به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، فرقه بهائیت در قرن 19 میلادی در ایران بنیان گذاشته شد و تا به امروز نیز جهالت و فرقه گرایی این دین جدید و انسان ساخته ادامه پیدا کرده است. اینکه در اوایل قرن 19 شخصی به نام سید علی شیرازی ادعای ارتباط با امام زمان (ع) می کند و سپس خود را امام زمان (ع) و پیامبر می نامد و عده ای پیرو ساده اندیش و گمراه را به دنبال خود می کشاند، خود گویایی جهالت در دوران قاجاریه و ظهور بابیه است. پس از وی نیز میرزا حسینعلی یکی از پیروان باب، بهائیت را بنیان نهاد و خود را جدیدترین فرستاده الهی معرفی کرد.
کاملا واضح و مبرهن است که ظهور فرقه های بابیه و بهائیت در قرن 19 در ایران، بابی بوده تا عده ای برای سواستفاده از باورهای مذهبی مردم و باز کردن دکانی برای خود، به فرقه سازی دست بزنند و جالبتر آنکه این فرقه ها از حمایت ویژه استعمارگران روس و انگلیس برخوردار بودند. به نظر هم نمی رسیده است که این حمایت به خاطر رعایت حقوق شهروندی! بهائیان بوده باشد. بسیاری از علماء و محققان دینی در مورد ضاله و استعماری بودن ظهور و رشد بهائیت در ایران، متفق النظراند.
در دوران قاجار سعی می شد تا با فتنه گران بهائیت مقابله شود و بسیاری از رهبران آن اعدام شدند. با این وجود با حمایت های استعمار حیات این فرقه ادامه پیدا کرد و در دوران پهلوی نیز از لطف و پشتیبانی محمدرضا شاه بهره ها بردند و تا توانستند از این موقعیت سواستفاده کردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مماشات با این فرقه ضاله به پایان رسید و علی رغم آنکه پیروان آن در کشور زندگی می کنند و به فعالیت ها و امور اقتصادی نیز می پردازند، اما جلوی تبلیغ و گمراه کردن جامعه توسط آنها گرفته شده و اقدامات ضدامنیتی آنها در ارتباط با دشمنان خارجی و حتی اسرائیل که معبود آنها یعنی میرزا حسینعلی در حیفا دفن شده است، با برخوردهایی همراه بوده است.
ادامه یا داشتن پیروانی توسط یک فرقه دلیلی بر حقانیت یا مشروعیت آنها نمی شود و حماقت و جهالتی که نزدیک به دو قرن است که توسط عده ای دنبال می شود، زمانی که در عرصه اجتماعی ظهور و بروز می یابد یا توسط عاملی مشروعیت بخشیده می شود، می تواند توسط حکومت محکوم یا به صورت قوه قهریه مقابله شود.
در حالیکه بهائیان دست به هر اقدامی برای بروز و در کانون توجهات قرار گرفتن می زنند، یکی از فرزندان مقامات ارشد جمهوری اسلامی به دیدار آنها می رود و تصاویر این مهمانی را نیز با افتخار نشر می دهد. فائزه هاشمی که در حاشیه سازی یکی از برجسته ترین افراد خانواده هاشمی هاست، این بار نیز حاشیه ای جدید را رقم زد. وی به دیدار فریبا کمال آبادی، یکی از رهبران محکوم فرقه بهائیت رفت. کمال آبادی که به زندان محکوم شده است، چند روزی را در مرخصی به سر می برد که فائزه هاشمی به دیدار وی شتافت. این دیدار جنجال های گسترده ای را به دنبال داشت و افکار عمومی نیز بهت زده از چنین اتفاقی بودند. در حالیکه آیت الله هاشمی رفسنجانی، به عنوان رئیس تشخیص مصلحت و از مقامات بلندپایه سابق، بارها در اظهارات مختلف، بهائیت را ضاله دانسته و معاشرت با آنها را محکوم ساخته، فرزندش با کمال افتخار آنها را در آغوش می فشارد!
هر چند هاشمی رفسنجانی در واکنش به ملاقات فرزندش با رهبر بهائیان موضع نرمی گرفت و عنوان داشت که فائزه هاشمی کار بدی کرده و باید جبران کند ولی مصاحبه بعدی فائزه هاشمی با شبکه یورونیوز، نشان داد که وی به هیچ عنوان از اقدام خود پشیمان نیست و حتی بر توجیه آن اصرار نیز دارد. فائزه هاشمی در این مصاحبه به آشناییاش با فریبا کمالآبادی در زندان اوین اشاره کرده و گفته است: "من دیدن خانم کمالآبادی رفتم به دلیل اینکه همبندی من بود و شش ماه با هم زندگی کردیم و بعد از هشت سال برای پنج روز مرخصی آمده و این دیدار خیلی چیز عادی و معمولی و مسئله پیشپاافتادهای است. حیوان که نیستیم در زندگی در دورانهای مختلف یک چیزهایی وجود دارد که یک سری وظایف اخلاقی و انسانی را بر دوش آدم میگذارد و یکسری ارتباطاتی را برقرار میکند."
