاز سال 1359به صف منتقدین نظام جمهوری اسلامی پیوست. داریوش فروهر از مخالفین رادیکال نظام جمهوری اسلامی در داخل کشور بود و خواستار برگزاری یک همه پرسی برای تعیین یک نظام حکومتی جدید برای ایران شده بود
شامگاه اول آذرماه ۱۳۷۷ بود که فروهر و اسکندری در منزل مسکونیشان در تهران به طرز فجیعی به قتل رسیدند. قتل این دو نفر سرآغاز قتل گروهی دیگر از نویسندگان و روشنفکران ایرانی از جمله محمدجعفر پوینده، محمد مختاری و مجید شریف بود که بعدها به قتلهای زنجیرهای معروف شد.
15- هادی غفاری
غفاری در سال 1329 در تبریز به دنیا آمد و پدرش نیز در زندان های رژیم شاه بر اثر شکنجه کشته شد. هادی غفاری در همان دوران مبارزات پیش از انقلاب نیز به تندروی و خارج از چارجوب حرکت کردن معروف بود که همین شخصیت نیز پس از انقلاب به صورت رفتارهای هیجانی ادامه پیدا کرد.
وی پیش از انقلاب با گروه های مختلف دانشجويی اعم از سياسی و غيرسياسی از جمله نهضت آزادی، سازمان مجاهدين خلق، فدائيان اسلام و حتی گروه های كمونيستی مراوده داشت و بعضاً در مناظره های درون گروهی شركت می كرد. هادی غفاری صریحاً و در اوج انقلابی که با مشی غیرمسلحانه و مردمی امامخمینی(ره) به سمت پیروزی میرفت هم کماکان تنها راه رهایی را «جنگ مسلحانه» میدانسته و آن را فریاد هم میکرده و مردم را هم به آن میخوانده است.از وی به عنوان اعدم کننده هویدا نیز یاد می کنند.
وی دیدار با امام در نوفل لوشاتو را این گونه شرح می دهد «نشاني دقيق محل سكونت امام را به دست آوردم. كارهايم را نيز انجام دادم و در همان صبح به آژانس هواپيمايی ايرفرانس مراجعه كرده و برای بعدازظهر همان روز بليت پرواز به پاريس را تهيه كردم. نام من در پاسپورت و بليت هواپيما عبدالله گلشنی و شغلم نيز كاسب بود. وقتی به پاريس رسيدم، شب از نيمه گذشته بود ـ دومين شب ورود امام به پاريس ـ از فرودگاه شارل دوگل به منزل حضرت امام تلفن زدم. يكی از بچه ها كه بعدها به ابوحنيف معروف شد، گوشی تلفن را برداشت و قرار شد كه به دنبالم بيايد.»
هادی غفاری نماینده سه دوره اول مجلس شورای اسلامی بود و در انتخابات مجلس چهارم، پنجم و هفتم رد صلاحیت شد. پس از آنکه در دو دهه اخیر شورای نگهبان چند بار صلاحیت هادی غفاری را برای شرکت در انتخابات تایید نکرد، تا مدتها خبر زیادی از وی منتشر نمی شد؛ تا اینکه ناگهان در سال 88 در جریان انتخابات ریاست جمهوری، آقای غفاری مجدداً به یک چهره خبرساز تبدیل شد. ابتدا سخنرانی های آکنده از سیاه نمایی ایشان در جمع هواداران مهدی کروبی در کانون توجهات قرار گرفت. وی در جریان تبلیغات انتخاباتی و در حمایت از کروبی در محافل گوناگون سخنرانی کرده و به سیاه نمایی علیه اوضاع کشور پرداخت.
بهمن ماه سال 88 سایت ها و روزنامه ها از کشف انبار سلاح و مهمات در مسجد هادی غفاری خبر دادند. در پی انتشار خبری مبنی بر احتكار برخی اقلام و مايحتاج غذايی مثل برنج در مسجد الهادی، تيم بازرسی وزارت بازرگانی به تحقيق و تفحص پرداخت كه مشخص شد برنج كشف شده مربوط به هادی غفاری امام جماعت مسجد مذكور است.
