از کودکان کاری که آرزوی امام زمانی شدن داشتند تا آسیبدیدگان اجتماعی مصمم برای بازگشت به خانواده
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- سید مصطفی موسوی نژاد- کودکان کار؛ کودکانی که چهرهشان خیلی پیرتر از سنشان است، کودکانی که مانند سایر کودکان جامعه حق تحصیل دارند، اما صبح تا شب را بر سر چهارراهها میگذرانند تا خرجی خانوادهشان را دربیاورند، کودکانی که اگر بخواهید آنها را به مدرسه هم ببرید ممکن است با مقاومت والدینشان مواجه شوید، کودکانی که امروز در یک برآورد اولیه در تهران تعدادشان به 3000 نفر میرسد. برای آشنایی بیشتر با کودکان کار توصیه میکنم ویدئو زیر را ببینید:
اما در گوشهای از پایتخت، در همین محله هرندی، چیزی حدود یکسال پیش مدرسهای افتتاح شد به نام صبح رویش که به اولین مدرسه کودکان کار در کشور تبدیل شده است. مدرسهای که هماکنون 450 کودک دختر و پسر کار در آن کنار هم سنوسالهای خود تحصیل میکنند. در این مدرسه بافضاسازیهایی که صورت گرفته بود، سعی بر جبران بسیاری از کمبودهای این کودکان شده بود و البته بسیاری از این فضاسازیها بدست خود این کودکان هنرمندانه طراحی شده بود.
مشتاق شدم تا به همراه گروه جهادی امام رضا(ع) سری به این مدرسه بزنم و از نزدیک با فضای این مدرسه آشنا شوم. ویدئوی زیر خالی از لطف نیست:
این مدرسه کلاسهای ویژه زیادی داشت از جمله کلاس بازیکده که در آن درس مورد نظر هر پایه با بازیهای مختلف ارائه میشد. در کلاس وطنکده، درس جغرافیا با زبانی شیرین تدریس میشد و کلاسهایی دیگر از این دست که هر کدام محصول هنری از گردانندکان مدرسه بود.
بچههای این مدرسه آرزوهای زیبایی داشتند. این را میتوان از تابلو اعلانات آرزوهای مدرسه بخوبی دریافت. تابلویی که در آن آرزوهای بزرگی چون یار امام زمان(عج) در آن دیده میشد تا آرزوی سفر کربلا و مشهد به همراه خانواده.
با مدیر مجموعه که صحبت کردم از برنامههایی که تاکنون اجرا کردهاند میگفت. به موارد جالبی برخوردم. بعنوان مثال در تابستان گذشته در ماه رمضان، یک جشنواره 30 روزه برگزار شد که شبی 3 الی 4 هزار کودک در آن شرکت میکردند. بچهها در دورههای کوتاه با چندتا از مشاغل آشنا میشدند. مشاغلی چون آشپزی، بنایی، دیوارکشی، قنادی، نانوایی، نجاری، آتشنشانی، کاشیکاری و پرورش قارچ بخشی از 35 شغلی بود که در این جشنواره آموزش داده میشد. تیزر برخی از این مشاغل در جشنواره را میتوانید در ویدئو زیر مشاهده کنید.
یکی دیگر از برنامههای زیبای این مدرسه، اردویی بود با نام: منم امام رضایی شدم. در این اردو کودکان مدرسه برای اولین بار به زیارت امام رضا(ع) برده شدند. خلاصهای از این اردو را در فیلم زیر میتوانید ببینید.
اما آنچه این مدرسه را از سایر مدارس متمایز میکرد برنامهای بود که مدیران این مدرسه برای دانشآموزان ویژه خود ریخته بودند. برنامهریزی مدیران این مجموعه بدین ترتیب بود که دانشآموزان این مدرسه در کنار آموختن مطالب ضروری درسی، وقتی دوران تحصیلشان به پایان میرسد یک حرفه را آموخته باشند تا جایگزین دستفروشی کردنشان باشد. حتی مدیر این مدرسه مدعی بود ما بگونهای برنامهریزی کردهایم که کودک در نهایت کارگر یک کارگاه نشود بلکه بتواند خود یک کارآفرین باشد. نمونههایی هم در مدرسه دیده میشد که نوید این خروجی را میداد. از کارگاه تولید قارچ که روزانه چند ده کیلو قارچ تولید میکرد تا تولید گل و گیاه خاص و در کنار آن طراحی گلدانهایی زیبا و جذاب که نشان میداد این کودکان چقدر به آموختن حرفههای تخصصی علاقه دارند.
