به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، یکی از انگیزههای اساسی در مبارزات ملت ایران از سالیان دور، دغدغه استقلال و درآمدن کشور از سلطه تمامعیار بیگانگان بوده است. رویکرد استعماری قدرتهای سلطهگر و سلطهپذیری سلطنت قاجار و پهلوی همواره با واکنش منفی مردم همراه بوده و روح عزت ملی و دینی ایشان را آزرده است. در این میان، نقش ویژه علما و مرجعیت دینی در روشنگری و بسیج عمومی همواره تعیینکننده بوده و با همراهی اقشار مختلف مردم همراه شده است.
اقدامات تعیینکننده تاریخی مانند فرمان تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی، نقش بیبدیل آیتالله مدرس در مقابله با سلطهجویی انگلیس، نقش آیتالله کاشانی و شهید نواب صفوی در مقابله با استعمار انگلیس و بسیج عمومی نهضت ملی کردن صنعت نفت و در نهایت، رهبری جامع امام خمینی(ره) در نهضت مبارزه با استعمار نوین امریکایی و استبداد پهلوی، سیری اجمالی از این جریان بیدارگر الهی است.
در این نهضت الهی، مردم مسلمان ایران به پیروی از مرجعیت دینی، درس مبارزه و ایستادگی در برابر دشمنی که عزت جامعه اسلامی را هدف گرفته، از مکتب اسلام آموخته است؛ آنجا که در قرآن کریم میخوانیم: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»؛ خداوند هرگز بر [زیانِ] مومنان، برای کافران راه [تسلّطی] قرار نداده است(1). بر اساس همین حکم الهی است که امام خمینی(ره)، در واکنش به تصویب قانون کاپیتولاسیون فریاد برآورده و هشدار دادند که:
«انالله و انا الیه راجعون. من تاثرات قلبی خودم را نمیتوانم اظهار کنم، قلب من در فشار است؛ این چند روزی که مسایل اخیر ایران را شنیدهام خوابم کم شده،ناراحت هستم، قلبم در فشار است. با تاثرات قلبی روزشماری میکنم که چه وقت مرگ پیش بیاید.
ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردهاند، عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دستهجمعی رقصیدند. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم، این چراغانیها را منع میکردم، میگفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند، بالای سر خانهها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
(...) ای سران اسلام! به داد اسلام برسید. ای علمای نجف! به داد اسلام برسید. ای علمای قم! به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام...»(2).
بیداری و بیدارگری امام در این صحنه تاریخی، با تاکید بر غیرت دینی و ملی، شعلههای اولیه یک انقلاب بزرگ را رقم میزند. رهبر انقلاب، قیام امام در مبارزه با سلطه بیگانه و بیداری ملت ایران در پی این قیام را بدین صورت تحلیل میکنند: «امام عزیز ما، آن مرد یگانه تاریخ ما، در مقابل طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکاییها، که آن روز در ایران همهکاره بودند، ایستاد و به خاطر این اعتراض، روز ۱۳ آبان با حال غربت و تنهایی، به وسیله مزدوران آمریکا از ایران تبعید شد. امام در آن غربت در تبعید ایستاد، با کمال استقامت راه را دنبال کرد و مردم را کمکم و بهمرور آورد وارد صحنه کرد. امام مردم را بیدار کرد؛ احساس استقلال و آرمانخواهىِ همراه با مجاهدتی که در آن هیچ خوف و ترسی وجود ندارد، در مردم زنده کرد. مردم به میدان آمدند و انقلاب پیروز شد...»(3).
همین خط اساسی در هندسه طراحی شده برای نظام حاصل از انقلاب اسلامی حفظ میشود؛ چراکه این اصل محوری، یکی از مهمترین وظایف حکومت اسلامی است، تا عزت مسلمین و جامعه اسلامی را حفظ کند. به تعبیر امام خمینی(ره): «اسلام حکومتش اینجوری است که نباید کسی در مملکت اسلامی تصرفی داشته باشد؛ کفار، هیچکس، نباید تصرف داشته باشد»(4). ایشان تاکید میکنند: «در جمهوری اسلامی، زمامداران مردم (...) باید ضوابط اسلامی را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت کنند (...) هیچ گونه تسلط و یا دخالت اجانب را در سرنوشت مردم، نباید بپذیرند»(5).
بر همین اساس است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی، عنصر ِ«استقلال» و «نفی سلطهپذیری» نقشی محوری ایفا میکند. در اصل دوم قانون اساسی «نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری» به عنوان یکی از محورهای اساسی در تحقق هدف والای «قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی» تعریف میشود(6). این آرمان والا، به تعبیر رهبر انقلاب، هدف اصلی انقلاب اسلامی بوده است:
«هدف انقلاب در درجه اول این بود که نظامی در داخل کشور به وجود بیاورد که وابسته نباشد؛ بلکه مستقل باشد. وابستگی برای یک کشور و ملت، آفت بزرگی است و همه آفتهای دیگر، بر آن مترتب میشود.
برای یک ملت، بدبختی از این بالاتر نیست. مادرِ همه آفتهای ملی، وابستگی است. برادران و خواهران عزیز! کشور ایران، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، یک کشور وابسته بود. این وابستگی، بهخصوص در پنجاهوچند سالی که نظام منحوس و فاسد پهلوی بر سرِ کار بود، به اوج خود رسیده بود»(7).
