گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی؛ ضربان قلب استقلالی ها در بالاترین حد ممکن است. آخرین بازی فصل، آخرین فرصت برای تحقق رویای آنهاست. پس از یک سال سخت و پر فراز و نشیب، پنالتی های خرمشهر می توانند پایان خوشی برای آخر سال آبی ها بسازند. پنالتی علیرضا رمضانی اما گل نمی شود و....تمام! ذوبآهن جام حذفی را فتح میکند و استقلال، دست خالی فصل 95-94 را به پایان میرساند. عملکرد پرویز مظلومی، به شدت مورد انتقاد هواداران است. تیم او البته بسیار جوان و کمستاره بسته شده بود و کسب سهمیه آسیا، پس از دو سال دوری استقلال از لیگ قهرمانان، نتیجه ضعیفی بهشمار نمیرود. اما هواداران آبی، فقط یک نام را صدا میزنند و منتظر حضور یک نفر روی نیمکت تیمشان هستند: علیرضا منصوریان!
هیات مدیره باشگاه، خواسته قدیمی هواداران و منصوریان را به هم گره میزند. خیلی زود سکان هدایت استقلال، در اختیار مربی جوان، با انگیزه و خوشپوشی قرار میگیرد که سالها برای رسیدن به این نیمکت رویا بافته و تلاش کرده . حالا دیگر همه چیز برای درخشش آماده به نظر میرسد. نیمکت استقلال پس از حدود هشت سال از انحصار مثلت قلعهنویی-مرفاوی-مظلومی خارج شده .هواداران منتظر تیمی خلاق، تاکتیکی و گلزن هستند که تمام اتکایش به جناح راست و ضربات سر نباشد.
انقلاب به سبک منصوریان
خانهتکانی ِ منصوریان خیلی زود آغاز میشود. فهرست بلندبالایی از قدیمی های استقلال، بدون تعارف کنار گذاشته میشوند. برهانی،طالبلو و عمران زاده میروند تا جایشان را جوانترها بگیرند. اولین خرید آبی در سال 95، بختیار رحمانی است. بازیکنی که می آید تا جای خالی جباری را در قلب خط هافبک پر کند. روز بعد، وریا غفوری قراردادش را امضا میکند تا جناح راست با حضور او و حیدری بیمه شود. روز بعد، فرشید باقری،هافبک دفاعی جوان صبا، اضافه میشود. هواداران از این همه خرید پر سروصدا و خوشنام سرمست اند. هنوز زمان افشای پشت پردهی قراردادها و رقم های نجومی نرسیده است. پس از حاشیهای مختصر و چالشی کوچک،که بعدها معلوم می شود ناشی از دخالت وزارت ورزش در قراردادهای گران و عجیب استقلالی هاست، روند خریدهای منصوریان از سر گرفته میشود. کنعانی زادگان از چنگ پرسپولیس در میآید تا کریخوانی استقلالیها از همان پیشفصل آغاز شود. کاوه رضایی،شاه ماهی نقل و انتقالات هم پس از مدتها سروصدا استقلال را انتخاب می کند و با پیراهن شماره 9 ، که 8سال در اختیار آرش برهانی بوده، عکس یادگاری میگیرد. رابسون برزیلی هم برای تقویت خط دفاع اضافه میشود تا تیم «علی منصور» ، با اینهمه ستاره، مقتدرترین تیم لیگ به نظر برسد. وحید امیری و احسان حاجصفی، دو حسرت استقلالیها در نقل و انتقالات هستند. دو حسرتی که درخشششان در پرسپولیس و سپاهان، هفتههای بعدی را برای آبیها عذابآور میکند.