وی مسبب اصلی آشنایی خود را با بهائیان، جمهوری اسلامی دانسته و تجربه زندان را تجربه ای گرانبها دانسته است: "من با اینها آشنایی که نداشتم و قبل از زندان با جامعه بهایی هیچ ارتباطی نداشتم. جمهوری اسلامی درواقع با زندانی کردن من، سبب این آشنایی و ارتباطات و سبب باز شدن دریچه دیگری در زندگی من شد. بارها گفتهام من این زندان را خیلی دوست داشتم و بسیار تجربه گرانبهایی برای من بود. خیلی چیزها آنجا یاد گرفتم، خیلی چیزها را متوجه شدم و این هم یکی از ارتباطاتی بود که آنجا ایجاد شده بود و خود اینها سبب ایجاد این ارتباطات شدند."
فائزه هاشمی در دیماه سال 1390، به دلیل مصاحبه های جنجالی و هتاکی و فحاشی علیه مقامات و نظام جمهوری اسلامی، به 6 ماه زندان محکوم شده بود. وی با اشاره به این دوران گفته دریچه دیگری در زندگی اش گشوده شده است. دوران محکومیت دختر هاشمی رفسنجانی در زندان نیز بدون حاشیه نبود و بارها جنجال های او در زندان اوین خبرساز می شد. فائزه هاشمی گفته است که در زندان با محکومین بهائیت، منافقین و لائیک ها همنشینی و معاشرت داشته است.
وی 20 فروردین 92 در مصاحبه با روزنامه زبهار با مرور خاطرات دوره بازداشت خود، از بهاییها و مجاهدینیها و منافقین به عنوان دوستان خود یاد کرده و گفته بود: در میان همبندیها و دوستانم، بهاییها، تعدادی از سازمان مجاهدین و... چند نفر لائیک و چپ بودند... بابا در ملاقات گلههای آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمیگویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهائیها دارم.
فائزه هاشمی در مصاحبهای با روزنامه فیگارو نیز ضمن بیان خاطرات خود با بهائیان در زندان، آنها را انسانهای بزرگی دانسته بود. فائزه هاشمی در این مصاحبه به زندانی شدنش به مدت 6 ماه در سال 2012 میگوید که زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائیها، اعضای مجاهدین خلق، اصلاحطلبان و کسانی آشنا شدم که برای باورهایشان مبارزه میکنند.
پس از دوران محکومیت فائزه هاشمی، وی همچنان به فعالیت های جنجالی خود ادمه داده و در مصاحبه های گوناگون با سایت های ضدانقلاب و شبکه های خارجی، مواضع تندی علیه ارزش های جمهوری اسلامی اتخاذ می کند و به حمایت از محکومان امنیتی، عقیدتی و سیاسی می پردازد. تجربه 6 ماهه زندان برای این دختر هاشمی رفسنجانی، به اندازه ای در تغییر بنیادین اندیشه های اش مثمر ثمر بوده که حتی با رویکرد و نظرات دینی پدرش نیز چرخش 180 درجه ای پیدا کرده است، هر چند وی این دوران را گرانبها می داند. به نظر می رسد برای اینکه بار دیگر چنین تجربه گرانبهایی به فائزه هاشمی اعطا شود، بهتر است وی دوباره به همان مکان برگردد و با محکومین امنیتی - تروریستی، داعش، القاعده، طالبان و اراذل و اوباش هم بند شود، چرا که آنها نیز برای باورهایشان مبارزه می کنند و بمب به کمر می بندند و حتی برای اعتقادشان جان خود را نیز فدا می کنند!
چندی پیش هاشمی رفسنجانی در دیداری یادآور شده بود که در دوره احمدینژاد انقلاب داشت منحرف شده بود و اینگونه اقدام خود را برای جلوگیری از انحراف انقلاب عنوان کرد: "من موفق شدم در بدترین شرایط تا حدودی این وضع را عوض کنم و مردم با همان مردانگی که انقلاب کردند سال ۹۲ هم پیروز شدند. اکنون دیگر میتوانم راحت سر بر بالین مرگ بگذارم."
این سخنان هاشمی در حالیست که انحراف اصلی در خانواده وی شکل گرفته و از یکسو دخترش دچار انحراف اعتقادی و عقیدتی و خلاف موازین اسلام شده و از سوی دیگر، پسرش در زندان اوین در حال سپری کردن انحرافات مالی و امنیتی است.
منبع: فرهنگ نیوز
باید اینطوری گفت که لقمه نان آقای هاشمی به فرزندانش این چنین می کند که طرفدار بها و منافقین و... می شود .
چه شد اقای هاشمی شما در زندانهای ساواک زندانی شدید و با این تفکرات مبارزه میکردید. حالا از اسرائیل و بهایت حمایت میکنید .