16- سید محمود دعایی
سیدمحمود دعایی فرزند سیدمحمد در سال ۱۳۲۰ از پدری یزدی و مادری کرمانی در یزد متولد شد و در ۴ سالگی به اتفاق مادرش که کرمانی بود در کرمان اقامت گزید. وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد حوزهٔ علمیه کرمان به نام مدرسهٔ معصومیه شد و به تحصیل علوم اسلامی مشغول شد. بعد از اتمام سطوح اولیه تحصیلی در کرمان به حوزهٔ علمیهٔ قم رفت و بعد از تکمیل سطوح عالیه در سال ۱۳۴۶ رویدادهای سیاسی تحت تعقیب رژیم شاه قرار گرفت و مخفیانه به عراق رفت و در آنجا تحصیلات علوم اسلامی را ادامه داد. در این دوران تلاشهای وسیعی جهت استردادش صورت گرفت که مأموران رژیم گذشته در این زمینه موفق نشدند.
دعایی قبل از پیروزی انقلاب در خارج و داخل ایران از فعالین سیاسی بوده و در خلال این مدت به اروپا و کشورهای خاورمیانه (چون سوریه، لبنان، اردن، عربستان، پاکستان، و افغانستان) سفر کرده است. او در جریان مبارزات سیاسی خارج از کشور مدت ۷ سال سخنگوی نهضت روحانیت مبارز در ایران بود و نمایندگی آیتالله خمینی را به عنوان رابط بین مسئولین عالیرتبه عراقی با او به عهده داشت و همچنین رابط بین سازمانها و انجمنهای اسلامی و مبارز دانشجوئی و برخی شخصیتهای مبارز خارج از کشور با وی بود. همچنین وی در زمان اقامت در عراق تهیهکننده و مجری برنامهٔ رادیویی نهضت روحانیت در ایران بود که در مبارزه با رژیم پهلوی پخش میشد.
او بعد از انقلاب در اوایل سال ۱۳۵۸ به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق عازم بغداد شد و بهدنبال اعتراض به دخالتهای آشکار مأمورین عراقی در امور داخلی ایران به دستور وزارت خارجه در اسفند ۱۳۵۸ به ایران بازگشت. مدتی در دفتر رهبر انقلاب اشتغال داشت و سپس به دستور ایشان در اردیبهشت ۱۳۵۹ به سرپرستی موسسهٔ اطلاعات منصوب شد که تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده است. وی همچنین در 6 دروه مجلس حضور داشته و به اصلاح طلبان نزدیکی دارد. او در انتخابات مجلس هفتم و مجلس هشتم (که در آن انتخابات که در لیست ائتلاف اصلاحطلبان قرار داشت) شکست خورد.
17- سید محمد موسوی خوئینی ها
حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی ها در سال ۱۳۲۰ در قزوین متولد شد و از سال ۱۳۴۴ همزمان با تبعید امام راحل به نجف اشرف فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. از موسوی خوئینی ها به عنوان یکی از چهره های شاخص جریان چپ یاد می شود که فعالیت خود را پیش از پیرزی انقلاب اسلامی آغاز کرده است؛ وی از شاگردان آیت الله حسینعلی منتظری و آیت الله جعفر سبحانی است.
خوئینی ها پس از تبعید امام خمینی به نجف رفت تا از کلاسهای او استفاده کند ولی یک سال بعد توسط دولت عراق اخراج گردیده و به قم بازگشت. سپس به تهران رفت و کلاسهای تفسیر قرآن در مسجد جوزستان نیاوران دایر کرد با استقبال جوانان روبرو شد. در اواسط دهه پنجاه بخاطر پخش اعلامیههای امام خمینی و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد و به پانزده سال حبس محکوم شد، ولی پس از ده ماه با آغاز فضای باز سیاسی در کشور به همراه بسیاری از زندانیان آزاد شد. سپس به دعوت سید احمد خمینی به پاریس رفت و به یکی از مشاوران امام خمینی تبدیل شد.