خطر این آفت مهلک چنان حساس و نگرانکننده است که امام خمینی(ره) در طلیعه استقرار و در ادامه، بارها و بارها، نسبت به آن هشدار میدهند. ایشان درست یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در پیامی به ملت ایران، با تاکید بر این مساله اساسی میفرمایند:
«من بارها گفتهام و هماکنون اعلام میکنم که ایران باید تا قطع تمام وابستگیهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خود از امریکا به مبارزات قاطع خود علیه این جهانخوار بیرحم ادامه دهد (...) من بارها گفتهام و در این روز بزرگ میگویم، [تا] قطع تمام وابستگیها به تمام ابرقدرتهای شرق و غرب، مبارزات آشتی ناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد.
(...) ملت عزیز ایران، شما شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار را به وحشت انداخته، هیچگاه با هیچ قدرتی سازش نکنید؛ که یقین دارم نمیکنید. و هرکس در هر مقام که خیال سازش با شرق و غرب را داشت بیمحابا و بدون هیچ ملاحظه او را از صفحه روزگار براندازید، که سازش با شرق و غرب خودباختگی است و خیانت به اسلام و مسلمین است»(8).
این دغدغه همچنان و در طول سالهای آینده نیز ادامه داشت؛ امام خمینی، همت استوار کارگزاران نظام اسلامی در رفع وابستگی به بیگانه را به عنوان تکلیف شرعی ایشان معرفی میفرمایند که باید تا قطع نهایی وابستگیها ادامه داشته باشد. ایشان میفرمایند:
«من سیاست داخلی و خارجی کشور را به دقت ملاحظه میکنم و تا زندهام نخواهم گذاشت مسیر سیاست واقعی ما عوض شود و مسئولین نیز چیزی غیر از این نمیخواهند و انتظاری غیر از این از آنان نمیرود.
(...) به مسئولین و دستاندرکاران در هر رده نیز میگویم که شرعا بر همه شما واجب است که همت کنید تا آخرین رگ و ریشههای وابستگی این کشور به بیگانگان را در هر زمینهای قطع نمایید؛ که ان شاءالله خواهید کرد»(9).
امام خمینی(ره)، در نهایت و در وصیتنامه هدایتگر خویش، با تاکید ویژه بر این اصل اساسی، هشدارهای نهایی را برای حفظ خط انقلاب در زمینه استقلال و نفی سلطهپذیری در تاریخ به ثبت میرسانند. وصیت امام به آحاد ملت و مسئولین است؛ ایشان اما تاکید ویژهای در خطاب به جوانان دارند:
«از جوانان، دختران و پسران، میخواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بیبندوباریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بیوطن به شما عرضه میشود نکنند؛ که آنان، چنانچه تجربه نشان داده، جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمیکنند؛ و میخواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده، و به اصطلاح آنان «نیمه وحشی» نگه دارند(10).
استقلال، خودکفایی و نفی وابستگی به بیگانگانی که قصد چپاول و به بردگی کشیدن ملتها را دارند به عنوان وصیت کلیدی امام به کارگزاران و آحاد ملت ایران، کلید گردش چرخ دنیا و آخرت این ملت و همه ملتهای مسلمان است. وصیت مهمی که برخی سیاستمداران و کارگزاران با فاصله از خط اصیل امام از آن فاصله گرفتند، دشمنی دشمن بزرگ را نادیده گرفتند و در دوستی با او طمع ورزیدند. امام امت خطاب به این کارگزاران فرموده بود:
«بر دولتها و دستاندرکاران است، چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده، که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمکهای مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرفساز و خانهبرانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند»(11).
پایان سخن را به بخش بسیار مهم دیگری از این وصیت تاریخی و تاریخساز بپردازیم که با یک هشدار حیاتی نسبت به خطر شیاطین سیاستباز همراه است:
«من وصیت دلسوزانه و خادمانه میکنم به ملت عزیز که اکنون که تا حدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامها نجاتیافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیاری از کارخانهها و وسایل پیشرفته، مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمیرفت متخصصین ِایران قادر به راه انداختن کارخانهها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوی غرب یا شرق دراز کرده بودیم، که متخصصین آنان اینها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادی و جنگ تحمیلی، خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهای ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم میتوانیم.
باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاستبازان پیوسته به غرب و شرق، با وسوسههای شیطانی، شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید»(12).
پینوشتها.
1. نساء؛ 141.
2. صحیفه امام؛ جلد اول، صفحه 415 و 420.
3. بیانات؛ تاریخ 11/08/1390.
4. صحیفه امام؛ جلد پنجم، صفحه 24.
5. صحیفه امام؛ جلد چهارم، صفحه 266.
6. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
7. بیانات؛ تاریخ 14/03/1374.
8. صحیفه امام؛ جلد دوازدهم، صفحه 148.
9. صحیفه امام؛ جلد بیستویکم، صفحه 156.
10. صحیفه امام؛ جلد بیستویکم، صفحه 417.
11. همان.
12. همان؛ 417-416.
منبع: مصداق