گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی؛ بهمن، ماه دگرگونی است. ماه زیرورو شدن سکهها و عوض شدن محاسبهها. ماهی که یادآور گذر از فصلی به فصل دیگر است. در کتاب پرخاطره شهرآورد تهران هم ، بهمن است که فصلها را جابجا میکند و دوران امپراتوری تیمی را پایان میدهد و از دل ناامیدی، حماسه و شگفتی میسازد. مدتها پس از غروب پنجشنبه 14 بهمن 1390 و آن بازی معجزهوار ِ 3-2، که به نوعی پایان دوران اضمحلال پرسپولیس و آغاز عصر افول استقلال در دربی بود، 5 سال و 10 روز بعد، در عصر یکشنبه 24 بهمن 1395، همهچیز به نفع تیم ضعیفتر ِ امروز برگشت. فوتبال، دوباره به همه ما نشان داد چقدر زیبا، غیرقابل پیشبینی و البته شبیه به زندگی است.
آغاز پرهراس
این روزها تقریباً همه بازیکنان ایرانی از رویارویی با پرسپولیس هراس دارند. نتیجه بینظیر هفته قبل آنها و در هم کوبیدن تراکتور، عملاً به همه نشان داد قهرمان بلامنازع ایران در سال 95، سرخهای تهرانی هستند. استقلالیهای جوان هم، با ساقهایی ترسیده و بسیار محتاطانه بازی بزرگ را آغاز کردند. بدون پاس، بدون موقعیت و بدون کنشی که به هوادارانشان امید بدهد. مالکیت مطلق توپ و زمین در 15 دقیقه اول برای پرسپولیس بود و نتیجه؟ یک گل و یک توپ که باید گل میشد. خاطره تلخ شهرآورد 27 فروردین 94 در ذهن هواداران استقلال تداعی میشد. جدالی که با برد 4-2 سرخها همراه بود. جدالی که در آن، پرسپولیس،مثل این بازی خیلی زود به گل رسیده بود و در ابتدای دوران باشکوهش قرار داشت.
احتمالاً همه منتظر گلهای بعدی پرسپولیس بودند و هواداران آبی به دنبال توجیهات تازه برای شکست که یک اشتباه از خط دفاعی پرسپولیس، موقعیت نصفه و نیمهای را تقدیم خسرو حیدری کرد. همان موقعیت اما موتور استقلال را روشن کرد. از اینجا به بعد، بازی شبیه یک فیلمِ اکشن شد. با ریتم تند و روندی غیرقابل باور برای همه تماشاگران. گل، گل و گل. فرشید اسماعیلی، علی قربانی و کاوه رضایی. شوت، هد و شوت. استقلال سنت ِ این روزهایش، سهتایی کردن حریف را روی صدرنشین و احتمالاً قهرمان امسال فوتبال ایران هم پیاده کرد.
پرسپولیس،تیم بیجانشین
پرسپولیس نیمکت مطمئنی ندارد. این گزاره، از همان ابتدای فصل بارها و بارها در محافل ورزشی مطرح شد؛ اما هیچ وقت و در هیچ مسابقهای مثل بازی دیروز ظهور و بروز نداشت. برانکو به ندرت 11 بازیکن اصلیاش را تغییر میدهد و محرومیت کمال کامیابینیا، تنها هافبک دفاعی سرخها، بحران را برای برانکو بسیار جدی کرد. راه حل او، استفاده از ماهینی در پست هافبک دفاعی بود. راه حلی که شکستخورده بودنش روی گل اول استقلال نمایان شد. بیجانشین بودن ستارههای سرخ، در روز تاریک خط هافبک این تیم، یک فرصت طلایی برای جوانان منصوریان بود تا درخشش کمنظیری داشته باشند. نورافکن 19 ساله بارها و بارها در قلب زمین، مثل یک هافبک باتجربه بازیخوانی میکرد و بلای جان فاز هجومی پرسپولیس شد. زکیپور هم به خوبی از عهده وظایف دفاعی خود برآمد و پادووانی، با 190 سانتیمتر قد، تقریباً تمام ارسالهای پرسپولیس را خنثی کرد. پازل برانکو، حتی بدون یک نفر هم خراب میشود. منصوریان، این را خوب فهمیده بود.
وقتی قرمزها نمیتوانند حمله کنند
استراتژی استقلال در این بازی، مبتنی بر دفاع مستحکم و ضدحمله برپایه پاسهای عمقی بود. پرسپولیس اما در مقابل دفاع منطقی و با برنامه استقلال، راه درستی را انتخاب نکرد. سرخها بیش از همیشهشان به سانتر و بازی هوایی روی آوردند. آن هم در شرایطی که میانگین قدی دفاع استقلال بسیار بالا بود. بازیسازی روی زمینشان هم ، با تمرکز دو امید استقلال بر بازی تخریبی، نقش بر آب شد. در بیشتر دربیهایی که به خاطر میآوریم، استقلال به محض پیش افتادن از حریف روی به دفاع آورده اما در تعداد کمی از آنها، موفق شده جلوی سیل حملات رقیب را بگیرد. در بازی دیروز اما، پرسپولیس یک نیمه دوم نهچندان خوب را تجربه کرد. منصوریان، راه فلج کردن خط هافبک پرسپولیس را به همه مربیان لیگ برتری نشان داد.
