اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، افتتاحیه طرح مبانی جامعه اسلامی دانشگاه تهران با حضور حجت الاسلام و المسلمین دکتر مجتبی مصباح یزدی برپا شد.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مجتبی مصباح یزدی، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) در برنامه افتتاحیه طرح مبانی اندیشه اسلامی که توسط جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد،گفت: این انقلاب و نهضتی که با حرکت امام خمینی(ره) شکل گرفت در همه جای دنیا با نام اسلام شناخته می شود. حتی نهاد هایی که بعد از پیروزی انقلاب شکل گرفت، تقریبا همگی یک پسوند اسلامی داشتند؛ کمیته انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، انجمن های اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی و ...
وی تصریح کرد: تلقی مردم قبل از انقلاب از دین و اسلام، یک تلقی تقریبا فردی از دین بود اما اینکه دین چه ارتباطی با مسائل کلان اجتماعی و مدیریت جامعه دارد، مسئله ای بود که تلقی خیلی روشنی از آن وجود نداشت. یک نکته تاریخی که در انقلاب مشاهده می کنیم و مشابهش را در صدر اسلام هم داشته ایم، اینست که خیلی از مردم وقتی متوجه شدند که اسلام آمده است تا یک تحولات اجتماعی هم ایجاد بکند، پنداشتند که این تحولات اجتماعی برای این است که مناصب اجتماعی و حکومتی بدست آورند و آنهایی که به زور بر مردم حاکم بودند، عقب زده شوند. در انقلاب اسلامی هم بعد از اینکه نهضت پیروز شد، برخی گروه ها چنین پنداری داشتند و کم کم از آن آرمان های دینی فاصله گرفتند.
مصباح یزدی با بیان اینکه از طرفی وقتی پای مسائل حکومت و مسائل کلان که به میان می آید و یک عده ای می خواهند اداره جامعه را بدست گیرند، طبیعی است که دشمن حساس بشود، گفت: این طرف هر چقدر جدی تر باشد در رسیدن به حکومت، دشمن هم جدی تر است برای مقابله با این ها. یک سری از این تقابل ها به اصطلاح سخت بود و یک سری نرم. تهاجم فرهنگی، زیر ساخت های فکری انقلاب را هدف گرفته بود که آن زیر ساخت ها عمدتا اسلامی بود. چون انقلاب، انقلابی اسلامی بود. این تهاجم از سنخ شبهه انداختن و تردید ایجاد کردن و این ها بود.
وی ادامه داد: یک بحث دیگر این است که اصلا دین چیست؟ مدت ها بود که بر اساس افکار مادی گرایانه و نفی ماوراء الطبیعه؛ برخی تلقی شان از دین، یک عنصر زائد و اضافه بلکه مضر برای جامعه بود. به گفته مارکس دین افیون ملت هاست. کم کم جامعه شناس ها به این نتیجه رسیدند که نمی توان دین را به کلی نادیده انگاشت و دین کارکرد های مثبتی هم دارد. یکی از کارکرد هایش این است که یک منظومه نظام وار فکری به آدم می دهد اما به عنوان یک نهاد اجتماعی فلذا در این تلقی خیلی فرقی نمی کند چه دینی باشد!
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) با بیان اینکه تلقی که از دین وجود دارد اینست که خدا ما را به این دنیا آورده و ما باید از او تشکر کنیم،گفت: آدم باید خیلی بی معرفت باشد که به او چیزی بدهند ولی او تشکر نکند. چه جوری باید تشکر کنی؟ باید نماز بخوانی، روزه بگیری و عبادت های دیگر و... . خیلی خوب همه کار کردیم اما می خواهی بروی چیزی بخری، این جور بخر آن جور نخر. این حلال است آن حرام است. ربا نمی شود خورد و ... . آخر خدا به این چیز ها چکار دارد؟ می آییم در مسائل اجتماعی کلان؛ در حوزه حکومت و سیاست. خدا باید قانون بگذارد، خدا باید حاکم تعیین کند و ... . چیزی که معمول است و ما امروز به عنوان سکولاریسم می شناسیم؛ عدم دخالت دین در حوزه های اجتماعی است و دین نباید به همه جا کار داشته باشد. گاهی در یک سطحی هم این سوال را البته به ما جواب داده اند؛ مثلا می گویند که کسی که چیزی را می سازد، او بهتر می داند که چه جور باید کار کند؟ اما اصلا چرا ما را اینجوری ساخته اند که این همه قانون بخواهد؟ اصلا برای چی ما را آفریده اند؟ ببینید؛ طرز تلقی ما ازدین چیست؟ چه کارکردهایی دارد؟ به کجا ها مربوط می شود؟
وی افزود: علت انحراف هایی که از دین در صدر اسلام پیش آمد، علت مقابله هایی که با امیرالمومنین شد و بعد با سایر ائمه و امروز مخالفت هایی که از درون با نظام جمهوری اسلامی می شود، یک علت عمده اش این می تواند باشد. سوال هایی که در ذهن جوان ها هست، در رفتار های عملی خودش را نشان می دهد. فقط یک سوال نیست که گوشه ذهن باقی بماند بلکه بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی امروز در جوامع اسلامی، البته اگر نگوییم همه، معلول این بینش ناقص از دین می باشد. خوب نمی داند چرا باید این حرف ها را بپذیرد و عمل کند.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) ادامه داد: اگر می خواهیم نهضت اسلامی برقرار بماند و اگر می خواهیم این نظامی که به بهای خون های زیادی به وجود آمده است، استمرار پیدا کند؛ اگر این تلقی ها را اصلاح نکنیم، خطر این است که از درون دچار اختلاف ها و انحراف ها شود. همین مردمی که تا یک جایی پای این نظام می ایستند، یک جایی ممکن است کم بیاورند. مردمی که زمان امیرالمومنین بودند با مردمی که زمان پیامبر بودند مگر خیلی فرق داشتند؟ چطور به راحتی کنار قریش، مقابل مشرکین ایستادند، با بت پرستی مقابله کردند، با نداشتن ها ساختند و آمده بودند برای دفاع از اسلام!؟ با همه وجود ایستاده بودند.
