به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، زهرا طباخی طی یادداشتی در روزنامه «وطن امروز» نوشت:
عملکرد دولت دکتر روحانی در حوزه «محیطزیست» خیلی «شیک و مجلسی» با برچسب خویشفرمای «محیطزیستیترین دولت ایران» آغاز شد. ماجرا از قول انتخاباتی حسن روحانی به مردم استانهای شمال غرب کشور برای «احیای دریاچه ارومیه» آغاز شد اما نتیجه از دست دولت و دولتمردان خیلی زود در رفت. آنجا که با لطف و عنایت الهی بارشها افزایش یافت و دریاچه ارومیه اندکی از مرگ حتمی فاصله گرفت نتیجه را حاصل تدبیر، برنامهریزی و عنایات ویژه جامعه جهانی به آذربایجان قلمداد کردند اما در جنوب و غرب و شرق کشور که بحران گرد و غبار هر روز بدتر و بدتر شد، وضعیت را حاصل «عذاب الهی» ارزیابی کردند!
این وسط بعضی اتفاقات خیلی پیش پا افتاده محیطزیستی هم در استانهای دیگر کشورمان رخ داد که پرداختن به آنها در شأن و منزلت محیطزیستیترین دولت ایران نبود و صدالبته که شرکت در اجلاسهای بینالمللی و نخوانده امضا کردن تعهدات بینالمللی، شایسته مقام عالی بانو «معصومه ابتکار»، رئیس سازمان محیطزیست ایران با 12 سال سابقه کار بدون پذیرش «مسؤولیت» و «پاسخگویی» است.
فاجعه زیستی در شمال
گیلان دهمین استان پرجمعیت ایران است. گیلانیها 784 هزار و 789 رای به سبد رای روحانی واریز کردند اما مشکلات محیطزیستی آنها در دولت یازدهم دیده نشد. فاضلاب و پسماند از مهمترین مشکلات استانهای شمالی کشور است. زبالههای شهری و عفونی وسط جنگل، در محدوده سراوان گیلان تخلیه شده و تبدیل به کوهی هولناک با شیرابهای به قدر یک رودخانه نیمه خروشان شده است! آلودگی منطقه از سطح هشدار عبور کرده و سبب بروز بیماریهای پوستی و عفونی و ریوی در مردم منطقه شده است. آب آلوده وارد سپیدرود، منبع آبیاری کشاورزی استان شده و منابع زیرزمینی را هم مشکلدار کرده است. از طرفی تجمیع فاضلاب 3 استان ساحلی اعم از پسماند شهری و صنعتی در دریای خزر آلودگی ساحل را به قدر عالی متعالی کرده است. 16 شناگاه از 21 پلاژ دریای خزر دچار آلودگی است اما وزارت بهداشت از صدور فرمان ممنوعیت آبتنی کودکان و زنان و مردان ایرانی در مناطق پرخطر خودداری کرده است.
هیس!
مسؤول رسیدگی به سرریز فاضلاب و پسماند شهری و صنعتی به دریاها وزارت نیرو است اما ضیاءالدین الماسی، مدیرکل آلودگیهای دریایی سازمان حفاظت محیطزیست در پاسخ به اینکه آیا سازمان محیطزیست مقابل این حجم آلودگی که روزانه وارد دریای خزر میشود تا به حال شکایتی از وزارت نیرو داشته، گفته است: «تا به حال سازمان محیطزیست چنین مطالبهای نداشته و هیچ اخذ جریمهای از این وزارتخانه مبنی بر ورود فاضلاب شهری به محیطزیست نشده است».
با این احتساب میتوان چنین نتیجه گرفت که با اهمال 12 ساله معصومه ابتکار مدعی و همکاری بخشهای مختلف «محیطزیستیترین دولت ایران» در مسکوت گذاشتن فاجعه بروز یافته در شمال کشور، زمان زیادی تا پایان خاطره شنا در سواحل خزر و استفاده از مناظر زیبای جنگلی باقی نمانده است!