آمار را کنار بگذار
343 در مقابل 647 در تعداد پاس. 5 در مقابل 13 در تعداد شوت و 40درصد مقابل 60 درصد در مالکیت توپ، همهچیز در آمارها به نفع سرخهاست. اما چرا آنها نتوانستند بازی را به نفع خود تمام کنند؟ پاسخ احتمالاً در «راز دربی» نهفته است. دربی، بازی لحظهها و آدمهاست. بازی همه یا هیچ است. تصور کنید شوت فرشید اسماعیلی مثل ضربه سر مهدی طارمی به بیرون چارچوب میرفت، تصور کنید بغلپای کاوه رضایی به تیرک دروازه میخورد و باز میگشت. آیا باز هم همین نتیجه ثبت میشد؟ اگر پرسپولیسیها مغرور نمیشدند، اگر بازی را در دقیقه 5 تمام شده تصور نمیکردند، اگر حسین ماهینی یک هافبک دفاعی بود، اگر مهدی رحمتی 10 دقیقه زودتر اخراج میشد.... یکی از این «اگر»ها هم میتوانست همهچیز را برگرداند. درست مثل «اگر»هایی که میتوانستند دربی 74 را برای استقلال حفظ کنند. شهرآورد، متعلق به آنهایی است که قدر لحظاتش را میدانند و بهترین انتخابها را در سریعترین زمانها میکنند. شهرآورد، متعلق به آنهایی است که با تمام وجود دوستش دارند و به جز آن، هیچ چیز دیگری ندارند. شهرآورد، متعلق به آمارها نیست. متعلق به آدمهاست. انسانیترین نمایش فوتبالی فصل!
پاداش صبر
پیش از بازی حساس استقلال مقابل السد نوشته بودیم که جدال با السد و پس از آن دربی84، نقاط عطف استقلال 95 خواهند بود. منصوریان این مقطع طاقتفرسا را به بهترین شیوه تمام کرد. با شکستن دو طلسم. او، حالا هم طلسم دو فصل دوری از لیگ قهرمانان را شکسته و هم پس از 5 سال، برد در دربی را تقدیم هواداران آبی کرده.«داش علیمنصور» امروز محبوبترین چهره برای استقلالیهاست. همانها که از هفته اول پایش ایستادند، هنگام شکستهای تحقیرآمیز تشویقش کردند و حالا، خیلی زودتر از آنچه تصور میکردند مزد صبرشان را دریافت کردند. استقلال امسال جامی کسب نخواهد کرد اما حضور در آسیا و شکست دادن رقیب سنتی، برای سال اول موفقیتهای مهمی محسوب میشوند. جای منصوریان روی نیمکت داغ آبی محکم شده. محکمتر از همیشه.
فوتبال،زندگی است
سایمون کوپر در کتاب «فوتبال علیه دشمن» میگوید فوتبال، جنگ است! فوتبال اما بیش از آنکه شبیه جنگ باشد، شبیه زندگی است. با لحظاتی مملو از کنشهای انسانی. از ناامیدی به امید، از صلح به خشم، از آشتی به قهر، از اشک به لبخند و از انسان به انسان. هرگاه میخواهیم از غافلگیری فوتبال ناامید شویم و به پیشبینیهایمان ایمان بیاوریم، رقابتی را میبینیم که مثل بچههای کوچک، هیجانزدهمان میکند. بالا و پایین میپریم و میخواهیم ده بار صحنه یک گل را، یک شوت را ببینیم. حتی وقتی داریم مزه خاص شهرآورد84 را مرور میکنیم و منتظر سوت پایان هستیم، باز هم «اتفاق» امان نمیدهد و تصویر عجیب اخراج ستاره آبی به انبوه تصاویر 24 بهمن 95 الصاق میشود. دربی 84، مثل دربی 74، مثل بسیاری از دربیها و مسابقاتی که در ذهنهایمان مانده، ماندگار خواهد شد. خوشبهحال بچهمدرسهایهایی که از مدرسه، با اجازه یا بی اجازه، بیرون زدند و بازی بزرگ روز یکشنبه را تماشا کردند. حالا، آنها خاطرهای دارند که میتوانند تا سالها برای دیگران تعریف کنند و به آن ببالند. مانند انبوه خاطراتی که فوتبال، در تاروپود زندگیهای ما ساخته است.
واقعا که با ظرافت خاصی تمام ابعاد دربی 84 رو مورد تحلیل و بررسی قرار داده بودید