وی بیان داشت: چه شد که کم کم به سمت دنیا گرویدند؟ واقعا آنها چه تلقی ای از دین داشتند؟ فکر می کردند دین برای چه آمده است؟ جنگ هایی که زمان امیرالمومنین واقع شد، جنگ های داخلی بود. جنگی بود با خود مسلمان ها. خب چرا باید این طوری باشد؟ یعنی تلقی خیلی از مردم از دین و اسلام این بود که حالا یک دین بیاید، حکومتی بر اساس احکام اسلام تشکیل بشود، شکم ما زود سیر می شود و منافع مادی ما تامین می شود، دعوا ها هم تمام می شود. بعد که دیدند نمی شود، می گفتند: بلد نیست و این اصلا درست نیست.
مصباح یزدی افزود: اگر می خواهیم جامعه ما در حمایتشان از نظام در مقابله با دشمن بصیرت پیدا کنند و بفهمند چه کار باید بکنند و با تمام توان و تلاش، با جدیت کامل پای اسلام مثل گذشته باشند، باید معارف اسلامی تعمیق پیدا کند. وقتی من به عنوان یک مسلمان دین را قبول کردم اما تلقی ام از خودم، به عنوان یک انسان اینست که اصل کار، همین زندگی دنیاست، پای دین هم تا همین جا می ایستم نه بیشتر و حتما هم این طوری ارزیابی خواهم کرد که دین کارایی ندارد. آن وقت نظام اسلامی را با نظام کفر مقایسه می کنیم؛ با نظام شاهنشاهی، با نظام پهلوی و با نظام آمریکا. اصلا انسان را ما چه می دانیم؟ انسان حقیقتش چیست؟
وی گفت: وقتی انسان شناسی ضعیف باشد، تاثیرش را در رفتار خواهد گذاشت، در رفتار دینی، رفتار سیاسی، رفتار اجتماعی و .... . اینهایی که مقابل سیدالشهدا ایستادند مسلمان بودند یا نه؟ ولی مرز دین داریشان تا کجا بود؟ شکمش گرسنه شود، دین را کنار می گذارد یا نه؟ سطح بینش دینی وقتی ضعیف باشد، آن وقت می شود طرف را خرید و با تهدید، تطمیع و تحریم انحراف ایجاد کرد. نمونه هایش هم در تاریخ زیاد است. اولین بار نیست که آمریکا و اسرائیل طمع کرده اند به اینکه با تهدید و تطمیع و تحریم یک عده ای را با پول بخرند، در بعضی از قرارداد ها که برخی پشت کوه قاف اینها را می بندند، یک عده ای را هم تهدید می کنند و می ترسانند که نکند شکمتان گرسنه بماند؟
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) تصریح کرد: تلقی ما از ارزش ها چیست؟ تلقی ما از انسانیت چیست؟ تلقی ما از خدا و دین چیست؟ رابطه ما با خدا چیست؟ دین؛ بر خلاف گفته عموم جامعه شناس ها نهادی نیست در کنار نهاد های اجتماعی دیگر بلکه دین در تمام متن زندگی انسان است. دین یک چیزی نیست که مال یک آدم هایی باشد که اگر دوست داشته باشند، داشته باشند و اگر دوست نداشته باشند، نداشته باشند بلکه مثل سلامتی می ماند. سطح بینش ما چقدر است؟ جواب این ها با جلسات پراکنده تامین نمی شود.
وی ادامه داد: با اینکه یک سخنران دعوت کنیم و درباره سکولاریسم حرف بزند و برود حل نمی شود. ریشه کار مشکل دارد. غده سرطانی است که تا وقتی غده را درنیاوری، از یک جای دیگر سر در می آورد. مبانی فکری و اندیشه ای فرد باید درست شود و این یک کار جدی است. اگر یک بیماری ای پیدا کنیم که لازم باشد یک ماه کارمان را تعطیل کنیم و بیافتیم دنبال درمانش، حتما این کار را می کنیم. بالاترین امر به معروف و نهی از منکر، امر به تقویت مبانی اندیشه دینی است؛ هم در مورد خودمان و هم در مورد دیگران هر چقدر که دستمان می رسد. این شاید بالاترین خدمتی است که می توانیم بکنیم به جامعه اسلامی مان، برای حفظ و بقا و پایداری از آن نظامی که با خون شهیدان آبیاری شده است و مسئولیت سنگینی که امروز به عهده ی ماست برای ادامه راه آن شهدا.
مصباح یزدی در پایان خاطر نشان کرد: طرح مبانی اندیشه اسلامی؛ طرحی است تا سطح بینش اسلامی ما را یک مقداری بالاتر بیاورد. کسی که این دوره را می گذراند، احساس می کند جواب همه ی سوالاتی را که بنده گفتم، می داند و می تواند کس دیگر را هم قانع کند. خوب این آن چیزی است که عموم جوان های ما به لحاظ فکری امروز سخت به آن نیاز مندند و همین است که پایه رفتاری شان را می سازد و اگر دلسوز خودمان هستیم، دلسوز جوان هایمان هستیم، دلسوز ناهنجاری های اجتماعی هستیم، ریشه ی کار اینجاست و باید این جا را تقویت کنیم.