وی مانند بسیاری دیگر در سال های منتهی به انقلاب به مخالفت با نظام شاهنشاهی می پردازد و در دهه پنجاه در مسجد جوستان به تفسیر قرآن مشغول می شود که این کلاس های وی با دستگیری او توسط ساواک پایان می یابند بعد از آزادی از زندان به فرانسه مسافرت می کند و جزء حلقه یاران امام در آنجا می گردد و در 12 بهمن با همان هواپیمای امام در خاک ایران فرود می آید.
پس از پیروزی انقلاب نیز وی عهده دار مسئولیت نمایندگی حضرت امام و عضویت در شورای سرپرستی صدا و سیما ، عضو مجلس خبرگان ، نماینده تام الاختیار امام در بررسی صلاحیت داوطلبان اولین دوره ریاست جمهوری ، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت رئیسه مجلس اول ، نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی ، دادستان کل کشور ، عضو منتخب امام در نخستین دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام ، عضو منتخب امام در شورای بازنگری قانون اساسی همچنین ریاست مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری ، مدیر مسئول روزنامه سلام و رئیس مجمع روحانیون مبارز می شود.
از جمله اقدامات بسیار پر سرو صدای خوئینی ها، رهبری گروه دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی است. او پیش از اقدام دانشجویان برای حمله به سفارت آمریکا در تهران، طی سخنانی به آنها اطمینان داد که امام(ره) با این اقدام مخالف نیست، البته بعدها برخی چهره های اصلی تسخیرکننده سفارت اعلام کردند که خوئینی ها هیچگونه هماهنگی ای با امام برای حمله به سفارت انجام نداده بود. موسوی خوئینی ها پس ازتسخیر سفارت آمریکا در یک مصاحبه در پاسخ به این سوال که چرا پیش از تسخیرسفارت آمریکا، امام را در جریان موضوع قرار نداده است، می گوید، «ما احتمال می دادیم که رهبری با این کارمخالفت بکنند.»
یکی از بخش های مهم زندگی خوئینی ها سال های ۶۹ تا ۷۲ است که در این سال ها وی ازسوی آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، عهده دار ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری می شود؛ در آن سال ها که طیف چپ عموما ازکارهای سیاسی کنار مانده اند، توسط موسوی خوئینی ها دراین مرکز جمع می شوند.
روزنامه سلام درسال ۱۳۷۸ توقیف شد و خوئینیها در دادگاه ویژه روحانیت به جرم انتشار اسناد محرمانه کشور به محاکمه کشیده شد. توقیف این روزنامه اعتراض برخی از افرادی که خود را دانشجو معرفی می کردند، در پی داشت و این اعتراض آغازگر پروژه حمله به کوی دانشگاه تهران و حوادث روزهای پس از آن شد.موسوی خوئینی ها که حالا دیگر همه او را به نام مرد خاکستری اصلاحات می شناسند، در سال ۱۳۸۴ و پس از استعفای مهدی کروبی از دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز، به عنوان دبیر مجمع برگزیده شد. مجمع روحانیون تشکلی است که در ایام انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم رسماً از میر حسین موسوی حمایت و از محتشمی پور به عنوان رئیس کمیته صیانت از آرا نیز حمایت جدی می کند، کمیته ای که شورای نگهبان آن را همان زمان غیرقانونی اعلام کرد. حوادث سال ۸۸ که از آن به عنوان فتنه یاد می شود، هنوز واقع نشده بود که محمد موسوی خوئینی ها، طی بیانیه ای رسمی طرح تظاهرات های خیابانی را کلید می زند. وی در این بیانیه ضمن ایجاد شبهه تقلب در انتخابات، از همگان خواسته بود تا برای صیانت از آرای مردم از تمام توان خود استفاده کنند.