فصل اما ، به بدترین شیوهی ممکن برای استقلال ِ منصوریان آغاز میشود. با ناامیدی پشت ناامیدی. مساوی و باخت. باخت و مساوی. دو امتیاز از چهار بازی و حضور در آخرین رتبههای جدول. تغییرات عجیب در سطوح مدیریتی هم، آش استقلال را شورتر و کلافِ منصوریان را سردرگم تر از همیشه کرده است. حسنیخو میآید و میرود تا در نهایت، افتخاری جای افشارزاده را بگیرد. مدیری که خونسرد است و برای مدیریت بحران آبیها، زیادی آرام. خریدهای استقلال از سر گرفته میشوند. یک مدافع و یک هافبک، ترافیک بازیکنان استقلال را حداکثری میکند. هنوز کسی نمیداند روند ِ حاکم بر خریدهای منصوریان چیست و چرا یک بازیکن برای سکونشینی 1.5 میلیارد پول میگیرد؟
دربی می آید و میرود. بدون هیچ اتفاق بزرگی برای استقلال. رکورد شکست ناپذیری پرسپولیس برابر استقلال دو رقمی میشود اما منصوریان، تیمش را از جدال سخت با پرسپولیسِ مهارنشدنی، سالم بیرون میآورد. شش هفته و چهار امتیاز،بدون برد، حاصل کار منصوریان در تیم محبوبش تا آخر تابستان 95 است. حمایت سکوها اما از او، همچنان ادامه دارد. انگار استقلالیها خوب فهمیدهاند که در دوران گذار ِ تیمشان، بیش از همیشه باید از مرد ِ محبوب نیمکت حمایت کنند.
موفقیت موقت
روزهای خوب فرا میرسد. اولین پیروزی مقابل ذوبآهن در تهران. و بعد، اوجگیری آرام. صعود از دو مرحلهی جام حذفی، اگرچه نامطمئن است اما هواداران را نسبت به یک جام ِ امسال خوشبین کرده.جامی که میتواند با شکست پرسپولیس از تیم دستهدومی «قشقایی» نیشدار به نظر برسد. بردهای خوب مقابل سایپا و سیاهجامگان، و عملکرد قابل دفاع تیم مقابل فولاد، هواداران را امیدوار کرده. استقلالیها به وضعیت مشابه پرسپولیس در سال گذشته اشاره میکنند و منتظر ثبات گرفتن تیمشان هستند. عملکرد ضعیف بسیاری از خریدهای جدید، از جمله بختیار رحمانی، در کنار مصدومیتهای بدی که گریبان کنعانیزادگان و غفوری را میچسبد، کار منصوریان را سخت میکند. روند امیدوارکننده اما منقطع نمیشود و بردها، هرچند یکیدرمیان و هرچند نامطمئن، هواداران را خرسند کرده. همه منتظر اوجگیری ناگهانی استقلال به سمت صدر هستند که بازی مهم با سرمربی اسبق فرا میرسد. ورزشگاه آزادی، دیگ جوشانی از استقلالیها میشود. هواداران میآیند تا با برد بزرگ در بازی بزرگ، پرواز منصوریان و شاگردانش را نظارهکنند. گل اول را دروازهبان ِ تراکتور هدیه میدهد تا جشن استقلالیها خیلی زود آغاز شود. دو ضربه ایستگاهی و دو حرکت فاجعهآمیز از دفاع استقلال اما جشن را به آن سوی آزادی میکشاند. استقلال پس از 4 ماه شکست میخورد تا نرم نرمک صدای اعتراض به منصوریان بلند شود. هنوز اما اکثر استقلالیها میخواهند به او و تیمش فرصت دهند، هرچند که میدانند استقلال او انگار تیم بازیهای بزرگ نیست.
حذف تلخ
جام حذفی به مرحله یکچهارم میرسد. انگار آخرین فرصت منصوریان برای درخشش در فصل ِ خاکستری ِ 95. بازی با پنالتی مشکوک به سود نفت آغاز میشود. جابر انصاری اما بازی را بر میگرداند. وقت اضافه و شوت فوقالعادهی برزای، همه چیز را برای یک جشن باشکوه در شب یلدا فراهم کرده که باز هم ضربه کرنر، باز هم بیدقتی و باز هم شکست. تراژیکترین شکست استقلال. شکستن شیشهی رویاها. حالا فاصله هشت امتیازی با صدر جدول، بیشتر خودش را نشان میدهد. امسال هم انگار سال جام نیست.