در خلال صحبت کردن با مدیر مدرسه به 2 نکته رسیدیم که به شدت آزار دهنده بود. نکته اول میزان سواد والدین این کودکان بود. در جلسه اولیا مربیان که از والدین این کودکان دعوت شده بود، از 70 نفری که آمده بودند فقط 2 نفر سواد داشتند. نکته دوم هم میزان سواد دینی این کودکان بود. مدیر مدرسه نقل می کرد وقتی سر کلاس ششم رفتم و نام پیامبراسلام(ص) را از این کودکان پرسیدم، هیچکس نمی دانست. بهتآمیز بود وقتی تنها کودکی که جواب داد گفت: امام علی! اینجا بود که به حدیث مولای محرومین رسیدم که فرمود: از دري كه فقر وارد شود، از در ديگر دين و ايمان خارج ميشود.
وقتی کارمان در مدرسه صبح رویش به پایان رسید، ساختمانی که دقیقا روبروی این مدرسه بود توجهم را به خودش جلب کرد. ساختمانی که بر سر در آن نوشته شده بود: «مجموعه مهارتی کارآموزی بهاران»
مشتاق شدم سری به این مرکز نیز بزنم. به همراه سایر خبرنگاران برای سرکشی از این مجموعه، راهی شدیم. مدیر مجموعه میگفت در این موسسه یک نفر هم معتاد نیست بلکه افرادی که از مراکز بازپروری بیرون آمدهاند و حرفهای برای کار کردن نیاموختهاند را در این مجموعه جذب میکنیم و سعی میکنیم آنها را توانمند کنیم. کارگاه دوخت لباس، آموزش موسیقی و معرق بخشی از مهمترین فعالیتهای این مرکز بود.
با کارآموزان کارگاهها که گرم صحبت شدیم، فهمیدم عزمشان را جزم کردهاند تا یک زندگی خوب و آبرومندانه را شروع کنند. بدنبال راهی برای کسب مال حلال بودند تا زندگیشان را در کانون گرم خانوادهشان مجددا شروع کنند. مهمان نواز، با محبت و سرشار از معرفت بودند. از مسئول کارگاه موسیقیشان خواستم دقایقی را برایمان موسیقی بنوازد و او دست رد بر سینهمان نزد.
امیدواری به آینده، مهمترین عاملی بود که کارآموزان مجموعه مهارتی بهاران را مصرانه به کار و تلاش وامیداشت.
نمیدانم چه روزی و چطور مواد مخدر، این بلای خانمانسوز که پدرها را از کانون گرم خانوادهشان و پدربزرگها را ازنوههای شیرینشان جدا میکند، میخواهد از این سرزمین رخت بربندد. نمیدانم!
در حال حاضر مسمومیت با گاز منوکسید کربن رو به افزایش است و به طور معمول در هر روز شاهد خبر فوت هموطنانی هستیم که در نقاط مختلف کشور قربانی بی احتیاطی در این زمینه می شوند در حالی که جلوگیری از این موارد فاجعه بار بسیار ساده و راحت است .
روند رو به افزایش و نگران کننده مرگ های خاموش را متوقف کنیم
طی چند ماهه اخبر که موج سرما در کشور گسترده شده است مردم برای گرم کردن منزل های خود از سیستم های گرمایشی استفاده می کنند که در این میان سهم استفاده از بخاری های گازسوز بیشتر از سایر سیستم هایی همچون موتورخانه و شوفاژ است که این امر نیز به خاطر وضعیت خاص این سیستم و مخاطراتی که به همراه دارد با وجود هشدارهای مختلف هنوز هم در کشور در حال ق