پس از اعلام نتایج انتخابات هم وی موضع تندی در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ کرده و رسماً خواستار «ابطال انتخابات» و «برگزاری رفراندوم» در مورد مشروعیت دولت شد؛ کارشناسان معتقدند که شاید وی اولین فردی بود که موضوع ابطال انتخابات را مطرح کرد، موضوعی که چند روز بعد به موضوع داغ رسانه های اپوزیسیون جمهوری اسلامی تبدیل شد. خوئینی ها در حال حاضر در ظاهر به فعالیت های سیاسی نمی پردازد اما به عنوان یکی از تئوریسین های اصلی اصلاح طلبان و جریان ساز آنها مطرح است.
18- اسماعیل فردوسی پور
اسماعیل فردوسی پور فرزند غلامعلی در دوم شهریور 1317 در محله سردشت شهرستان فردوس واقع در استان خراسان رضوی در خانوادهای فقیر متولد شد.
پس از تبعید حضرت امام خمینی به نجف، فردوسی پور نیز در سال 1346 به طور مخفیانه به همراه خانوادهاش از ایران خارج شده و به عراق رفت. او یازده سال در عراق در خدمت حضرت امام و عضو دفتر ایشان بود و در طی این مدت او در درس خارج مکاسب امام خمینی و در درس خارج اصول آیتالله العظمی خویی به مدت سه سال و در درس اصول آیتالله وحید خراسانی به مدت چهار سال بهره برد . همچنین او در درس خارج حضرات آیات میرزا باقر زنجانی و حاج علی سیستانی شرکت کرده و استفاده فراوان برد.
پس از فشار دولت بعثی عراق بر حضرت امام وتصمیم امام مبنی بر ترک عراق و عزیمت به کویت ، فردوسی پور مأمور تهیه گذرنامه گردید. او نیز ضمن تماس با شهید محمد منتظری در کویت و حاج سیداحمد مهری فرزند آیتالله حاج سیدعباس مهری نماینده امام درکویت ، موفق به تهیه گذرنامه گردید . فردوسی پور در معیت امام راهی کویت شد و قبل از ورود امام او به کویت رفت تا زمینه استقبال امام را فراهم کند؛ اما دولت کویت با اقامت امام در کویت موافقت نکرد و امام دوباره به عراق برگشته و این بار عازم فرانسه شدند. فردوسی پور با موافقت حضرت امام به همراه ایشان و تنی چند از روحانیون عازم پاریس شد.
در پاریس او عضو هسته مرکزی تشکیلات روحانیون مبارز در خارج از کشور بود و در خدمت حضرت امام هماهنگ کننده ملاقاتها و کارهای اجرا ایشان بود و اگر چه امام رسما فاقد دفتر رسمی و سخنگو بودند ولی فردوسی پور به نوعی مسئولیت دفتر ایشان را بر عهده داشت.
او تمام مدت اقامت امام در نوفل لوشاتو در خدمت ایشان بود و پس از تصمیم امام مبنی بر مراجعت به کشور او نیز در معیت ایشان به کشور بازگشت و به خیل عظیم مردم پیوست. پس از پیروزی انقلاب او مدتی مسئولیت دفتر حضرت امام را در تهران عهدهدار بود و مدتی هم عضو دفتر ایشان در قم و تهران بود. پس از مدتی در 8 مهر 1358به فرمان حضرت امام به سمت قاضی شرع در دادگاه های انقلاب مشهد منصوب شد. در تاریخ 1363 به عنوان نماینده مردم فردوس و طبس به مجلس شورای اسلامی راه یافت و طی سال های 63 تا 1371 نماینده دوره دوم و سوم مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی بود.
همچنین فردوسی پور دبیر کنگره جهانی حضرت رضا و نماینده ولی فقیه در فردوس و امام جمعه آنجا بود.4 او در سال 1370 با حکم مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای به عضویت شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در آمد. اسماعیل فردوسی پور در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری به نمایندگی مردم خراسان انتخاب شد و در تاریخ 26/11/85 به علت بیماری دار فانی را وداع گفت.