مطالبهگری ممنوع!
سال 94 جبار کوچکینژاد، نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی با اشاره به بحران سراوان گفت: تاکنون آقایان و خانمهایی که مسؤول سازمان محیطزیست بودند وعدههایی در این رابطه دادند که همه آنها دروغ از آب درآمد. شاید ابتکار جرأت ندارد به سراوان بیاید، چون پاسخی به نیازهای مردم ندادهاند.
البته روحانی همان سال سفری به گیلان داشت و مژده تخصیص اعتبار برای حل و فصل مشکلات محیطزیستی گیلانیها را ارائه کرد اما پس از گذشت 2 سال، کماکان وضعیت همان است و خبر چندانی از ارقام آنچنانی بودجه عمرانی استان هم نیست. کار به جایی رسید که چند ماه پیش مردم سراوان، جاده منطقه را مسدود کرده، تجمع اعتراضی به راه انداختند و مقابل کامیونهای دفن زباله در جنگل زنجیره انسانی تشکیل دادند تا شاید صدای دردمندانه آنها به پایتخت برسد. طنز تلخ ماجرا اینجاست که برخی نهادها برای نجات دولت از سیبل اعتراضات مردمی، مثل پروژههای رسانهای اجرایی شده در تهران، «شهرداری گیلان» را هدف قرار دادند و همزمان نیز با الصاق انگ «امنیتی» به موضوع، از ادامه بروز مطالبات مردم با استفاده از مولفههای «سیاست داخلی پادگانی» دولت روحانی جلوگیری کردند.
اولویت سیاست و شکار ویژه!
با این وجود شکارگاههای تحت حمایت محیطزیست با رفتوآمد قانونی توریستهای متمول اروپایی و آمریکایی و عرب مجهز به «مجوز شکار ویژه» - مصوب دور نخست مسؤولیت معصومه ابتکار در سازمان محیطزیست - در دولت روحانی از رونق چندبرابر برخوردار شد؛ هر چند مبارزه با شکار محلیها بشدت و با ضرب و زور ادامه یافت! البته سمنهای سیاسی مرتبط با لابی انگلیس و رابطان مشترک محیطزیست، شبکهسازی اجتماعی برای واریز رای «جامعه مدنی» به سبد غربگرایان را گسترش دادند. همین 2 روز پیش مدیران برخی سمنهای تحت حمایت دولت خیلی «شیک و مجلسی» با حضور ابتکار و مولاوردی، با پوشیدن کاور و کلاههای فرنگی، چند تکه زباله از زمین پردیس، به شکل نمادین برداشتند! این نهایت ژست مبارزه با فجایع محیطزیستی بروز یافته در مناطق جنگلی شمال کشور بود که از دست دولتزنان برمیآمد!
فاجعه زیستی در شرق
در شرق و جنوب کشور نیز وضعیت اسفبار است. مردم سیستانوبلوچستان 770 هزار و 394 رأی به سبد رای حسن روحانی واریز کردند تا شاید اکوسیستم بومی آنها را از بحران خانمانبرانداز گرد و غبار و خشکسالی و سیل توأمان در فصلهای مختلف نجات دهد و بر کسبوکار محلی آنها رونق بخشد اما آب از آب تکان نخورد و جز تحریکات قومی و مذهبی سیاسیون پایتختنشین در آستانه انتخابات هیچ کاسب نشدند!
هامون سومین دریاچه بزرگ ایران و هفتمین تالاب بینالمللی جهان در دولت روحانی خشک شد اما گفتوگوهای دستگاه سیاست خارجی و سازمان محیطزیست روحانی برای مذاکره با افغانستان پیرامون برقراری حقابه هیرمند هرگز جدیت لازم را نیافت!