حاشیهها دوباره رخنمایی میکنند. اسامی جانشینان منصوریان از سبد ِ رسانهها بیرون میآید. از فرهاد مجیدی تا فلیکس ماگات! آقای مدیرعامل اما تاکید میکند منصوریان جایی نخواهد رفت و در استقلال خواهد ماند. قرارداد او با استقلال سهساله است. شبیه نخستین قرارداد قلعهنویی با استقلال در سال 82، که در سال 85 به ثمر نشست و قهرمانی مقتدرانه و شیرینی برای آبیها به ارمغان آورد. همه میدانند تیم منصوریان، بیش از هرچیز به زمان نیاز دارد. تاکتیکهای مد نظر این سرمربی جوان، برای قوامیافتن و پختهشدن نیاز به گذر زمان دارند.هواداران هم فقط به دنبال امید هستند. امید به تیمی که شاید این فصل را درخشان تمام نکند اما میتواند جدی ترین مدعی سالهای آینده فوتبال ایران باشد. منصوریان، سکوها را دارد و این برای یک سرمربی، در تیم بزرگی چون استقلال، یک سرمایه بی بدیل است.
احیا در نقشجهان
اپیزود آخر نیمفصل؛ ورزشگاه تازهتاسیس نقش جهان. نبرد با دشمن قدیمی. با رقیبی که همیشه از جایی آن بالا استقلال را دیده و رکورددار قهرمانی لیگ است. سپاهان اما سپاهان همیشه نیست. استقلال هم. رحمتی روی نیمکت است این،استرس هواداران را بیشتر میکند. آبیها البته خوب شروع میکنند و خوب موقعیت میسازند.یکی دوباری هم به تیر دروازه حریف میرسند. اما دقیقه 70 و شوت محکم علیمحمدی همهچیز را خراب میکند. رویاها بر باد میروند. انگار زمان جدی شدن نامهای جایگزین منصوریان است. استقلال او اما خوب است،خوب موقعیت میسازد و نشانههای امیدوارکنندهای دارد.
ضربان قلب استقلالیها دوباره شدت میگیرد. اینبار البته خبری از پنالتی و جام نیست. پای «داش علیمنصور» وسط است. داور آمادهی سوت پایان شده که بهنام برزای، جوان همیشه نیمکتنشین استقلال، همهچیز را برمیگرداند. منصوریان نیمکت را از دست نمیدهد و فشار کمتری احساس خواهد کرد. غروب یکشنبهی اصفهان، برای او تیره نیست. برای استقلالیها اما، هنوز نه چیزی شروع شده و نه چیزی به اتمام رسیدهاست. آنها باز باید منتظر بمانند. منتظر ققنوسی که از دل این روزهای خاکستری تیمشان پرواز خواهد کرد. درست مثل روح هواداری که امروز، از شدت هیجان ِ گل تساوی، پر کشید و رفت.
برای استقلال خیلی چیزها هنوز باقی مانده. آنها کماکان شانس حضور در لیگ قهرمانان را دارند و وضعیت جدول هم به گونهای هست که آنها با موفقیت در نیمفصل دوم، رتبهشان را بسیار بهتر از این کنند. اگر اتفاقی برای ترکیب مدیریت استقلال نیفتد، منصوریان ماندنی خواهد بود. مردی که حضورش روی نیمکت استقلال، جدیترین چالش سالهای اخیر در استقلال است. آیا مدیران، پای خواستهی هواداران میمانند؟ آیا منصوریان، سالهای درخشان 83 تا 85 را برای استقلال تکرار خواهد کرد؟