19- محمدعلی صدوقی
محمدعلی صدوقی فرزند سومین شهید محراب حضرت آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی در 24 مرداد ماه سال 1328 در قم متولد شد. وی از سال ۱۳۶۷ (پس از درگذشت آیت الله سید روحالله خاتمی) تا پایان عمر نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهر یزد بود.
محمدعلی صدوقی در کنار پدر بزرگوارشان، آیت الله صدوقی، شهید محراب
وی با آغاز نهضت انقلاب اسلامی در کنار پدر بزرگوارش فعالیتهای سیاسی خود را آغاز نمود و برای آگاهی بخشیدن و هدایت مردم به نقاط مختلف کشور سفر کرد. ایشان در زمان تبعید حضرت امام خمینی(س) به پاریس رفته و با پرواز انقلاب در 12 بهمن 1357 به همراه بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی به ایران بازگشت.
مرحوم صدوقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهای اجرایی متعددی را عهده دار شد که برخی از آنها با حکم مستقیم حضرت امام خمینی (ره) بود.
مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی، عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، معاونت شورای عالی قضایی و معاونت دادستان کل کشور و نماینده حضرت امام (ره) در نظارت بر انتخابات شورای عالی قضایی برخی از مسئولیتهای آن زنده یاد در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. او پس از شهادت اولین نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی مرحوم شهید دکتر سید رضا پاکنژاد که در واقعه هفتم تیر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید، بعنوان نماینده مردم یزد و بار دیگر در انتخابات دوره سوم و به نمایندگی از مردم تهران راهی مجلس شورای اسلامی شد.
محمدعلی صدوقی روز شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۰ در ۲۹امین سالروز درگذشت پدرش آیت الله محمد صدوقی، در سن ۶۳ سالگی به علت نارسایی کبدی درگذشت.
20- حبیب الله عسگراولادی
حبیب الله عسگراولادی در سال 1311 در تهران در یک خانواده مذهبی و بازاری به دنیا آمد. عسگر اولادی در حالی که سیزده سال بیشتر نداشت به فعالیت های سیاسی به رهبری آیت الله کاشانی، جلب شد. از سال 1327، پس از آزادی از زندان تا 28 مرداد 1332، در جریانات، با آهنگ روحانیت، در متن فعالیتها بود. در 1327 به فعالیت های سیاسی وارد و با حوادث ملی شدن نفت آشنا شد و در تجمعات و تظاهرات این دوران شرکت میکرد. وی که با فعالیت جمعیت فدائیان اسلام نیز آشنا بود، در 1333، به همراه عدهای از دوستانش تصمیم گرفتند هیئتی مذهبی تأسیس کنند و به فعالیت فرهنگی بپردازند.
با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، با ایشان آشنا شد. در ماجرای تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، ارتباط هیئت وی با بیت امام گستردهتر شد و این ارتباط باعث ائتلاف آنها با دو هیئت مسجد شیخ علی و هیئت اصفهانیهای بازار و تشکیل هیئتهای مؤتلفه اسلامی شد.
وی که در کارنامه مبارزاتی خود سابقه 13 سال تحمل زندانهای ستم شاهی را دارد، در طول دوران انقلاب با توجه به محبوبیت خود در میان بازاریان و کسبه حمایت های مالی و معنوی بسیاری را در جهت کمک به اهداف مبارزین و انقلاب اسلامی انجام داد.
عسگراولادی پس از انقلاب اسلامی، مسئولیتهایی همچون نمایندگی ولی فقیه در کمیته امداد امام خمینی را برعهده داشته و رئیس شورای مرکزی کمیته امداد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است. وی در سالهای آخر عمر مواضع موثری را در مقابل جریان فتنه و انحراف از خود نشان داد و همواره در راه افشای تحرکات گروه هایی که سعی داشتند انقلاب را از اهداف خود دور کنند کوشید. حبیبالله عسگراولادی، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری آبان سال 1392 در سن82 سالگی بر اثر بیماری درگذشت.
منبع: فرهنگ نیوز