منبع آب دشت سیستان منحصر به رودخانه هیرمند با سطح آبخیز معادل 270000 کیلومتر مربع است که پس از گذشتن از دشت سیستان به تالاب هامون میریزد. خشکسالی در سیستان مجموعهای از اثرات را به دنبال داشته از جمله:
اقتصادی: کاهش میزان اراضی زیر کشت، پر شدن سریع مخازن و سدها از رسوبات و کاهش حجم مفید آنها، تلف شدن 85درصد دامهای منطقه
اجتماعی: مهاجرت روستاییان به شهر، گسترش مشاغل کاذب، گسترش ناامنی و جرم و جنایت و اعتیاد
بهداشتی- روانی: گسترش بیماریهای کراتیت شنی متأثر از توفانهای شن، سرطان پوست، سل، بیماریهای عفونی و خونی و افزایش احتمال ولادت نوزادان ناقصالخلقه
زیستمحیطی: تغییر در مسیر مهاجرت پرندگان و کاهش حیات وحش بویژه پستانداران منطقه، کاهش تنوع زیستی منطقه، تخریب زیستگاههای حیاتوحش و آبزیان
دیپلماسی منفعل!
متخصصان راهکارهایی در راستای مقابله با خشکسالی و کاهش پیامدهای آن از قبیل مدیریت درست و صحیح مصرف آب و مذاکرات اصولی با دولت افغانستان و سازمانهای بینالمللی ناظر بر حسن اجرای قرارداد پیشنهاد کردند که کمترین پیشرفتی در دولت روحانی نداشت! جالب اینجاست که در موضوع حقابه هیرمند نیز پای رابطان انگلیسی مرتبط در میان است و پیشتر دستگاههای امنیتی برخی سهلانگاریهای جدی در این حوزه را متذکر شده بودند.
نیاز آبی سیستانوبلوچستان افزون بر 2 میلیارد مترمکعب است که در توافقنامه سال 51 میزان حقابه هیرمند برای ایران 820 میلیون مترمکعب در سال در نظر گرفته شده ولی کشور همسایه این حقابه را اعمال نکرده است. این رودخانه منبع اصلی تأمین آب تالاب هامون و اشتغال 70 درصد مردم سیستان به کشاورزی، دامداری و صیادی است. در سالهای اخیر خشکی تالاب هامون 70 هزار بهرهبردار بخش کشاورزی و 3 هزار صیاد را بیکار و با کوچ عشایر و خالی از سکنه شدن منطقه بحرانهای امنیتی را دوچندان کرد.
خداقوت روحانی!
مرور بحرانهای محیطزیستی رها شده در دوره دولت یازدهم صدها گزارش مستقل میطلبد اما آنچه بدیهی است مستند به این حقیقت است که ادامه شیوه مدیریت منفعلانه و وعدهمحور مذکور به نابودی کار و زندگی اقوام و اقشار مختلف جامعه ایرانی منجر خواهد شد. معضلات محیطزیستی جدیتر از آن است که رئیسجمهور و همراهانش با آنها عکس یادگاری بگیرند و بر سر تاریخ وقوع بحران در دوره دولت قبل یا دولت فعلی منفعلانه شرطبندی کنند! اینجا صحبت از دوام زندگی مردم، کشاورزی و دامداری و اشتغال آنها در زیستگاه بزرگی به نام ایران است. این دغدغه بسیار بزرگتر از مطالبات «شیک و مجلسی» معصومه ابتکار پیرامون انتشار تصویر یوز ایرانی بر پیراهن تیم ملی یا حضور در نشستهای بینالمللی و گپوگفت شیرین با دلالان سیاسی انگلیسی و آمریکایی پیرامون اهمیت دوام «شکارچیان خارجی» در مراتع و جنگلهای کرمان و گیلان و مازندران و لرستان است! بیایید مشکلات محیطزیستی ملت ایران را از دایره بیحمیتی و بازیهای فانتزی آقایان و خانمهای دوتابعیتی و قدرتطلب نجات دهیم!